نام پژوهشگر: غلامرضا حقیقت نائینی
ساسان زارعی رجانی غلامرضا حقیقت نائینی
بافتهای تاریخی علاوه بر اینکه بخشی از مناطق و محلات شهرها را تشکیل می دهند، روایتگر ویژگی های هسته اولیه شهرها و همچنین بیانگر یاد و خاطره فرهنگ و آداب و سنن ساکنین آنها می باشند. در بافتهای تاریخی و کهن ایران، معانی نمادین، پیوند عمیق و ناگسستنی با کالبد بافت داشته و این امر باعث شده است تا هویت محله های تاریخی برخاسته از باورها و نیازهای روحی و مادی ساکنین باشد. اما آنچه امروزه در این بافتها مشاهده می شود، تنزل هویت کالبدی و اجتماعی و در نهایت فرسودگی در تمامی ابعاد آن است. نتیجه این امر، منجر به پیدایش و بسط یافتن پدیده ای به نام پایداری در سیستمهای گوناگون و پیچیده شهری شده است که از جمله آن می توان به رویکرد بازآفرینی شهری اشاره نمود. این پژوهش با شناسایی عوامل ارتقای هویت بخش از طریق رویکرد بازآفرینی شهری، سعی دارد مشخص کند که با اعمال این عوامل می توان به میزان هویتمندی مطلوب تری دست یافت. در این راستا، پیشنهاد شده که در محله امامزاده یحیی تهران، که بخشی از تهران قدیم را نیز شامل می شود، به عنوان مورد پژوهی، برای دستیابی به هویت و حس تعلق بیشتر ساکنین، باید در زمینه های مختلف، مداخلاتی صورت گرفته و راهکارهایی برای بهبود آنها ارائه گردد. از این رو هدف کلی از پژوهش حاضر، سنجش و بومی سازی شاخص های رویکرد بازآفرینی شهری برای ارائه راهکارهایی جهت هویتمندی و افزایش حس تعلق ساکنین به محله خود می باشد. مطالعات متون نظری تحقیق نشانگر آن است که می توان در قالب 5 انگاره متفاوت که در برگیرنده معیارها و شاخص های همسان با یکدیگر می باشند، جهت نیل به هدف نهایی پژوهش، راهبردها و راهکارهایی را در این زمینه ارائه نمود. نتایج تحلیل ها بیانگر آن است که انگاره ترویج حیات مدنی با امتیاز نهایی 462. بیشترین اولویت را خواهد داشت. همچنین انگاره کیفیت محیط زندگی با 271.، مردم گرایی با 147.، بومی گرایی و محلی گرایی با 078. و در نهایت توسعه اقتصادی با 042. اولویت های بعدی را در پیشبرد هدف پژوهش بدنبال خواهند داشت. در پایان نیز با تدوین سوات (swot) هر یک از انگاره های عام و کمّی سازی آن از طریق تکنیک (qspm) راهبردها و راهکارهایی بیان شده است.
نجمه خانی غلامرضا حقیقت نائینی
هسته های تاریخی شهرها علاوه بر محتوای فرهنگی و معنوی خود، به منزله سرمایه های عظیم اقتصادی نیز، تلقی می شوند و تبلور تلاشهای مادی و معنوی مردم در طول تاریخ به حساب می آیند. در نتیجه، تنها یک مورد کالبدی نیستند، بلکه مسائل اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی را نیز در بر می گیرند. متاسفانه ، در حال حاضر بافت های با ارزش، کارآیی لازم را در برابر شکل زندگی امروز ندارند و به همین جهت روز به روز فرسوده تر و از کار افتاده تر می شوند. در این راستا، استفاده از پتانسیلهای بافت های تاریخی جهت بازگرداندن زندگی به آن هاو باززنده سازی این مجموعه ها ضرورت می یابد. از این رو، رساله ی حاضر، با هدف شناخت ویژگی های محورهای تاریخی به عنوان بخشی از بافت تاریخی شهرها و شناسایی رویکرد های برخورد با آن ها، به ویژه رویکرد گردشگری، به مطالعه پیرامون محور تاریخی مسجد جامع -بازار در شهر نایین، به عنوان نمونه ای موردی از شهرهای تاریخی ایران پرداخته شده است. در این راستا، با روش توصیفی-تحلیلی به تحقیق و تفحص در منابع و آثار کتابخانه ای پرداخته و با بررسی تجارب جهانی در زمینه مداخله در بافت های تاریخی، معیارهای طراحی محورهای تاریخی-گردشگری ارائه می شود. در ادامه، به بررسی و شناخت شهر نایین، بافت تاریخی آن و محور تاریخی مذکور پرداخته و با تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده به بیان نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدهای موجود در محور پرداخته و با استناد به معیارهای ارائه شده در پایان فصل سوم؛ راهبردها، راهکارها و ضوابطی در زمینه های مختلف زیست محیطی، کالبدی، اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی و گردشگری برای طراحی محور تاریخی مورد نظر پیشنهاد می گردد. در نهایت، با استفاده از راهکارها و ضوابط ارائه شده و استخراج الگوهای سازنده ی سیمای شهر نایین به طراحی ساختار فضایی محور تاریخی مسجد جامع-بازار پرداخته می شود.
