نام پژوهشگر: حسین نورمحمدزاد
ذکیه هوشیار حسین نورمحمدزاد
اگر حضور فرد را، بودن در جایی برای تأمین نیازهایش بدانیم، می توان گفت افراد، با نیازها و خصوصیات متفاوت، نیاز به حضور در فضاهایی متفاوت دارند. چنانچه فضایی را برای پاسخگویی به نیازهایشان متناسب یابند، به تداوم حضور درآن تشویق خواهند شد. فضا های شهری که با حضور انسان ها و برقراری تعامل میانشان تعریف می شود در ابعاد گوناگون از خصوصیات و ویژگی هایی تأثیر می پذیرد. زمان از جمله این عوامل است که در دو دسته روز و شب، فضا را متفاوت می سازد و شرایط خاصی را برای رسیدن به مطلوبیت فضایی القا می کند. در این بین، شب نسبت به روز، به پاره ای از دلایل از قبیل خاموشی، تاریکی، خلوت و سکوت نیازمند توجه و دقت بیشتری می باشد. فضای شهر در کناره رود نیز همچون هر فضایی متأثر از عامل زمان شکل می گیرد و شب نیز به نوبه خود بر بسیاری از کیفیت های این فضا اثر خواهد گذاشت. شهر امیرکلا از جمله شهرهای کوچک استان مازندران به شمار می رود. از جمله فضاهای شهری امیرکلا می توان به بازار ساحلی، پارک شهرداری، خیابان امام و میدان انقلاب اشاره کرد. این فضاهای شهری در مجموع، نتوانسته به خوبی پاسخگوی نیاز شهروندان باشد و حضور آنان را بویژه در شب تضمین کند. فضای شهری کناره بابلرود از جمله این گونه فضاها در شهر امیرکلا می باشد که در روزهای جمعه به دلیل برگزاری جمعه بازار و همجواری با بازار ساحلی از حجم بالایی از حضور برخوردار است. اما همین فضا در سایر روزهای هفته در شب به دلایلی چون ناامنی، تجهیز نبودن به امکانات و خدمات متناسب با خصوصیات شب و نداشتن جذابیت های فضایی، به فضایی سرد و خاموش تبدیل می شود که هر گونه حضور را دفع می کند تا جایی که این گونه خالی شدن فضا و خاموشی آن، فرصت بروز بیشتری به ناهنجاری ها و جرائم شبانه داده است. در نگاهی عمیق تر می توان گفت استفاده از فضاهای عمومی شهر تنها در ساعاتی محدود، در اقتصاد شهر نیز آثار منفی داشته و از سرعت رشد و خودکفایی آن کاسته است. از این رو آنچه این پژوهش در پی آن است طراحی فضای شهری با حضور پذیری شبانه در کناره رود می باشد که این هدف را در پنج فصل: 1- طرح پژوهش در قالب تعریف مسأله، تبیین اهداف، بیان سابقه، ضرورت و اهمیت، سوالات، روش، کاربرد نتایج و مراحل انجام پژوهش 2- مطالعه موضوع در سه بخش مروری بر ادبیات مفهوم (موضوع: حضورپذیری شبانه، محمول: فضای شهر در کناره رود و تجارب جهان و ایران)، چارچوب نظری و مبانی نظری 3- شناخت محدوده مورد مطالعه در سه مرتبه کلان، میانی و خرد ( فضای شهری کناره بابلرود در شهر امیرکلا ) 4- تحلیل و 5- طراحی دنبال می کند.
