نام پژوهشگر: اسما فکوری
اسما فکوری میثم تارم
آنچه از تنظیم خانواده به اذهان عمومی متبادر می شود،کنترل و ایجاد محدودیت در زایش است.چرخه ی رشد جمعیت و گسترش تهدیدهای ناشی از آن،سبب توجه بیشتری به مسائل تنظیم خانواده شده و در میان جوامع گوناگون،هواداران زیادی پیدا کرده است. از آنجا که تکثیر نسل، اصل اجتماعی مسلمانان می باشد،سخن ما در این پژوهش این است که آیا افراد شراعاً و قانوناً می توانند بر اساس یک برنامه ی خاص نسبت به تنظیم نسل برای خود محدودیت هایی ایجاد کنند؛ البته مقصود از تنظیم خانواده، تنها جلوگیری از فرزند آوری به طور مطلق نیست، بلکه به معنای نظم بخشیدن به خانواده و تعداد افراد آن است؛ لکن تنظیم خانواده از آنجا که می تواند هم در راستای افزایش جمعیت اعمال گردد و هم در راستای کاهش جمعیت؛ بنابراین، پیامد هایی را نیز به دنبال خواهد داشت که در طی بحث مطرح خواهند شد. از مهمترین نتایج این پژوهش این است که حکم اجرای تنظیم نسل در سطح خانواده و فرد با توجه به اصل اباحه مباح می باشد؛ اما در سطح جامعه، به حکم ضرورت و مصلحت اجتماعی تحت حکم ثانوی و حکم حکومتی واقع می شود.