نام پژوهشگر: نجمه کارور
نجمه کارور محمد مزیدی
هدف پژوهش حاضر عبارت از بررسی و فهم آموزش اخلاق در پایه ی اول ابتدایی از دیدگاه معلمان بود. این پژوهش در پارادایم کیفی و با استفاده از مدل غالب-کم غالب انجام گرفت. در این مدل از ترکیب دو روش کمی و کیفی استفاده شد. گردآوری داده ها در بخش کیفی، به روش مصاحبه عمیق صورت گرفت که در آن افراد مورد مطالعه به شیوه ی هدفمند و با توجه به اصل نمونه گیری با حداکثر تنوع انتخاب شدند. جمع آوری داده ها در بخش کم غالب یعنی بخش کمی نیز با استفاده از یک پرسشنامه ترجمه شده در جامعه آماری معلمان کلاس اول ابتدایی انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از شیوه ی تحلیل محتوای استقرایی و در بخش کمی از فراوانی، درصد، آزمون خی دو و کروسکال والیس استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که عوامل تاثیرگذار بر روی آموزش اخلاق از دیدگاه معلمان اول ابتدایی عبارت اند از: ویژگی های دانش آموز که سن را دربر می گیرد. مدرسه (معلم به عنوان الگو و انواع روش های آموزشی همچون آموزش عملی، آموزش کلامی، آموزش رسمی، آموزش غیر رسمی و آموزش تلفیقی، را شامل می شود)، خانواده، همکاری و هماهنگی بین عناصر آموزشی. موانع موجود در راه آموزش اخلاق از دیدگاه معلمان اول ابتدایی عبارت اند از: اولیا، تناقض و دوگانگی بین عناصر تربیتی، دنیای مجازی و ارتباطات جمعی، آموزش و پرورش، معلم، گروه همسالان و برنامه ی درسی. همچنین باید بیان کرد که گویه های پرسشنامه آموزش اخلاق به مباحثی همچون تعریف اخلاق، چگونگی آموزش اخلاق و چه کسی باید اخلاق را آموزش دهد اختصاص یافته است، به عبارت دیگر معلمان، اخلاق را احترام به تفاوت ها و رسوم و سنت ها، برابری، تقوا، صداقت، .... می دانند و معتقد به آموزش تلفیقی اخلاق هستند و در این راستا خود را به اخلاق مجهز کرده تا به عنوان الگویی مناسب در جهت آموزش اخلاق اقدام کنند، همچنین سایر عناصر آموزشی همچون اولیا و اجتماع باید معلم را در راه آموزش اخلاق حمایت کنند تا اخلاقیات نمایان شود.