میزان حضور مردم در پای صندق های رأی، یکی از مهم ترین شاخص های بررسی وضعیت دموکراسی در یک کشور است؛ بنابراین پژوهش حاضر بر آن است تا دلایل حضور مردم در انتخابات را مورد بررسی قرار دهد. برای این مهم، بر اساس پیمایشی که در سطح شهرستان گچساران انجام گرفت، تأثیر ویژگی های فردی پاسخگویان و برخی از مهم ترین عوامل انگیزشی بر میزان شرکت پاسخگویان در انتخاباتِ شهرستان گچساران [مشتمل بر آرمان های ملی یا قومی، تلاش برای تغییر وضع موجود و مصادیق تعیین کننده ی سرنوشت خود] مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان می دهد که به جز وضعیت اشتغال، بین دیگر ویژگی های فردی مشتمل بر تحصیلات، وضعیت تأهل، جنسیت، وضعیت درآمد، سن و میزان شرکت پاسخگویان در انتخابات رابطه ی معناداری وجود دارد. میان شرکت در انتخابات با شماری از عوامل انگیزشی رابطه ی معنادار و مثبتی وجود دارد. وجود همبستگی مثبت و معنادار میان هر یک از تقسیمات مشتمل بر عوامل انگیزشی مورد بررسی و شرکت در انتخابات بدین معناست که با افزایش این عوامل، میزان شرکت افراد در انتخابات افزایش می یابد. بیش ترین میزان همبستگی مربوط به «تغییر وضع موجود» است که یافته-های توصیفی نیز تأییدی بر این موضوع است. بیش ترین میزان همبستگی در سطح گویه ها نیز، «جلوگیری از ادامه سیستم قبلی»، «پیشگیری از برنده شدن برخی نامزدها» و «کسب درآمد بیش تر یا موقعیت جدید» [هر سه مربوط به عامل "تغییر وضع موجود"] بوده و گویه های «تأثیرپذیری از فواید مشارکت قبلی»، «ایجاد جو مشارکت موثر در جامعه»، «ایجاد مشروعیت برای نظام» و «اعتقاد به انتخاب مسوولین توسط مردم» با شرکت در انتخابات رابطه ندارند.

بحث از رابطه دین و دولت یکی از مهم‏ترین مباحث عصر مدرنیته می‏باشد که نتیجه آن نقش مهمی در تحولات سیاسی این دوره داشته است. با توجه به مباحث مطرح شده پیرامون رابطه دین و سیاست می-توان گفت دین به شکل‏های گوناگون با حکومت و سیاست در ارتباط بوده، بر آن تأثیر گذاشته و هم‏چنین از آن تأثیر پذیرفته است، سه شکل کلی رابطه دین و سیاست را که در طول تاریخ وجود داشته و بیشتر مورد توجه اندیشمندان و نظریه پردازان بوده می¬توان تفوق دین بر حکومت، تفوق حکومت بر دین و تقسیم کار میان دین و حکومت و همسازی میان آنها در نظر گرفت،که در هر دوره¬ای و تحت شرایط زمانی و مکانی مختلف نوعی از روابط مذکور وجود داشته است.تحقیق پیش رو، مطالعه ای مقایسه ای بین دو جامعه ایران و ترکیه و نسبت بین دین و سیاست در این جوامع است و این سؤال را بررسی می کند که تفاوت رابطه دین و سیاست در ایران و ترکیه متاثر از چه عواملی می باشد؟ و در پاسخ می گوید ایران و ترکیه در عین اشتراکات متعدد فرهنگی و تاریخی دارای الگوی حکومتی متفاوتی هستند که بر اساس آن نوعی خاص از ارتباط دین با سیاست را طرح می کند.