نام پژوهشگر: مولود جوانمرد
مولود جوانمرد علی اصغر باباصفری
مدح و ستایش یکی از شاخه های مهم ادبیات غنایی است که از دیرباز مورد توجه سخن¬پردازان بوده است و شاید بتوان آن را نخستین موضوع رسمی شعر فارسی محسوب کرد. اولین نمونه¬های این موضوع شعری از قرن چهارم به دست ما رسیده است و پس از آن امرای سامانی و غزنوی با حمایت خود از شاعران آن راگسترش داده اند اما قرن ششم دوران اوج این موضوع است؛ هرچند افول آن نیز در همین قرن رخ داد. از آنجا که مطالعات و تحقیقات انجام شده در این زمینه تا پایان قرن پنجم هجری بوده و از طرف دیگر نگاه به این مضمون از دیدگاه نقد اخلاقی بوده است، ضرورت بررسی این مضمون در قرن ششم و نگاه ادبی به آن احساس می شد. در این پژوهش ابتدا به صورت خلاصه مباحثی پیرامون انواع ادبی به ویژه ادب غنایی و زیر شاخه های آن مطرح شده و به طور مفصل به مدح و ستایش و کارکردهای آن در شعر فارسی پرداخته شده است. سپس در بخش ساختاری، قالب های شعری مدایح، موسیقی بیرونی و کناری این نوع شعر مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش محتوایی، مدایح به سه دسته مدایح درباری، خودستایی و مدایح مذهبی تقسیم شده و در فصول جداگانه¬ای بخش¬ها و زیر مجموعه¬های هر یک به تفصیل بررسی شده است. با توجه به بررسی¬های انجام شده قصیده با 23/63 % پرکاربردترین قالب شعری و بحر رمل با 45/23 % پر بسامدترین وزن عروضی این دوره است. شاعران 42/16 % از قافیه¬های خود را از میان کلماتی انتخاب کرده¬اند که حرف روی آن¬ها « ان» است. ردیف فعلی بیش از سایر انواع دیگر ردیف در دیوان های شعری دیده می شود. بارزترین نکته در مورد مدایح درباری این است که شاعران از آن به عنوان مجالی برای ترسیم آرمانشهر خویش استفاده کرده¬اند. علاوه بر اینکه در مدایح درباری، 94/16% از مضامین، به جود و بخشش اختصاص دارد که بیشترین بسامد در میان صفات ممدوح محسوب می¬شود. 56/48 % مفاخرات، در مورد هنر سخنوری و 77/69% از مدایح مذهبی در نعت پیامبر اکرم(ص) است.