نام پژوهشگر: سمیراسادات فرزادفرد
سمیراسادات فرزادفرد قدرت ا... خیاطیان
چکیده تفسیر و تأویل همواره از موضوعات مهم و قابل تأمل درباره قرآن در بین متفکران مختلف جهان اسلام بوده است؛ بدین صورت که این مهم ریشه در برخی از آیات قرآن کریم، سخنان پیامبر اکرم(ص)، امام علی(ع)، اهل بیت علیهم السلام، صحابه و پس از آن در سخنان مفسّران عرفانی قرن دوم به بعد دارد. با ظهور تفسیر منسوب به امام صادق(ع)، اولین اثر مکتوب محوری آن دوره، جریان رشد و تطور مشرب عرفانی در تفسیر، آشکار و سبب غنی سازی واژگان فنی در عرفان شده است؛ به طوریکه زمینه ظهور تفاسیرعرفانی مانند تفسیر القرآن العظیم تستری، حقائق التفسیر سلمی و لطائف الإشارات قشیری و دیگر تفاسیر عرفانی را فراهم آورده است. مهم ترین مبنایی که عرفا در تفسیر عرفانی خود به آن تکیه می کنند، این نکته است که قرآن به رغم تنزّل از آن حقیقت والای خود ، به عبارات ظاهری محدود نمی گردد؛ بلکه در ورای این عبارات ظاهری، دارای مراتب معنایی باطنی و رمزی است که این یکی از اشتراکات تفاسیرعرفانی می باشد؛ هرچند همگی در تأویلات باطنی خود از یک شیوه پیروی نمی کنند. همچنین وقتی سخن از تأویل عناصر آفاقی به عناصر أنفسی در تفاسیر عرفانی می شود، هرآنچه را که در عالم ظاهر(آفاق) و عالم باطن(أنفس) است، دربرمی گیرد. در این پژوهش به بررسی عناصر آفاقی و چگونگی تأویل آنها به عناصر أنفسی در تفاسیر مهم عرفانی قرن های دوم تا پایان پنجم هجری، به شیوه توصیفی – تحلیلی پرداخته شده است. پژوهش حاضر، تأویل عناصر آفاقی به أنفسی در تفاسیر مهم عرفانی قرنهای دوم تا پایان پنجم هجری، در بر گرفته است. همچنین در بیان وجه اشتراک تفاسیر مهم عرفانی قرن های دوم تا پایان پنجم هجری قمری با یکدیگر باید گفت، همگی به ظاهر و سپس به باطن قرآن پرداخته و به دنبال تأویلی از قرآن بوده اند که از راه تفکر مستقیماً قابل درک نبوده و از راه لفظ قابل بیان نیست. و در باب وجوه افتراق این تفاسیر، تفسیر منسوب به امام صادق(ع)، تفسیر تستری، تفسیر سلمی، سوره ها و آیات قرآن به صورت گزینشی و نامنظّم آمده است؛ اما در تفسیر قشیری، مفسّر به طور منظّم و به کل قرآن پرداخته است. واژگان کلیدی : قرآن ، تأویل ، تفسیر ، تفاسیر عرفانی ، آفاق ، أنفس ، عرفان