نرگس بهره مندی غلامرضا حقیقت نائینی
در دهه اخیر کاربری های فضای سبز،کشاورزی، باغات و جنگل ها و مراتع در شهر رامسر تحت تاثیر توسعه شهری، قرار گرفته و پیامدهای اقتصادی- اجتماعی و زیست محیطی متعددی را در پی داشته و سبب بروز ناپایداری و زوال محیط زیست شهری شده اند. توجه ناکافی به نگرش های اکولوژیکی در برنامه ریزی کاربری زمین منجر به آسیب جدی به سامانه های طبیعی و ناپایداری شهر شده است. در این پژوهش با استفاده از رویکرد اکولوژی سیمای سرزمین که از جدیدترین شاخه های علم اکولوژی است، و تمرکز اصلی آن بر برنامه ریزی با هدف استفاده و حفاظت از فضاهای سبز و باز موجود در شهرها و ایجاد ارتباط میان سامانه های طبیعی موجود است؛ تلاش شده است ساختار کاربری زمین موجود شناسایی و راهبردهایی برای ارتقاء کیفیت محیط زیست شهری در راستای حرکت به سمت توسعه پایدار ارائه شود. در پژوهش حاضر، ابتدا ساختار سیمای سرزمین و کاربری زمین در دو مقیاس فضایی (خرد و کلان) و زمانی ( دهه اخیر) مطالعه شد. سپس ارتباط ساختار و عملکرد شهر بررسی و تحلیل شده و با توجه به خصوصیات سیمای سرزمین رامسر، کل شهر به هفت پهنه مختلف تقسیم شد. در انتها برای هر پهنه با توجه به ویژگی های آن ، راهبردهایی در راستای پایداری کاربری زمین شهر رامسر ارائه شد. استفاده از رویکرد اکولوژی سیمای سرزمین در شهر رامسر امکان درک ارتباطات بین مقیاسی را فراهم می آورد. راهبردهای ارائه شده با تمرکز بر هدایت مسیر جریانهای اکولوژیکی از کوه به دریا برای هر یک از پهنه ها تدوین شده اند به گونه ای که شهر مانعی بر سر راه مسیر فرایندهای اکولوژیکی نباشد.
محمد امین سالاری پور غلامرضا حقیقت نائینی
امروزه با توجه به رشد شتابان شهرنشینی و افزایش فزاینده جمعیت شهرها، توجه به بافت های فرسوده در بین کشورهای پیشرفته و حتی در حال توسعه از اهمیت خاصی برخوردارگشته است. در کشور ما نیز از مدت ها پیش به صورت جدی مداخله در این بافت ها در دستور کار قرار گرفته است اما متاسفانه از دانش و تجربیات صورت گرفته بهره وافی و کافی برای نوسازی بافت های موجود برده نشده و بدین ترتیب در حال حاضر با پهنه های وسیعی از بافتهای فرسوده مواجه هستیم که ساکنین آن از یکسو بیشترین قربانیان زلزله احتمالی تهران بوده و از سوی دیگر، طرحهای جامع و تفضیلی نیز باید راه خود را از میان چنین بافتهای بگشاید. با این وجود و با تمام مشکلاتی که این بافت ها با آن روبرو بوده و به شهر تحمیل میکنند می توان گفت فرصت بزرگ پیش روی کلانشهر تهران، همین بافتهای فرسوده هستند زیرا با مداخله مناسب در آن ها می توان پاسخ مناسبی برای رشد فزاینده جمعیت و کمبود زمین های شهری یافت. اصولا مقوله نوسازی در کشورما نظام یافته، نهادمند، و غنی نبوده و تجارب اندکی هم که وجود دارد بخاطر ضعف طرحهای بالادست، و غلبه نگرشهای بخشی و کارکردهای جزیره ای، شکست خورده است. امروزه نوسازی در زمره مفاهیمی بشمار می رود که مورد توجه نظام ها و دولت ها قرار گرفته است و رقابت در