نام پژوهشگر: مهناز پارسانسب

ریخت شناسی قصه های عامیانه ی ایل قشقایی بر اساس نظریه ی ولادیمیر پراپ (با تمرکز بر قصه های دو تیره قره قانی و ایگدر)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هرمزگان - دانشکده علوم انسانی 1392
  مهناز پارسانسب   جواد دهقانیان

ایل قشقایی ادبیات و فرهنگ شفاهی پرباری دارد. در دهه¬های اخیر اکثریت مردم این ایل دست از کوچ¬نشینی برداشته و به یکجانشینی رو آورده و به همراه آن بسیاری از سنت¬ها و ادبیات شفاهی آن، رو به فراموشی است. از این رو گردآوری این بخش از زندگی این ایل و تحقیق و بررسی پیرامون آن از اهمیت زیادی برخوردار است. از جمله تحقیقات و بررسی¬هایی که در رابطه با ادبیات شفاهی صورت می¬گیرد، بررسی ساختار این آثار است که از جمله¬ی مهمترین آن¬ها می¬توان به پژوهشی که ولادیمیر یاکف¬لویچ پراپ، محقق فرمالیست روس تحت عنوان ریخت¬شناسی قصه¬های پریان انجام داد، اشاره کرد. پراپ با بررسی صد قصه¬ی عامیانه روسی به الگویی دست یافت که با آن می¬توان ساختار هر نوع قصه¬ای را شناسایی کرد. این الگو شامل 31 کارکرد و هفت شخصیت است. از آن¬جا که تاکنون هیچ نوع بررسی ساختاری بر روی قصه¬های قشقایی صورت نگرفته، در این پژوهش 33 قصه از قصه¬های عامیانه این ایل، بر اساس الگوی پراپ بررسی شده است. گردآوری اطلاعات در بخش کلیات و بخش¬هایی از تجزیه و تحلیل کتابخانه¬ای است. اکثر قصه¬های مورد بررسی به صورت میدانی گرد آمده. این قصه¬ها پس از گردآوری، از زبان ترکی به فارسی برگردانده شده¬اند و در این پژوهش تنها صورت فارسی آن¬ها آورده شده است. پس از تجزیه و تحلیل قصه¬ها بر اساس 31 کارکرد پراپ، الگوی هر قصه به همراه ترکیب حرکت¬های آن استخراج گردیده و عناصر و ویژگی¬های بارز موجود در آن¬ها مشخص شده است. این بررسی نشان می¬دهد که قصه¬های قشقایی به میزان قابل ملاحظه¬ای از الگوی پراپ پیروی می¬کنند. کارکردهای موجود در این قصه¬ها خارج از 31 کارکرد پراپ نیست. این قصه¬ها دارای ساختاری ساده و شبیه به هم هستند و اغلب یک، دو و سه حرکتی هستند. به طور کلی قصه¬های قشقایی با الگوی سایر قصه¬های ایرانی مطابقت دارند و خصوصیاتی چون بی¬زمانی، بی¬مکانی، بی¬نام بودن قهرمان در اکثر قصه¬ها، سوم شخص بودن زاویه دید و توصیفات کلیشه¬ای و اندک که از ویژگی¬های مهم قصه¬های ایرانی به شمار می¬روند در این قصه¬ها نیز دیده می¬شود.