نام پژوهشگر: معصومه راد گودرزی
رضا مویدی معصومه راد گودرزی
القاعده عراق بخشی از جریانفکری – عقیدتی القاعده در جهان اسلام است که بر اساس ایدئولوژی جهادی و مبارزه با رژیم های داخلی وابسته و همچنین به چالش کشیدن قدرت های بزرگ در خاورمیانه شکل گرفت. ظهور و فعالیتنیروهای جهادی القاعده در سال های اخیر رابطه مستقیمی با عواملی همچون: کاهش قدرت دولت مرکزی؛دخالت و نفوذ قدرت های خارجی و ناتوانی آن ها در استقرار نظم و امنیت یکپارچه ملی، درگیری و ناآرامی های داخلی و نامنی و بی ثباتی در سایر کشورهای خاورمیانهنظیر افغانستان، یمن، سودان، مالی، عراق و سوریه داشته است. ایدئولوژی و نحوه رفتار سیاسی و نظامی جریانات و افراد وابسته به این سازمان در سال های اخیر به عنوان یک معضل اساسی هم برای دولت ها و هم ملت های مسلمان در سراسر جهان اسلام مطرح بوده است.این پژوهش نشان می دهد که جریان القاعده به عنوان یک تفکر با تفسیر بنیادگرایانه از اسلام نه تنها کمکی به استقرار نظم و امنیت در عراق ننموده بلکه به دلیل ایجاد بی نظمی و بی اعتمادی به هویت های اسلام گرای معتدل و اصلاح گرا نیز صدمه زده است. به همین دلیل مورد اقبال نیروهای اجتماعی عراق قرار نگرفته و از پایگاه اجتماعی و مشروعیت لازم برای نفوذ در قدرت سیاسی برخوردار نبوده است.
علیمحمد اقبالدار احمد جانسیز
با توجه به قرار گرفتن در عصری مملوء از ارتباطات غیرحضوری که در بیشتر اوقات بصورت مونولوگ به مخاطبین خود عرضه می¬شود و همچنین دور شدن بیش از بیش انسان از روابط نزدیک عاطفی به دلیل مشکلات اجتماعی-اقتصادی، نقش «رسانه¬ها» برای پر کردن این خلاء ، بسیار پر رنگ شده است. یکی از این رسانه¬های جذاب و پرمخاطب، «سینما» است، که به دلیل قابلیت تاثیرگذاری انتزاعی-ذهنی خود، می¬تواند کاربردهای سیاسی نیز پیدا کند. بر این اساس؛ سوال اساسی که قرار است محور قرار گیرد، چگونگی پیوند، فی¬مابین سینما و سیاست، و تبیین مدلی منطقی، برای هجوم ارزشی در قالب این پدیده است. از این رهگذر، اگر فعالیت¬های پیرامون خود را در دو دسته¬ی عوامل «ارشادکنند» و عوامل «اغواکننده» قرار دهیم، سینما در هیچ¬کدام جای نخواهد گرفت. چرا که در این میان، عواملی وجود دارند که خود را در دسته «عوامل ارشادکننده» جای می¬دهند، در صورتی که «اغواکننده» محسوب می¬شوند (و بالعکس) و یا با به وجود آوردن تغییراتی در آنها، نقش خود را از ارشادکنندگی به اغواکنندگی و یا از اغواکنندگی به ارشادکنندگی تغییر می¬دهند. از جمله¬ی این موارد، پدیده «سینما» است. بر این اساس، سینما با دارا بودن شگردهای تصویری قابلیت فریبندگیِ بی¬نظیری دارد که آن را از دیگر رسانه¬ها به شدت متمایز می¬کند. این ویژگی سینماست که آن را به عنوان ابزاری برای تصاحب قلب¬ها قرار می¬دهد. در نگاهی دیگر، سینما با قدرت ابزاری نرم مانند القاءگری و اهداف نرم مانند قلب¬ها و ذهن¬ها، در جرگه تهدید نرم دسته¬بندی می¬شود. با این تفاسیر؛ محقق در این رساله سعی خواهد داشت تا با بررسی «روان¬شناسانه» و «جامعه¬شناسانه»، در این ارتباط که چه رابطه¬ای می¬تواند بین فیلم¬های سینمایی به مثابه ابزاری سیاسی و اثرات آن بر جوامع هدفِ درگیر با آن، وجود داشته باشد، کنکاش کند. و در نهایت، پس از بررسی مبانی سینما، رسانه و سیاست، و بهره بردن از مدل مهندسی اجتماعی معکوس، سینما را پدیده¬ای معرفی کند که قابلیت سوءاستفاده سیاسی از آن، قابل بررسی است.
