نام پژوهشگر: سعید کاویان نژاد
سعید کاویان نژاد عباس سلطانلو
درباره طرز تفکر و ایدئولوژی خاندان پهلوی بسیار گفته شده است اما با نگاهی عمیقتر درمی یابیم که خاندان پهلوی [پدر و پسر] سعی در جا انداختن تفکر باستانگرایی خویش بودند تا بدین وسیله هم ایران را به زعم خویش به پیشرفت و ترقی نائل آیند و همینکه بتوانند در مقابل ایدئولوژی اسلامی ـ که در فرهنگ مردم جامعه ریشه دوانده بودـ از هویت خود دفاع کنند و هم اینکه مشروعیت خود را در ذیل سایه شاهنشاهی باستانی ایرانی، تحکیم بخشند در این راستا نیز دست به اقداماتی زدند ناسیونالیسم پهلوی در واقع تفاوتهای آشکاری با ناسیونالیسم دوران جدید داشت، ناسیونالیسمی که در پی احیای مجدد عظمت گذشته ایران باستان بوده و نه ناسیونالیسمی که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در اروپا تحت تأثیر شوونیسم یا میهن پرستی افراطی بوجود آمده بلکه به معنای ناسیونالیسمی «باستانگرا» است. هدف این پژوهش مطالعه در مورد جایگاه باستانگرایی در تاریخ معاصر ایران از 1304 تا 1357 است و به عنوان متغییر فرعی: بررسی این موضوع[باستانگرایی] که تا چه اندازه در زوال حکومت پهلوی و جایگزین شدن حکومتی با معیارهای اسلامی موثر بوده است همچنین فرضیه اصلی این تحقیق تأکید بر ناسیونالیسم باستانگر ا در عرصه سیاستگذاری، تبدیل به ایدئولوژی حاکم در دوران پهلوی