نام پژوهشگر: حوریه چراغچی باشی آستانه
حوریه چراغچی باشی آستانه علی محمدی آشنانی
باورهای غیرعقلانی و تحریف های شناختی در روان شناسی، اصطلاحی است که از نظریه دو روان درمانگر آمریکایی به نام های "آلبرت الیس" و "آرون بک" گرفته شده استکه اشاره به اختلال تفکر افراد در درک واقعیات دارد. هدف اساسی روان درمانی، تغییر نوع تفکرات بیماران روانی درباره خودشان و مردم و زندگی و مشکلاتی است که قبلاً از مقابله با آن ها عاجز بوده اند و همین موجب اضطراب و اختلالات روانی شان می شده است. قرآن کریم، نیز علاوه بر اشاره به علل و موانعی که باعث اختلال در تفکر افراد و درک حقایق می شود، راهکارهای درمانی وشیوه های اصلاح آن را بیان فرموده است. پژوهش حاضر درصدد است که به روش تطبیقی، ضمن بررسی باورهای غیرعقلانی و تحریف های شناختی در نظریه "آلبرت الیس" و "آرون بک" و بازیابی آن در مفاهیم قرآن، به میزان هم پوشانی این دو حوزه، در تبیین موضوع فوق دست یابد؛ و لذا پس از ارائه کلیات، در فصل اول پس از پرداختن به مساله شناخت در لغت و اصطلاح، به بررسی شناخت در سه حوزه فلسفه، روان شناسی و قرآن سامان یافته است؛ و در فصل دوم، به بررسی باورهای غیرعقلانی که شامل ده باور غیر منطقی و نه تحریف شناختی که در روان شناسی نقل و تبیین گردیده است، پرداخته شده است؛ و در آخر این فصل(فصل دوم)، مبنای فلسفی نظریه "الیس" و "بک"، با آموزه های دین اسلام، مورد نقد و بررسی قرار گرفته شده است. در فصل سوم که مهمترین بخش این پژوهش می باشد، پس از نقد و بررسی تطبیقی یکایک باورهای غیرعقلانی و تحریف های شناختی از منظر قرآن، به اشتراکات و مفترقات دیدگاه قرآن و روان شناسی پرداخته شده است؛ و در پایان بدین نکته راه یافته که در تطبیق باورهای غیرعقلانی و تحریف های شناختی در دو حوزه فوق، مشترکات بیش از مفترقات است و یافته های بشری، بسیار شبیه داده های وحیانی است؛ و چون علم، اساساً بیان هست ها و نیست هاست، از این رو ارتباط با معنویت در بیان ارزش ها و بایدها و نباید های آن، نقش بسیار موثری در مقابله با باورهای غیرعقلانی و تحریف های شناختی دارد. کلید واژه ها: قرآن، روان شناسی، باورهای غیرعقلانی و تحریف های شناختی.