کریم اله معصوم معصومه راد گودرزی
بشریت در طول 5هزار سال تاریخ تمدن خود 14هزار جنگ دیده و در این جنگ ها بیش از 4میلیارد انسان جان باخته اند. در قرن بیستم بیش از 220 جنگ به وقوع پیوسته و بیش از 200میلیون تلفات انسانی داشته است، ایران طی سالیان گذشته شاهد جنگ مهم ( جنگ تحمیلی، جنگ اول خلیج فارس، جنگ افغانستان و جنگ آخر آمریکا و انگلیس علیه عراق) بوده و وقوع مناقشات و جنگ های دیگری با اهداف ژئوپلتیک، مهار، محاصره و مقابله با انقلاب اسلامی در آینده دور از انتظار نیست. تجارب حاصله از جنگ های گذشته خصوصا هشت سال دفاع مقدس، جنگ 43 روزه 1991 متحدین علیه عراق ( جنگ اول خلیج فارس)، جنگ 11 هفته ای سال 1999 ناتو علیه یوگسلاوی، و جنگ آمریکا و انگلیس علیه عراق موید این نظر است که کشور مهاجم جهت در هم شکستن اراده ملت و توان اقتصادی، نظامی و سیاسی کشور مورد تهاجم با اتخاذ راهبرد انهدام مراکز ثقل؛توجه خود را صرف بمباران و انهدام مراکز حیاتی و حساس می نماید. لذا ضروری است بدلیل اینکه ایران همیشه در معرض تهدیدهای مختلف قرار گرفته، با استفاده از پدافند غیرعامل نیروی دفاعی و آمادگی خود را بالاتر ببرد. در واقع یکی از بهترین و ارزان ترین روش های مقابله و دفاع، پدافند غیرعامل است که با بکارگیری اصول و ملاحضات آن می توان به کاهش آسیب- پذیری ها، مدیریت صحنه بحران، حفاظت زیرساخت ها و افزایش یا پایداری ملی در مقابل انواع تهدیدات، مبادرت ورزید. با توجه به آنچه گفته شد، سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چگونه می توان با رعایت اصول و ضوابط پدافند غیرعامل بستر مناسب برای بهبود و تقویت مدیریت سیاسی در زمان بحران فراهم نمود؟ در این راستا هدف رساله حاضر بررسی اصول و ضوابط پدافند غیرعامل و تأثیر آن بر بهبود و تقویت مدیریت سیاسی کشور در شرایط بحران است. در عین حال فرضیه تحقیق عبارت است از: بنظر میرسد با رعایت اصول و ضوابط پدافند غیر عامل، مدیریت سیاسی کشور از وضعیت مطلوب تری برخوردار گردد. نتایج پژوهش نیز مبین این مطلب است که پدافند غیرعامل، راهبردی عملی و متنوع بوده تا حاکمیت از طریق این ضمن حفظ تأسیسات، مراکز ثقل و مهم و حیاتی خویش در مقابل دشمن، پیوند عمیقی بین مردم و خود ایجاد نماید و از اینرو پدافند غیرعامل، راهبردی عملی در راستای تقویت مدیریت سیاسی کشور است.