سید بهنام هاشمیان زاده حسین نورمحمدزاد
چکیده: مراکز شهری به عنوان بخشی از سرمایههای فرهنگی ما، محل تجمع خاطرههای شهروندان به شمار میآیند. ویژگی های فضایی و معنایی این مراکز به عنوان نقطه پیوند شهروند با خاطراتش و یا به عبارتی با هستی شهروند به شمار می روند. برخی از خیابان های شهری، این نقش پیونددهندگی را به خوبی بر عهده دارند. خیابان امام خمینی مشهد از جمله اولین خیابانهای مرکز شهر مشهد در اوایل قرن اخیر احداث شده است بطوریکه روندهای اقتصادی و کالبدی در آن به سمتی حرکت می کند که تهدیدی جدی برای شخصیت خیابان به شمار می آید. آنچه در این مطالعه مساله "حضور" در خیابان است، اما حضور نه به معنای بودن صرف در مکان بلکه حضور به معنای بودن و ماندن در مکان. پژوهش حاضر، مطالعه ای پیرامون مفهوم حضور و چگونگی دستیابی به این مفهوم از طریق مولفه های طراحی شهری است. در این مطالعه از یک طرف به تبیین مفهوم حضور و ارائه مدل مفهوم-وجه از آن و نیز عملیاتی کردن آن در قالب مولفه ها و شاخص های طراحی پرداخته شده است و از طرف دیگر به طور خاص مفهوم خیابان مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاضر، نشان می دهد که 8 کیفیت اصلی طراحی شهری در قالب ابعاد سه گانه "کالبد-کارکرد"، "کالبد-معنا" و "کارکرد-معنا" بر مفهوم "حضور در خیابان" تاثیر گذار است. در نهایت این پژوهش به ارائه پیشنهادات و طراحی در سه مقیاس کلان (چارچوب طراحی شهری)، میانی (دستورکارهای طراحی شهری) و خرد (تعریف پروژه های موضعی و موضوعی و ارائه ضوابط طراحی و کنترل) می پردازد. در پایان به منظور نشان دادن چگونگی اجرای راهنماهای ارائه شده بخش هایی از خیابان در قالب طرح سه بعدی ارائه می شود. کلمات کلیدی: مرکز شهر، حضور، مکان، نیاز، خیابان امام خمینی مشهد
ثریا مکی نیری حسین نورمحمدزاد
ساختگرایی ابتدا در زبان شناسی و جامعه شناسی مطرح شد و سپس وارد معماری و شهرسازی شد. بررسی ارتباط های موجود بین ساختارهای اجتماعی و ساختارهای مصنوع، سعی در کشف نمونه ها و صورت های نوعی و تفسیر و ترجمان جدیدی از این صورت های نوعی در شهرسازی مدرن، یکی از بن مایه-های فکری معماران و شهرسازان ساختارگرا را تشکیل می دهد. در تفکر ساختارگرایی هر پدیده را باید در نسبتی که با سایر پدیده ها برقرار می کند شناخت و بررسی کرد. بنابراین روابط میان عناصر بیش از عناصر در ساختارگرایی مورد بررسی قرار می گیرد، گرچه ساخت چیزی بالاتر از مجموعه روابط است. همانگونه که فرهنگ جمع ساده ای از عناصر و اجزای آن نیست و شامل رشته ای از معانی و ارزش هاست ساخت نیز چیزی بالاتر از مجموعه ی روابط اجتماعی است (پرتوی، 1378، 105- 106). شبکه روابط میان عناصر در یک ساخت موجب انعطاف پذیری آن می شود و عناصر می توانند درون این شبکه روابط ثابت تغییر کنند. نحوه ی چیدمان اشکال اجزا که با شبکه روابط یک ساخت را تشکیل می دهد می تواند به حالات متفاوت شکل بگیرند و ساخت های متفاوتی را تشکیل دهند. هر کدام از این ساخت ها نظم های متفاوتی را نیز در پی دارد. آن چه که در ساخت های شهری مهم به نظر می رسد الگوهای ساخت است، که اشکال اجزا را به طرق مختلف در کنار هم قرار می دهد و آن را برای اهداف خاص (تعیین شده) تولید می کند. الگوهای ساخت بر اساس ارزش ها و هنجارهای موجود در هر فرهنگ می توانند متفاوت باشند. بنابراین می توان انتظار داشت ساخت هایی که بر اساس الگوهای برخاسته از هر فرهنگ شکل گرفته اند بتوانند متناسب با شبکه های افعال و اعمال و رفتارهای موجود - که ساخت فرهنگ استفاده کننده از کالبد را تشکیل داده اند- باشند. در بازار اعراب مرکز شهر اهواز تفاوت و یا تضاد میان الگوهای فرهنگی و الگوی رسمی، در شکل دادن به ساخت، با تغییر ساخت رسمی بازار نظمی متفاوت از سایر بازارها را پدید آورده است. مسئله اصلی بازار اعراب را می توان رابطه به هم خورده میان ساخت کالبد و ساخت فرهنگ داد و ستد اعراب در بازار دانست. ساخت کالبد بازار اعراب در