نام پژوهشگر: ساسان علیاری
ساسان علیاری داریوش نژاد انصاری
چکیده همانطور که می دانیم زبان فارسی سرشار از اصطلاحات می باشد تا آنجا که برقراری ارتباط زبانی بدون استفاده از اصطلاحات به راستی بسیار سخت می باشد و اکثریت گویشوران زبان فارسی و یا زبان های دیگر این آرایه ادبی را ناخودآگاه استفاده می کنند. از آنجایی که هر زبان شیوه خاص خو را برای بیان موارد خاص استفاده می کند، یک اصطلاح در یک زبان ممکن است در زبان دیگر موجود نباشد و یا اصطلاح کاملا متفاوتی برای انتقال همان معنا استفاده کند. در ژانرهای ادبی، رمان ها که بخشی از ادبیات داستانی محسوب میشوند، آکنده از اصلاحات و تعبیرات فرهنگ محور هستند که باید با دقت فراوان از زبان فارسی به انگلیسی ترجمه شوند. این پژوهش به بررسی و یافتن پر کاربردترین راهبردهای ترجمه ای برای ترجمه اصطلاحات که به منظور انتفال فرهنگ ایرانیان می باشد، صورت پذیرفته است. چهار رمان فارسی که عبارتند از یکی بود یکی نبود (1370) ، سووشون (1348)، بوف کور( 1349) و دایی جان ناپلئون ( 1356) که نویسندگان آنها به ترتیب محمد علی جمالزاده، سمین دانشور، صادق هدایت و ایرج پزشکزاد می باشند، با بررسی مقابله ای ترجمه های آنها once upon a time (1985) by heshmat mmoayyed and paul sprachman, savushun (1990) by m. r. ghanoonparvar, the blind owl by d.p. costello (2001) and my uncle napoleon by dick davis (1945) به صورت جداگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بدین منظور که ابتدا با خواندن بخش هایی از رمان ها به زبان فارسی 300 عبارت و اصطلاح استخراج شد و معادل های انگلیسی آنها نیز در مقابل آنها نوشته شد و نهایتا با استفاده از مدل پیشنهادی مونا بیکر (1992 یا 2012) نتایجی از داده های خام حاصل شد. نتایج نشانگر این می باشند که راهیرد ترجمه تفسیری (paraphrase)بیشترین استفاده و راهبرد حذف(omission) کمترین استفاده را داشته است. سایر راهبرهای مورد استفاده به ترتیب بیشترین به کمترین عبارتند از 1- ترجمه با استفاده از اصطلاحی با معنی یکسان و صورتی متفاوت 2- ترجمه تحت اللفظی 3- ترجمه نادرست و 4- ترجمه با استفاده از اصطلاحی با معنی و صورت یکسان. لازم به توضیح است که شماره دو و سه در مدل پیشنهادی بیکر موجود نیست و در مرحله جمع آوری و تحلیل داده ها بر حسب نیاز اضافه شده است. کلید واژه ها:مطالعات ترجمه؛ اصطلاح؛ راهبرد های ترجمه؛ ترجمه اصطلاح؛ تعادل، آرایه های ادبی