نام پژوهشگر: جمال بازدار

علل پایداری فاشیسم ( فالانژیسم ) در اسپانیا ( 1975 - 1930 )
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  جمال بازدار   فیاض زاهد

با افول قدرت کلیسا و بر آمدن قرون ِ وسطی ، اروپا در فصلی نو در گام هایِ تاریخی اش ، شروع به ساخت و زایش ِ معانی جدید نمود و در مسیر ِ بالندگی در فضای نوین انسانی و اجتماعی قرار گرفت. انقلاب فرانسه در اواخر قرن 18 ( 1789) نقطه ی عطفی در این بالندگی در تولد ِ معانی تازه بود و پویایی لحظه به لحظه را در هرم فلسفی ، سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و اجتماعی در اروپا میسر ساخت. و در این جریان ژرف و شگفت آور ، تولد ، زایش ، و به عبارتی بهتر این باز تعریف از معانی ِ جامعه ی انسانی همچون ملت ، دولت ، خواست ها ، احتیاجات ، و پر رنگ تر شدن ِ این تعاریف و معانی در گیر و دار ِ ارتباط بین ِ دول مختلف ، اروپا را تا اوایل قرن بیستم به جبهه های متفاوتی تقسیم نمود. قرن بیستم در حالی که به گمان ِ بسیاری می بایست قرن بالندگی در شاخه های اقتصادی ، فلسفی ، اجتماعی و به طور ِ کلی جهش نوع ِ زندگی بشر می گشت ، گرچه در بسیاری جهات اینگونه شد اما این قرن در سایه ی شبحی از قدرت ، سلطه جویی و سلطه طلبی (خصوصا در مرکزیت ِ اروپا ) متولد شد که سه دهه پس از گذشت ِ آن ، جهان شاهد بزرگترین نزاع در طول ِ عمر خود بود. پیدایش ِ مکاتب ِ مختلف از فلسفه ی سیاسی به مثابه خوراک ِ اهالی سیاست و قدرت باعث پدیدار گشتن و رواج یافتن اقسام تفکرات با مشخصه های خاص در بین ملل ِ مختلف گشت. از اواسط دهه ی 1920 ، ریشه دار شدن و بتدریج قدرتمند گشتن احزاب در اروپا حلقه ی محاصره ی نزاع را در این قاره تنگ تر نمود . درکشورهایی نظیر آلمان و ایتالیا که خود را در جنگ ِ اول ِ جهانی شکست خورده می دیدند ، با روی کار آمدن احزابی مواجه شدند که در وهله ی اول برای آنان نوعی جهش و آبادانی را به دنبال داشت. در آلمان هیتلر و نازیست ها و در ایتالیا موسولینی و فاشیست ها. اما در در جنوبی ترین نقطه ی اروپا کشوری را می یابیم که گرچه از لحاظ ِ هرم ِ سیاسی و فلسفه ی سیاسی و حکومتی نزدیک و شبیه به دو کشور ِ آلمان و ایتالیا است اما حکومت ِ آن حتا تا سالها پس از جنگ دوم جهانی و شکست نازیسم آلمانی و فاشیست ِایتالیایی به حیات خویش ادامه می دهد ؛ " اسپانیا "