نام پژوهشگر: رضا رحیمی سراجی
رضا رحیمی سراجی هادی نوری
نوشته حاضر معتقد است که جدایی بخش هایی از ایران و تغییر جغرافیای این کشور در عصر قاجار یک تغییر اجتماعی است که این تغییر را می توان همانند والرشتاین در بافت یک نظام جهانی به گونه ای تاریخی در نظر گرفت. تحقیق حاضر، با مطرح کردن این پرسش که تجزیه سرزمینی در عهد قاجار، محصول ضعف دولت مرکزی ایران بود یا تغییر موازنه قدرتِ دولت های مرکز در نظام جهانی سرمایه داری موجب این جدایی گشت، سعی دارد تا با نگاهی جامعه شناختی به برسی این واقعیت اجتماعی - تاریخی بپردازد. بدین منظور در تبیین عوامل موثر بر این جدایی، هم نقش عوامل داخلی و هم نقش عوامل خارجی مورد بررسی قرار می گیرد. به طوری که از یک سوی، با بررسی رابطه بازتابی دولت و جامعه، تبیین و تصویری از منطق این رابطه در ایران عصر قاجار ارائه می شود و نقش جامعه شبکه ای و دولت ضعیف برآمده از چنین جامعه ای در تجزیه سرزمینی ایران مورد بررسی قرار می گیرد و از سوی دیگر نوشته حاضر با بررسی ساختار نظام جهانی قرن 19 سعی بر آن دارد تا به تبیین نقش نظام جهانی در تجزیه سرزمینی ایران بپردازد. روش تحقیق نوشته حاضر، روش موردی است و برای گردآوری اطلاعات از مطالعات اسنادی و برای تحلیل اطلاعات از تحلیل روایت استفاده شده است.