نام پژوهشگر: رضوان احمدوند
رضوان احمدوند محمد ولی مدرس
تاریخ عراق همواره شاهد کشمکش ها و تضادهای مستمر و آمیخته با خشونت سیاسی بوده است. از سال 2003 که نظام بعثی با حمله آمریکا ومتحدینش سقوط کرد کشور عراق وارد مرحله گذاری شد و قانون اساسی جدیدی برای تعیین رژیم سیاسی و چگونگی اداره کشور تدوین و طی یک همه پرسی، از طرف اکثریت مردم عراق مورد تأیید قرار گرفت، که امید می رفت سرآغازی برای شروع دوره ای نو و بدون بحران از حیات سیاسی این کشور باشد. یکی از موارد مهمی که در این قانون پیش بینی شده، نظام فدرالیسم برای اداره کشور است که در ماده 1 قانون اساسی مقرر شده است. فدرالیسم راه حلی است که جریان دولت – ملت سازی را با وجود اختلافات قومی ممکن می سازد. بر همین مبنا، با ایجاد واحدهای فدرال در نقاط سرزمینی مختلف یک کشور که زیر لوای یک حکومت مرکزی هستند به نوعی چاره ای بر بن-بست سیاسی ناشی از اختلافات قومی – نژادی پدیدار گردیده و در نهایت کشورها را با ثبات همراه ساخته است، از آنجا که عراق نیز یک کشور چند قومی و مذهبی با اختلافات و نزاع های قومی – نژادی دیرینه می باشد، این مدل حکومتی را برگزیدند. حال ما براساس مولفه های ثبات سیاسی به عنوان چارچوبی نظری که در نظر گرفته شده است به دنبال این مسأله می باشیم که « استقرار نظام فدرالیسم در عراق بعد از سال 2003 چه تاثیری در روند ثبات سیاسی در این کشور داشته است؟ » در جریان این پژوهش این فرضیه مطرح می شود که به نظر می رسد فدرالیسم در عراق با توجه به اختلافات عمیق میان گروههای سیاسی منجر به بی ثباتی سیاسی شده است. بنابراین در عراق جدید ساختار فدرالیسم جدیدالتأسیس تا حدود زیادی نتوانسته که عامل توزیع قدرت میان گروه های قومی – مذهبی در این کشور باشد و با گذشت یک دهه از استقرار نظام فدرالیستی در این کشور نه تنها بر اختلافات قومی – نژادی غلبه نکرده است بلکه ثبات این کشور نیز زیر سوال رفته است.