آماده سازی شهرهای بزرگتر برای نقش های شایسته درمقیاس های ملی، منطقه ای و جهانی مدت هاست که آغاز شده و همچنان شتاب و تداوم می یابد. مطالعات پژوهشی، بررسی کارشناسی دستگاه های ذیربط و مشاهده بافت های فرسوده تهران، نشان می دهد که این مناطق از ترکیبی از انواع فرسودگی ها و نارسایی ها رنج می برند که شامل آشفتگی های مختلف شهری و رشد و توسعه نامتوازن این مناطق از قبیل فرسودگی کالبدی ،عدم دسترسی مناسب به درون بافت و عرض کم معابر،کمبود یا فقدان تأسیسات زیربنایی مناسب، مشکلات زیست محیطی و بالا بودن حجم آلودگی،کمبود امکانات گذران اوقات فراغت به ویژه برای کودکان و نوجوانان، فقر و محرومیت، آسیب پذیری در برابر زلزله (استفاده از سازه های نامناسب و کم دوام)،سرانه کم خدمات شهری (فضای سبز، مراکز آموزشی، فرهنگی و تفریحی)، تراکم بالای جمعیت، حجم بالای ساختمان های کم دوام و ریزدانه، ناامنی و معضلات اجتماعی و فرهنگی و ارزش پایین زمین می باشد. (عندلیب،1386، ص18) با این وجود و با اینکه مداخله در این بافت ها به عنوان یک ضرورت حیاتی احساس می شود لکن مداخله در بافت های فرسوده به علت ریزدانگی و همچنین فقر مادی و فرهنگی ساکنین آن ها با مقاومت هایی روبروست. برای حل چنین معضلی یا نیازمند سرمایه گذاری بخش عمومی هستیم که عملا به علت محدودیت های مالی حکومت های شهری امکان مداخله آن ها در تمامی بافت ها میسر نیست و یا اینکه امکان مشارکت ساکنین و مداخله بخش خصوصی را فراهم آوریم. از سوی دیگر مشکل مهم دیگر پلاک های واقع در بافت های فرسوده ریزدانگی و ناپایداری بناهای آن ها می باشد که این امر روش تجمیع را به عنوان ضرورتی غیرقابل چشم پوشی مطرح می سازد. تجمیع زمین به عنوان یک ابزار برنامه ریزی شهری از ابتدای قرن بیستم در اروپا رواج پیدا کرد وسپس درسایر نقاط جهان با موفقیت ی چشمگیری روبرو شد(home, 2007,p1 ). تجمیع زمین، توسعه شهری را به سه روش آسان میکند: الف- بااین روش قطعات زمین با هم ادغام شده و پس از مرتب سازی برای برنامه ریزی بهتر تفکیک می شوند. ب- این روش راهکارهای مناسبی برای تامین هزینه ایجاد وتوسعه زیرساخت ها فراهم می آورد. ج- بااین روش منافع مالی حاصل ازتوسعه شهری،(معمولا به علت بهبود وضعیت بافت ویا ارزش افزوده مربوط به جواز عمران و ساخت اراضی) بین مالکان و متولیان توسعه توزیع می شود (home, 2007,p2 ). با توجه به موارد گفته شده این پژوهش بر آن است تا اثر بخشی روش تجمیع پلاک های ریز دانه و چگونگی تجمیع برای بهبود این بافت ها را با توجه به ابزار مهم مشارکت ساکنان مورد بررسی قرار دهد. از این روی مداخلات صورت گرفته در بافت فرسوده محله خوب بخت که به روش تجمیع و با مشارکت ساکنان صورت پذیرفته است مورد بررسی و ارزیابی قرار می گیرد تا میزان اثربخشی این اقدامات مشخص گردد.در واقع هدف این تحقیق آن است که با بررسی و امکان سنجی اجرای طرحهای تجمیع در بافتهای فرسوده شهری به ایمن سازی، تعادل بخشی، حیات بخشی و ظرفیت سازی بافت های فرسوده دست یابد.