نام پژوهشگر: محمد فرید خسروی
محمد فرید خسروی رضا خانی
مطالعه ی حاضر تلاشی برای بررسی تأثیر متقابل زبان های اول، دوم و سوم در فراگیری ساختارهای إستفهامی زبان انگلیسی توسط زبان آموزان تک زبانه فارس و دو زبانه کرد - فارس در چارچوب مدل های اخیر دستور جهانی بوده است. از آنجا که هر سه زبان در ساختار دستوری سوالات إستفهامی تفاوت دارند، اینگونه تصور می شود تک زبانه های فارس زبان و دو زبانه های کرد – فارس زبان در فراگیری این ساختارها در زبان مقصد مشکل داشته باشند. بدین منظور، از طریق یک تحقیق مقابله ای، نقش زبان مادری تک زبانه های فارس زبان و دو زبانه های کرد – فارس زبان در سایه مدل های زایشی متداول فراگیری زبان دوم بررسی شد (فرضیه انتقال کامل/ دسترسی کامل، فرضیه دسترسی مستقیم، فرضیه نقصان رو ساخت، فرضیه ساختار سازی متعادل، فرضیه نقصان یا فقدان سطحی مقوله های صرفی و فرضیه ساختار سطحی). جامعه آماری در این مطالعه 95 نفر (44 نفر فارس زبان و 51 نفر کرد- فارس) از فراگیران زبان انگلیسی دانشگاه ایلام بودند. شرکت کنندگان بر اساس عملکردشان در آزمون تعیین سطح، در سه سطح مقدماتی، متوسط و پیشرفته قرار گرفتند. سپس دو آزمون قضاوت دستور زبان و ترجمه ی کتبی که نحوه سوالات إستفهامی و ساختارهای آن را مورد ارزیابی قرار می داد، به اجرا در آمدند. داده های به دست آمده با استفاده از آمار استنباطی anova مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که تفاوت بین عملکرد فراگیران تک زبانه فارس و دو زبانه کــرد - فارس در هر یک از سطوح مختلف مهارت زبانی معنا دار نبود، در حالی که این تفاوت در بین سطوح از لحاظ آماری معنا دار بود. هم چنین تفسیر یافته ها نشان داد که هیچ کدام از نظریه های متداول دستور زبان زایشی، تشریح کامل و جامعی از فرایند کلی یادگیری زبان ارائه نمی دهد، بلکه یادگیری و توسعه ی زبان به صورت مرحله به مرحله انجام می گیرد و بازنشانی ساختارهای زبان مقصد با افزایش سطح مهارت فراگیران امکان پذیر است و در معرض گذاری و کاربرد بیشتر زبان به انتقال کمتر زبان مادری منتج می شود. در نهایت اینکه دانش زبان دوم نقش مهمی در شکل گیری و توسعه ی ساختارهای بین زبانی فراگیران کرد - فارس زبان ندارد.