نام پژوهشگر: ثریا مکی نیری
ثریا مکی نیری حسین نورمحمدزاد
ساختگرایی ابتدا در زبان شناسی و جامعه شناسی مطرح شد و سپس وارد معماری و شهرسازی شد. بررسی ارتباط های موجود بین ساختارهای اجتماعی و ساختارهای مصنوع، سعی در کشف نمونه ها و صورت های نوعی و تفسیر و ترجمان جدیدی از این صورت های نوعی در شهرسازی مدرن، یکی از بن مایه-های فکری معماران و شهرسازان ساختارگرا را تشکیل می دهد. در تفکر ساختارگرایی هر پدیده را باید در نسبتی که با سایر پدیده ها برقرار می کند شناخت و بررسی کرد. بنابراین روابط میان عناصر بیش از عناصر در ساختارگرایی مورد بررسی قرار می گیرد، گرچه ساخت چیزی بالاتر از مجموعه روابط است. همانگونه که فرهنگ جمع ساده ای از عناصر و اجزای آن نیست و شامل رشته ای از معانی و ارزش هاست ساخت نیز چیزی بالاتر از مجموعه ی روابط اجتماعی است (پرتوی، 1378، 105- 106). شبکه روابط میان عناصر در یک ساخت موجب انعطاف پذیری آن می شود و عناصر می توانند درون این شبکه روابط ثابت تغییر کنند. نحوه ی چیدمان اشکال اجزا که با شبکه روابط یک ساخت را تشکیل می دهد می تواند به حالات متفاوت شکل بگیرند و ساخت های متفاوتی را تشکیل دهند. هر کدام از این ساخت ها نظم های متفاوتی را نیز در پی دارد. آن چه که در ساخت های شهری مهم به نظر می رسد الگوهای ساخت است، که اشکال اجزا را به طرق مختلف در کنار هم قرار می دهد و آن را برای اهداف خاص (تعیین شده) تولید می کند. الگوهای ساخت بر اساس ارزش ها و هنجارهای موجود در هر فرهنگ می توانند متفاوت باشند. بنابراین می توان انتظار داشت ساخت هایی که بر اساس الگوهای برخاسته از هر فرهنگ شکل گرفته اند بتوانند متناسب با شبکه های افعال و اعمال و رفتارهای موجود - که ساخت فرهنگ استفاده کننده از کالبد را تشکیل داده اند- باشند. در بازار اعراب مرکز شهر اهواز تفاوت و یا تضاد میان الگوهای فرهنگی و الگوی رسمی، در شکل دادن به ساخت، با تغییر ساخت رسمی بازار نظمی متفاوت از سایر بازارها را پدید آورده است. مسئله اصلی بازار اعراب را می توان رابطه به هم خورده میان ساخت کالبد و ساخت فرهنگ داد و ستد اعراب در بازار دانست. ساخت کالبد بازار اعراب در حال حاضر ساختی شطرنجی است که هم ارز با سایر بازارهای مرکز شهر است. ساخت سطح درون بازار نیز برایند شکل مغازه ها، پاساژها، راه ها و رابطه ی آن ها با هم در محیط است. شکل واحدهای تقسیم ساخت هندسی هستند و به تبع آن شکل مرزها، رابط های عناصر ساخت و مفاصل آن ها نیز هندسی شکل گرفته اند. نحوه ی آرایش و چیدمان آن ها نیز از سه ساخت خطی به موازات یکدیگر و دو ساخت خطی عمود بر آن ها تشکیل شده است که نهایتاً ساخت هندسیِ شطرنجی دارند. ساخت هندسی بازار هم در شکل اجزای ساخت و هم در رابطه های آن ها با یکدیگر هنگام استفاده توسط اعراب دستخوش تغییراتی شده که آن را از شکل هندسی خارج کرده است. در مغازه ها به عنوان یکی از واحدهای تقسیم مرزهای ساخت، اغلب فراتر از مرز ساخت کالبد اولیه ی مغازه ها رفته است. گسترش مرزهای ساخت مغازه ها کارکرد آن ها را نیز همزمان به بیرون از مرزهای ساخت منتقل کرده است که این امر موجب تبدیل ساخت هندسی کالبد مغازه ها به ساخت غیرهندسی بیرونی آن شده است. با تبدیل ساخت های هندسی اولیه به ساخت های غیر هندسی علاوه بر مرزها، رابط ها و مفاصل ساخت نیز دچار تغییر می شوند. فرهنگ داد و ستد اعراب به عنوان یک خرده فرهنگ قومی در بازار مرکز شهر از کنشگران و ارزش ها، هنجارها، قوانین، عرف ها و ... آنان تشکیل شده است. مجموع این کنش های ترجیحی بر اساس حق انتخاب های ارزشی آن ها و محتوای پیوندهای میان کنشگران با یکدیگر در مجموع ساخت فرهنگ داد و ستد اعراب را در بازار شکل داده است. فرهنگ شکل گرفته در بازار موجب شده است که اعراب در استفاده از کالبد بازار ساخت آن را متناسب با حق انتخاب های ارزشی و محتوای پیوندهای شبکه های کنش تغییر دهند. بنابراین ساخت تغییر یافته مغازه ها به همراه قرارگیری بساط های دستفروشان در کنار آن را می توان نشان از تناسب نداشتن ساخت کالبد با ساخت فرهنگ داد و ستد اعراب در بازار دانست که موجب بی نظمی در بازار شده است. از این رو ضرورت دارد با شناسایی الگوهای فرهنگی ساخت را به گونه ای بازطراحی کرد که برای اعراب متناسب باشد و ساخت کالبد بازار متناسب با فرهنگ آنان شکل بگیرد تا تضاد دو ساخت موجب بی نظمی در بازار نباشد.