شرکتهای تولیدی،موتور محرک صنعت و اقتصاد بوده و اولین گام در استقلال سیاسی و اقتصادی جوامع،خود کفایی در تولید است.و از آنجایی که تولید همواره در شرف تغییر بوده و این تغییر از تولید دستی در حال حاضر به تولید چابک در حال گذار است،بنابراین ارزیابی عملکرد و در اختیار داشتن مبنایی برای مقایسه خود با بهترین ها و نیز مقایسه خود با گذشته خود،می تواند شرکتهای تولیدی را علاوه بر رفع نقاط ضعف،در برخورد مناسب با چالشها و تدوین استراتژی های شرکت جهت دستیابی به موفقیتهای آتی یاری رساند.در این راستا هدف اصلی این تحقیق دستیابی به مدلی جامع است که کلیه ی شاخصها و جنبه های عملکردی را مد نظر قرار داده ، و اولویت بندی های استراتژیک شرکت را در اولویت بندی و وزن های هدف گذاری شده شاخصها لحاظ کند . همچنین توان مقایسه شرکتهایی با ساختار ناهمگون را داشته، و در نهایت بتواند با ایجاد ارزیابی های کمی، فهم نتایج را برای همگان امکان پذیر سازد. به دلیل عدم وجود فرضیه در این پژوهش نمونه آماری تعریف نشده ولی از یک گروه تحت عنوان جامعه خبرگان و صاحب نظر در صنعت برق قدرت به تعداد 15 نفر،جهت بدست آوردن داده های مورد نیاز استفاده گردید. در این تحقیق از آمار توصیفی (پرسشنامه)جهت توصیف نظرات جامعه مورد بررسی و از آمار استنباطی جهت تحلیل داده های مرتبط به سوالات تحقیق استفاده شد. در نتیجه پرسشنامه های تکمیل شده توسط خبرگان با استفاده از روش آنتروپی فازی سلسله مراتبی مورد تحلیل قرار گرفته و وزن های نهایی شاخص ها و اندازه هرکدام از آنها و در نتیجه سطح عملکرد شرکت اندازه گیری گردید. به طور واضح تر این که کلیه داده های مورد استفاده در این تحقیق از طریق سه پرسشنامه جمع آوری شده اند. مطابق با نتایج این تحقیق شاخص های جذب مشتری جدید، بهبود ارتباطات تیم پروژه و تیم فروش و مدیریت با افراد و نهادهای خارج از سازمان، نسبت بازده فروش،و استفاده از فن آوری های جدید به ترتیب بیشترین اهمیت در هر یک از ابعاد مشتری، یادگیری و رشد ، مالی و فرآیندهای داخلی را به خود اختصاص داده اند. همچنین براساس ارزیابی انجام شده شرکت نمونه توانسته بود68درصد ازآنچه برای یک شرکت ایده آل در نظر گرفته شده بود را به خود اختصاص دهد.