نام پژوهشگر: الهه رضوانی
الهه رضوانی محمدرضا هاشمی
در سال های اخیر ارزشیابی پویا در حوزه های مختلف آموزشی کاربرد زیادی پیدا کرده است. ارزشیابی پویا که ریشه در نظریه اجتماعی فرهنگی ویگوتسکی دارد آموزش و ارزشیابی را دو فعالیت مجزا و یا حتی مکمل نمی داند بلکه این دو را فعالیتی واحد می انگارد که هدف آن شناخت توانایی های افراد از طریق رشد آن توانایی هاست. مطالعه حاضر در نظر دارد با پیاده کردن اصول ارزشیابی پویا در کلاس های ترجمه پیشنهادهایی برای اصلاح برخی از ناکارآمدی های شیوه های رایج آموزش و ارزشیابی ترجمه ارائه دهد. در این ارتباط مطالعه حاضر به بررسی این موضوعات می پردازد: 1) مقایسه کارآمدی تدریس ترجمه از طریق پیاده کردن اصول ارزشیابی پویا با کارآمدی تدریس ترجمه به شیوه انتقالی؛ 2) ارائه طبقه بندی از انواع واسطه هایی که مدرسان ترجمه می توانند برای بهبود عملکرد فراگیران در کلاس های ترجمه بکاربرند؛ و 3) چگونهگی درک بهتر پیشرفت فراگیران ترجمه از طریق ارزشیابی پویا. یک گروه همگون شده 10 نفره از دانشجویان رشته مترجمی زبان انگلیسی در نظر گرفته شد و این 10 فراگیر به دو گروه پنج نفره آزمایش و گواه تقسیم شدند. سپس هر کدام از فراگیران در شش جلسه خصوصی ترجمه با محقق شرکت کردند. در کلاس های گروه آزمایش ترجمه بر اساس اصول ارزشیابی پویا و و در کلاس های گروه گواه ترجمه به شیوه انتقالی تدریس می شد. همه فراگیران قبل و بعد از شروع دوره کلاس در دو امتحان ترجمه پیش آزمون و پس آزمون شرکت کردند که نتیجه آن ها توسط آزمون های من ویتنی و ویلکاکسون مقایسه شد تا کارآمدی هرکدام از شیوه های تدریس بصورت مستقل و نیز در ارتباط با هم بررسی شود. بر اساس نتایج بدست آمده فراگیران گروه آزمایش توانسته بودند ظرف مدت نسبتا کوتاهی توانایی ترجمه خود را بصورت معناداری ارتقا بخشند. گفت و گو های میان میانجی و فراگیران در جلسات گروه آزمایش ضبط و نوشته شد. با بررسی دقیق این گفت و گوها انواع مختلف واسطه هایی که مدرس ترجمه در کلاس های گروه آزمایش بکار برده بود شناسایی گردید. به علاوه، انواع واسطه ها و بسامد استفاده از آن ها در جلسات اول و آخر فراگیران گروه آزمایش با هم مقایسه شد تا میزان پیشرفت هر یک از فراگیران بررسی شود. این روش می تواند تصویر دقیق تری از رشد توانایی ترجمه فراگیران فراهم آورد.
الهه رضوانی محمدرضا عدلی
چکیده این پایان نامه ترجمه سه فصل از کتاب "دین بودایی در هند" اثر گیل اوموت است که در آن سیر پیدایش دین بودایی و آموزه های اصلی آن بیان شده است، به همراه مقدمه ای در باب تعالیم بودا و مقایسه آن با اوپانیشادها. دین بودایی از سنتهای دینی کهن هندی است که در حدود قرن پنجم ق.م در شمال هند ظهور کرد و گسترش یافت. اصول اعتقادی بودایی را می توان ذیل آموزه سه گوهر (بودا، دهرمه و سنگهه)خلاصه کرد. نخستین آموزه، تاکیدی است بر شخصیت بودا و تبعیت از شیوه سلوک او، دومین آموزه(دهرمه) بر تعالیم بودا و شریعت بودایی تاکید می کند و سومین آموزه نیز بر امت بودایی و اهمیت حیات اجتماعی بودایی اشاره دارد. راه بودا راه میانه است که تعریف می شود به "دید درست، نیت درست، فتار درست، کردار درست، معیشت درست، کوشش درست، آگاهی درست و مراقبه درست".تمام اصول بودایی در نخستین موعظه اش یعنی "به حرکت در آوردن چرخ دهرمه" که به چهار حقیقت شریف؛ رنج، منشا رنج، توقف رنج و راه توقف رنج اشاره دارد بیان می شود. منشا رنج از نظر بودا عطش است و علت عطش جهل است، پس پایان اندوه مستلزم از بین رفتن عطش و جهل است که این در درجه اول کار اخلاق است. بنابراین می توان گفت که ترک دنیا به معنی فرار از آن نیست بلکه آغاز مجموعه اعمالی است که علت اصلی درد و رنج(سمساره یا گردونه تناسخ و باز پیدایی) را از میان بردارد و فرد را به سر منزل نیروانه رهنمون سازد. پس از مرگ بودا سه طریق بودایی یعنی تهرواده، مهایانه، وجریانه مهمترین شکل های آیین بودایی بودند که با اختلافاتی به گسترش این آیین پرداختند و کم کم استوپه ها و مجسمه هایی از بودا در جای جای این سرزمین ساخته شد که موضع تقدیس و توجه عبادتگران شد تا یاد و خاطره بودا را در دل ها زنده نگه دارد. کلید واژه ها: بودا(buddha)، رنج (dukka)،ناپایداری(anitya)، نیروانه(nirvana)، دهرمه(dharma)، سنگهه(sangha)، اوپانیشادها(opanishad)