نام پژوهشگر: ام فروه موسوی
ام فروه موسوی محمد حسین سرداغی
چکیده در این پژوهش به جایگاه نثر فیض¬محمدکاتب (1279ق-1349ق) در نثر فارسی دری افغانستان بر مبنای سراج¬¬التواریخ پرداخته شده است. هدف این پژوهش نمایاندن جایگاه نثر فیض¬محمدکاتب در نثر فارسی افغانستان در بین دیگر نثرنویسان و تأثیر وی بر آنها و ادبیات افغانستان می¬باشد. بحث و بررسی دربارۀ نثر فارسی افغانستان در سدۀ سیزدهم و چهاردهم به صورت علمی انجام نشده و بررسی نثر فیض¬محمدکاتب از آن روی اهمیت دارد که وی ضرورت تحول نثر فارسی و زبان نگارش را بدرستی درک کرده و نثر روزگار خویش و نویسندگان و منشیان درباری را مورد نقد و بررسی قرار داده و خود او نیز با پدید آوردن آثاری در این تحول گام برداشته است. در آغاز کار به معرفی و شرح حال و زندگی وی و اهمیت و ارزش تاریخی سراج¬التواریخ که مهم¬ترین ویژگی آن تعهد نویسنده به صداقت و درستی و موثق بودن اطلاعات و منابع می¬باشد و سپس به سطح محتوایی، لغوی و ارزش ادبی سراج¬التواریخ پرداخته شده است. در خاتمه با بررسی ویژگیهای سبکی نثر فیض¬محمدکاتب و اینکه وی نثری ساده و در عین حال شیوا و رسا را متناسب با مقتضات جامعۀ آنروز افغانستان برگزیده وی را پیشرو و یکی از متقدمین بنیانگذاران سبک ساده¬نویسی در نثر فارسی افغانستان دانسته¬ایم. کلیدواژه¬ها: فیض¬محمدکاتب، نثر فارسی دری معاصر افغانستان، تاریخ افغانستان، نثر فارسی دری معاصر افغانستان، نثر فارسی دری قرن سیزدهم، سراج¬التواریخ.