حال حاضر ساختی شطرنجی است که هم ارز با سایر بازارهای مرکز شهر است. ساخت سطح درون بازار نیز برایند شکل مغازه ها، پاساژها، راه ها و رابطه ی آن ها با هم در محیط است. شکل واحدهای تقسیم ساخت هندسی هستند و به تبع آن شکل مرزها، رابط های عناصر ساخت و مفاصل آن ها نیز هندسی شکل گرفته اند. نحوه ی آرایش و چیدمان آن ها نیز از سه ساخت خطی به موازات یکدیگر و دو ساخت خطی عمود بر آن ها تشکیل شده است که نهایتاً ساخت هندسیِ شطرنجی دارند. ساخت هندسی بازار هم در شکل اجزای ساخت و هم در رابطه های آن ها با یکدیگر هنگام استفاده توسط اعراب دستخوش تغییراتی شده که آن را از شکل هندسی خارج کرده است. در مغازه ها به عنوان یکی از واحدهای تقسیم مرزهای ساخت، اغلب فراتر از مرز ساخت کالبد اولیه ی مغازه ها رفته است. گسترش مرزهای ساخت مغازه ها کارکرد آن ها را نیز همزمان به بیرون از مرزهای ساخت منتقل کرده است که این امر موجب تبدیل ساخت هندسی کالبد مغازه ها به ساخت غیرهندسی بیرونی آن شده است. با تبدیل ساخت های هندسی اولیه به ساخت های غیر هندسی علاوه بر مرزها، رابط ها و مفاصل ساخت نیز دچار تغییر می شوند. فرهنگ داد و ستد اعراب به عنوان یک خرده فرهنگ قومی در بازار مرکز شهر از کنشگران و ارزش ها، هنجارها، قوانین، عرف ها و ... آنان تشکیل شده است. مجموع این کنش های ترجیحی بر اساس حق انتخاب های ارزشی آن ها و محتوای پیوندهای میان کنشگران با یکدیگر در مجموع ساخت فرهنگ داد و ستد اعراب را در بازار شکل داده است. فرهنگ شکل گرفته در بازار موجب شده است که اعراب در استفاده از کالبد بازار ساخت آن را متناسب با حق انتخاب های ارزشی و محتوای پیوندهای شبکه های کنش تغییر دهند. بنابراین ساخت تغییر یافته مغازه ها به همراه قرارگیری بساط های دستفروشان در کنار آن را می توان نشان از تناسب نداشتن ساخت کالبد با ساخت فرهنگ داد و ستد اعراب در بازار دانست که موجب بی نظمی در بازار شده است. از این رو ضرورت دارد با شناسایی الگوهای فرهنگی ساخت را به گونه ای بازطراحی کرد که برای اعراب متناسب باشد و ساخت کالبد بازار متناسب با فرهنگ آنان شکل بگیرد تا تضاد دو ساخت موجب بی نظمی در بازار نباشد.
زهرا مرادی حمید محمدی
ساخت مقوله ای ذهنی است که از اشکال اجزای پدیده ها حاصل می شود. آرایش، ترتیب و چیدمان اشکال عناصری چون مغازه ها، ساختمان های اداری و نگهبانی، فضای سبز، زمین بازی کودک، سرویس های بهداشتی، ورودی ها، خروجی ها، پارکینگ عمومی، پله ها، راه ها و جز این ها که با یکدیگر در تعامل و رابطه اند و محصولی را عرضه می دارند ساخت کالبد بازارچه را شکل می دهند. ساخت کارکرد گذران اوقات فراغت نیز از آرایش، ترتیب و چیدمان اشکال عرصه های در اختیار این کارکرد و زیرکارکردهای آن، شکل محل تلاقی عرصه ها به عنوان مفصل، شکل فصل مشترک عرصه کارکردها به عنوان رابط، و اشکال مرزهای آن تشکیل شده است. بازارچه اطلسی در بخش جدید شهر یزد ظرف کارکردهای مختلفی چون تجارت کردن، خدمات دادن، عبور کردن، گذران اوقات فراغت و به جز این ها است. گذران اوقات فراغت یکی از کارکردهای فرعی بازارچه اطلسی است که به نظر می رسد ساخت کالبد آن به میزان کافی متناسب با ساخت کارکرد گذران اوقات فراغت نیست. روش به کار رفته در این پژوهش پیمایش است و جهت گردآوری اطلاعات نیز از مطالعات، مشاهدات، برداشت های میدانی و همینطور تکنیک فیلمبرداری استفاده شده است. هدف این پژوهش دستیابی به مبانی و چارچوب نظری کافی جهت تعریف و شناسایی کردن ساخت کالبد بازارچه و ساخت کارکرد گذران اوقات فراغت در مراتب مختلف، شناسایی کردن مشکلات و علل بروز آن ها در بازارچه اطلسی شهر یزد و در ادامه بازطراحی کردن ساخت کالبد بازارچه اطلسی متناسب با ساخت کارکرد گذران اوقات فراغت است. یکی از کاربردهای نتایج این پژوهش با توجه به پیامد نظم در تناسبات ساخت کالبد و ساخت کارکرد، به کارگیری مبانی نظری، روش ها و تکنیک های مورد استفاده در نظم دهی به موارد مشابه است.
