نام پژوهشگر: محمدهادی کرامتی
محمدهادی کرامتی فاضل اسدی امجد
ین پایان نامه به بررسی نحوه دریافت معنای زندگی در دو اثر «ارمیا» نوشته رضا امیرخانی و «وداع با اسلحه» نوشته ارنست همینگوی می پردازد که بدین منظور از آراء و ایده های علامه طباطبائی و استاد مرتضی مطهری استفاده گردیده است. پایان نامه حاضر به بررسی این ادعا می پردازد که تفاوت مشهودی بین دیدگاه های دو شخصیت اصلی دو اثر فوق الذکر که تجربه شرکت در جنگ را دارند، وجود دارد و این تفاوت محصول تفسیر آنها از معنای زندگی شان می باشد. «وداع با اسلحه» در نمایش تلاش های بیهوده انسان در راستای یافتن معنای زندگی، رویکردی پوچ گرایانه را ارایه می نماید. هنری، شخصیت اصلی این اثر، تمایلی به تفکر پیرامون دنیای خارج ندارد، زیرا که واقعیت برای وی امری زجرآور است. او بیشتر میپسندد که لحظات ارزشمند حیات خود را با خوش گذرانی سپری کند و این مسئله حاصلی جز ایده های بی معنی و بیهوده برای وی به بار نمی آورد. «وداع با اسلحه» آشکارا نمایانگر اینست که زندگی معنای دقیقی ندارد. اما در نقطه مقابل اثر «ارمیا» نشانگر دستیابی نهایی به معنای نمادین زندگی پس از مرگ و جهان آخرت است. از این منظر هر دوی شکست و پیروزی پُلی برای رسیدن به موفقیت نهایی و راهی برای ملاقات خدا هستند. انسان مذهب مدار مرگ را پایان داستان نمی داند، بلکه آنرا شروع یک زندگی نامتناهی در نظر می گیرد. این فرد تمام درد و رنج های موجود را راهی برای رسیدن به قرب الهی می داند. طبق نظر اسلام شهادت راه نائل آمدن به سعادت و کامیابی نهایی است. در حقیقت زندگی بشری تنها در صورتی معنادار خواهد بود که اهداف الهی در خود داشته باشد؛ در غیر این صورت معنا از کف رفته و بشر در گردابی از پوچی و بی حاصلی غوطه ور خواهد شد.