نام پژوهشگر: سمیه پورقاسمی
سمیه پورقاسمی محبوبه مباشری
غزل مولانا در پهنه ی ادب فارسی به دلیل شیوه ی بیان متفاوت از جایگاهی ویژه برخوردار است. سبک و سیاق مولانا در نحوه ی بیان حالات درونی خویش در قالب غزل، چه از جهت صورت و زبان و چه از نظر معنا، هرچند با ساختار شکنی و هنجار گریزی همراه بوده، بدون تردید به غزلیات او تشخّص و اصالت داده است. ابداع و ابتکار در صورت و زبان غزل، اصالت مضمون، تازگی درون مایه و غنای موسیقایی، از ویژگی های برجسته ی غزل های مولاناست. در سراسر غزلیات وی، کلمات، ترکیبات، تصاویر، وزن، قافیه و همه ی اجزا، در یک مسیر گام بر می دارند؛ این هماهنگی، به غزل او، یکپارچگی و وحدت خاصّی بخشیده است. از سویی دیگر، هوشنگ ابتهاج، به عنوان یکی از مشهورترین غزل سرایان معاصر، از فضای غالب شعر دوره خود، تا حدّ زیادی فاصله گرفته و به نوعی ساختار شکنی دست زده است. غزل ابتهاج، به سمت غزل سنّتی و کلاسیک تمایل پیدا کرده، لکن در ورطه ی تقلید گرفتار نشده است. بارزترین ویژگی غزل های او کهنگی و تازگی همراه با هم هستند. ابتهاج در عرصه ی غزل، چه از جهت صورت و چه از نظر معنا، به میزانِ قابل توّجهی به شیوه ی مولانا در غزل سرایی نزدیک شده است. عناصری چون موسیقی، تشخیص، کاربردهای کهن دستوری، تکرار، واژگان ابداعی و... در سطح صورت و زبان و مضامینی چون، شادی گرایی، غلبه ی عشق بر عقل و دعوت به خاموشی در سطح فکر و اندیشه ، از تأثیرپذیری غزل او از غزلیات شمس حکایت می کند. این پژوهش با بهره گیری از روش تطبیقی ،توصیفی و تحلیلی، به مقایسه ی غزل مولانا و ابتهاج پرداخته تا ضمن ارائه ی شاخصه های سبکی غزل مولانا و بر شمردن شباهت ها و تفاوت ها، چگونگی تأثیر پذیری ابتهاج از مولانا را تبیین و تحلیل نماید.