حمید مشتاقیان ابرقویی حسین نورمحمدزاد
فرسودگی واقعیتی است که تاکنون بیشتر بافت های تاریخی ایران، تحت تأثیر آن قرار گرفته اند. این فرسودگی از عوامل درونی و بیرونی بافت پدید می آید. بافت تاریخی فرسوده به دلیل وجود نواقص، عیب ها و مسائل و مشکلات نیازمند به اصلاح، تغییر و دگرگونی در صفات، خصوصیات، ویژگی ها و مشخصه های کمی و کیفی است که از وضعیت کنونی به وضعیتی مطلوب تر و بهتر برای ساکنان با برنامه ریزی و بوسیله مداخله (برنامه ریزی مداخله ای) سوق داده شود. به منظور این بهبود ﻣﻲﺗﻮان ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰی ﺑﺎ روﻳﻜﺮد ﻣﺸﺎرﻛﺘﻲ را با ﻣﺸﺎرﻛﺖ ﺷﻬﺮوﻧﺪان و ذی نفعان و ذی ربطان در اصلاح، تغییر و دگرگونی بافت تاریخی فرسوده پیگیری نمود. این پژوهش با رویکردی توصیفی-تحلیلی و روش مطالعات میدانی و کتابخانه ای و بهره گیری از تکنیک تجزیه و تحلیل تلفیقی swot و ahp، با ارائه مدل پیشنهادی برنامه ریزی مشارکتی و تشریح مراحل فرآیندی سعی در تحقق این مهم دارد. جامعه ی آماری در این پژوهش محدودة بافت تاریخی فرسوده اردکان با وسعتی حدود 48 هکتار است. در این پژوهش پس از شناخت 136 مورد قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدها در مرتبه بلوک و مرتبه شامل (دانه) با هدف گذاری و وزن دهی و اولویت بندی، 22 اولویت اساسی در سطوح درون و بیرون بافت کالبد تاریخی فرسوده اردکان مشخص و در تحلیل نهایی چگونگی تأثیر متقابل قوت ها و ضعف ها و همچنین فرصت ها و تهدیدهای دارای اولویت های فوق الذکر، به راه های بهبود در قالب مدل برنامه ریزی مشارکتی با مشارکت سازمان ها، نهادها، ارگان ها، ادارات، گروه ها و دیگر عاملان مشارکت کننده رهنمون شدیم.
زهره نصریان نجما اسمعیل پور
چکیده: ترتیب یا سازمان یابی عناصر و اجزای سیستم در جهت هدف سیستم، در درون خود به وجودآورنده رابطه بین عناصر و اجزاست که به آن ساختار گفته می شود. بافت از اجزایی شکل گرفته است که با یکدیگر رابطه دارند. تار، پود، بند، شبکه اجزای بافت هستند که با استفاده از ماده زمینه ای اجزا به یکدیگر چسبیده اند. بافت کالبد به عنوان کلیتی همبسته، یکی از زیرسیستم های کالبد شهر است. مفهوم ساختار در نیمه دوم قرن بیستم در قلمرو فلسفه و علوم انسانی پدید آمد. این آیین، از دهه 1950 به طور عمده در فرانسه بسط یافت. نظریه چیدمان فضا، از جمله نظریه هایی است که به مطالعه ساختار و پیکربندی فضای شهر می پردازد. این تئوری برای تحلیل ساختار فضایی و نظم درونی یک سیستم شهری به کار برده می شود. در این نظریه با تحلیل تصاویر فضائی از توده های شهر می توان به ساختار کالبد آن دست یافت و رابطه این کالبد با کارکرد فعلی آن را مورد توجه قرار داد. لذا هدف از انجام این پژوهش، شناسایی و تحلیل ساختار بافت کالبد بخشه مرکزی شهر اسفراین با استفاده از فن space syntax وهمچنین استفاده از مدل ساخت به منظور ایجاد نظم در ساختار آن می باشد. روش مورد استفاده در این پژوهش علی است که در آن تحلیل ساختار کالبد بخشه مرکزی شهر اسفراین در سه مرتبه کلان، میانی و خرد انجام خواهد شد. یکی از نتایج این پژوهش ارائه مدل مفهومی از ساختار می باشد که در آن ساختار شامل ساخت، توان و نفوذ است. به طور مشابه ارائه مدل توان و مدل نفوذ یکی دیگر از دستاوردهای این پژوهش است. همچنین در این پژوهش تعریفی دقیق از