عبدالله بائی لاشکی معصومه راد گودرزی
منطقه قفقاز جنوبی به دلیل شرایط خاص جفرافیایی و مسائل سیاسی، تاریخی، نظامی و جامعه شناسانه از نقاط مهم و در عین حال بحران خیز جهان محسوب می شود. این منطقه به عنوان یک منطقه استراتژیک همسایه، اهمیت و اولویت بالایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارد. روند تحولات در منطقه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ایجاد جمهوری های جدید به گونه ای بوده که رقابت شدیدی جهت نفوذ در منطقه به وجود آمده است. در این میان جمهوری آذربایجان به عنوان یکی از کشور های مهم منطقه به دلیل برخورداری از موقعیت ژئوپلتیکی خاص آن و منابع غنی انرژی صحنه رقابت شدیدی میان قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای بوده است. با توجه به مشترکات مذهبی- تاریخی و همسایگی آن با ایران انتظار می رفت دو کشور روابط متعادلی را تجربه کنند ولی روابط آنها همواره با تنش همراه بوده است. دراین نوشتار سعی می شود به چرایی این موضوع پرداخته شود و به این سوالات پاسخ داده شود که علی رغم وجود مشترکات فراوان میان ایران و جمهوری آذربایجان، چه عواملی سبب شد در بیست سال گذشته دو کشور روابط تنش آلودی را تجربه کنند؟ اهداف و منافع قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای در منطقه قفقاز چگونه بر روابط دو کشور تاثیر گذاشت؟، پاسخ داده شود. که فرضیه این نوشتار فرضیه این پژوهش سیاست ها و اهداف قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای را اصلی ترین عمال شکل گیری و تداوم تنش در روابط دو کشور معرفی می کند. دامنه این نوشتار کشورهای ترکیه و روسیه به عنوان بازیگران مهم منطقه ای و آمریکا و اسراییل به عنوان بازیگران فرا منطقه ای را در بر می گیرد
سولماز نیکخواه سید امیر نیاکویی
ارتش و نیروهای مسلح نقش مهمی در تحولات سیاسی جوامع مختلف دارند. شیوه ی عمل نظامیان در مقابله با معترضان رژیم می تواند نقش تعیین کننده ای در آینده جنبش های اعتراضی داشته باشد. پژوهش حاضر با اشاره به تئوری هایی درباب نقش نیروهای مسلح در نتایج جنبش های اعتراضی، به واکاوی دلایل و عوامل تأثیرگذار در عملکرد متفاوت ارتش شاهنشاهی ایران و مصر نسبت به اعتراضاتی علیه رژیم های استبدادی که در این کشورها رخداده پرداخته است. پژوهشگر با استفاده از دو مولفه ی سطح نهادمندی و نوع رابطه نظامیان با جامعه که «لوتربک» در پژوهش خود مورد استفاده قرار داده به الگوی مشخصی برای نحوه ی پاسخ گویی ارتش به انقلاب ها و جنبش های اعتراضی دست یافته است. پایین بودن سطح نهادمندی، فاصله گرفتن فرماندهان از سطح جامعه و همچنین نزدیک بودن بدنه ی ارتش از لحاظ اعتقادی و فرهنگی با جامعه ایرانی سبب شد، با اوج گیری اعتراضات در بهمن 1357 بسیاری از نظامیان به انقلابیون بپیوندند و به این ترتیب برای فرماندهان راهی جز اعلام بی طرفی باقی نماند. این در حالی است که بالاتر بودن سطح نهادمندی ارتش مصر، خوشنامی و رابطه عمیق آن با جامعه منجر به عملکردی متفاوت از سوی نظامیان مصری شد و با مشروع خواندن خواسته های معترضان و برای حفظ منافع خویش تا سرنگونی رژیم «حسنی مبارک» با مخالفان وی همراهی کردند و در مرحله انتقالی رهبری جامعه را برعهده گرفتند و بار دیگر قدرت سیاسی را از آن خود ساختند. واژگان کلیدی: ارتش، انقلاب، ارتباط با جامعه، نهادمندی، کودتا