ساختار متناسب با ادبیات شهرسازی ارائه شده است که مطابق با آن در ساختار مجموعه ای از اشکال وجود دارند که بر اساس اصول، قواعد و گشتارهایی حول انتظام دهنده هایی شکل می گیرند و دارای مناسبات و ترتیبات و روابط مشخص در جهت هدف سیستم هستند. از آنجایی که یک ساختار منظم با استقرار تصادفی چند فضا به وجود نمی آید و تمامیت خود را از اصول خاصی به دست می اورد، در نتیجه می توان از انتظام دهنده ها و گشتارها برای ایجاد انسجام و نظم دهی به ساختار بافت کالبد استفاده نمود. ارائه راهنمای برنامه ریزی که شامل احکام ساخت، ضوابط ساخت، سرانه ساخت، استاندارد ساخت می باشند، یکی دیگر از دستاوردهای این پژوهش است که این راهنماها متفاوت با ضوابطی هستند که در حال حاضر در بسیاری از طرح ها ارائه می شوند. توصیه می شود از نتایج این پژوهش در برنامه ریزی ساختار بافت کالبد شهرها در توسعه های آتی به منظور ایجاد ساختار منسجم و منظم استفاده گردد.
ملیحه زارع رودبزانی حسین نورمحمدزاد
این پژوهش به بررسی و بازنگری فرایند تهیه طرح جامه شهری اختصاص دارد.
محسن نجاتیان حسین نورمحمدزاد
طراحی در شهرهای جدید امروزه به طور ویژه با تمرکز بر روی رفع مشکلات ترافیکی و نیز اسکان هرچه بیشتر جمعیت با صرفه ی اقتصادی بیشتر صورت میگیرد. در این بین توجه به نحوه ی ادراک شهر و به طور خاص فضاهای شهری توسط شهروندان، به تدریج رنگ باخته و حذف گردیده که در این پایان نامه برآنیم تا بار دیگر ضرورت این توجه را یادآوری نموده و راهنمایی ارائه دهیم جهت نحوه ی نمود پیدا کردن ادراکات شهروندان، در خط و خطوط ارائه شده توسط طراحان برای شهر.
ستاره ابکار اصفهانی حسین نورمحمدزاد
پس از مطرح شدن پایه های هندسه فراکتال و ناکامی بشر در تطبیق بسیاری از پدیده ها با هندسه اقلیدسی توجه طراحان بیش از پیش به طراحی بوسیله الگوگیری از هندسه فراکتال جلب شد تا جایی که در اکثر طراحی های اخیر شاهد رد پای هندسه طبیعت در قالب هایی با هندسه غیر طبیعی هستیم.در این پژوهش سعی شده با نگاهی به عناصر بلافصل محدوده مورد مطالعه که تا حدی الگوهایی از هندسه فراکتال در آنها جاری است ، طراحی از نو پی گرفته شود و با بازنگری بعد کالبد جداره و کف خیابان مسجد جامع یزدبه الگویی مناسب و درخور ادراک انسان دست یافت.از این رو ،روش ها و تکنیک های مختلفی به کار گرفته شده تا شبیه سازی صورت گیرد.
مرضیه نقیبی حسین نورمحمدزاد
با کاربرد موشک به عنوان سلاح پیشرفته ای که مرزهای جغرافیایی را در می نوردد، دیگر مکانیابی صرف یک شهر، عامل پیش گیرنده ای در کاهش آسیب وارده محسوب نمی شود و برنامه ریزی پدافند غیرعامل در کلیه اجزاء یک شهر، به خصوص تأسیسات حیاتی آن به عنوان مهمترین مراکز مورد هدف دشمن ضروری می نماید. لذا این پژوهش با هدف برنامه ریزی پدافند غیرعامل تأسیسات آب منطقه سه شهر یزد و ارائه راهبردهایی جهت ارتقاء توان دفاعی آنها در حملات موشکی، انجام پذیرفته است . روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و با استفاده از مدل دیوید و هانگر و تشکیل ماتریس ie و راهبردهایی جهت ارتقاء توان دفاعی تأسیسات آب ارائه گردیده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که عمده تأسیسات فوق از وضعیت دفاعی ضعیفی برخوردار بوده و لذا راهبردهای تدافعی با لحاظ نمودن الزامات پدافند غیرعامل مثمرثمر می باشد.