نام پژوهشگر: مهدی رضایی کهخایی
پروین مجیدی مریم شیبی
در این پژوهش سازوکار جایگیری توده نفوذی چالو، به روش ناهمسانگردی قابلیت پذیرفتاری مغناطیسی (ams)، مورد بررسی قرار گرفت. از بررسی پارامترهای مغناطیسی نمونه های به دست آمده نتایج زیر حاصل گردید. - پذیرفتاری مغناطیسی میانگین (km) اندازه گیری شده بر حسب µsi برای مونزودیوریت ها، 28872 و کوارتزدیوریت ها 21487 می باشد. در مجموع این توده به دلیل دارا بودن (km) بیشتر از µsi 500 به گرانیت-های فرومغناطیس تعلق داشته و منیتیت مهمترین عامل اصلی ایجاد رفتار مغناطیسی در آن ها می باشد. - گردش سیالات گرمابی از میان توده نفوذی باعث ایجاد تغییرات مهم کانی شناسی شده و خواص مغناطیسی اصلی توده را تغییر داده است. بزرگای پذیرفتاری مغناطیسی اندازه گیری شده در توده نفوذی بر حسب نوع دگرسانی تغییرات متفاوتی را نشان می دهد، به گونه ای که پذیرفتاری مغناطیسی از نمونه سنگ های سالم به سمت سنگ های حاصل از دگرسانی های پروپیلیتی و آرژیلیکی به طور مشخصی کاهش می یابد. این یافته نشان می دهد که چگونه میزان بزرگای پذیرفتاری مغناطیسی، ضمن فرآیند دگرسانی به علت حذف یا کاهش در اندازه منیتیت و تبدیل آن به کانی هماتیت کاهش می یابد. - تمامی ریزساخت های موجود در توده گرانیتوئیدی چالو، از نوع ماگمایی می باشند. - بررسی های صحرایی، پتروگرافی و فابریک های مغناطیسی (روند خطواره ها و امتداد برگواره های مغناطیسی و پارامترهای مغناطیسی k1، k2،k3 ،km ، p% و (tنشان می دهد که پلوتون مزبور در دو مرحله و با دو سازوکار متفاوت جایگیری نموده است. واحد مونزودیوریتی با بافت غالب پورفیروئیدی و الگوهای خطوارگی و برگوارگی شمالی-جنوبی موازی با حاشیه توده در امتداد بازشدگی های کششی یک زون برشی راستالغز جایگیری و واحد کوارتزدیوریتی همزمان یا اندکی بعد از آن به صورت دایک و در امتداد شکستگی های نوع p جایگیری نموده است. الگوی فابریک مغناطیسی و همچنین کلوچه ای بودن شکل بیضوی مغناطیسی، همراه با بافت غالب تراکیتوئیدی در دیواره ها، در این واحد با الگوی فابریک غیر عادی در دایک ها مطابقت نموده و جهت گیری کانی پلاژیوکلاز جهت جریان ماگما را نشان می دهد.
لیلا برزگری حبیب الله قاسمی
منطقه مورد مطالعه، به عنوان بخشی از نوار ماگمایی ائوسن کاهک- عباس آباد، در لبه شمال شرقی زون ساختاری ایران مرکزی، از داورزن در غرب سبزوار تا میامی در شرق شاهرود امتداد دارد و در بخش جنوبی نوار افیولیتی سبزوار واقع شده است. واحدهای سنگی منطقه، شامل تناوبی از سنگ های آتشفشانی با ترکیب بازیک (تراکی بازالت و الیوین بازالت) تا حدواسط (تراکی آندزیت، تراکی آندزی بازالت و آندزیت) و سنگ های آتشفشانی –رسوبی (انواع توف، برش، آگلومرا، ماسه سنگ، شیل، کنگلومرا، سنگ آهک نومولیتی و سنگ آهک توفی) به سن ائوسن میانی – بالایی و سنگ های رسوبی الگیوسن و کواترنری هستند. سنگ های آتشفشانی این نوار شامل یک سری تفریقی پیوسته بوده که از یک ماگمای والد بازالتی مشترک منشأ گرفته اند. از آنجا که گدازه های بازالتی– آندزیتی منطقه از نوع پیروکسن پورفیری، پلاژیوکلاز پورفیری و پیروکسن- پلاژیوکلاز پورفیری هستند، لذا نمونه های مناسبی برای مطالعات توزیع اندازه بلور (csd) به شمار می روند. در این مطالعه برای اولین بار مسأله توزیع اندازه بلور در این سنگ ها بررسی شده است. طبق محاسبات انجام شده بر اساس شیب نمودار توزیع پراکندگی، فنوکریست های پلاژیوکلاز موجود در سنگ های آتشفشانی منطقه، در طیف زمانی86 تا 118 سال و با نرخ هسته بندی از 10-10× 48/1- تا 10-10× 56/1 میلی متر بر ثانیه در آشیانه ماگمایی رشد کرده اند. همچنین بر اساس شیب نمودار توزیع پراکندگی، فنوکریست های پیروکسن موجود در سنگ های آتشفشانی محدوده مورد مطالعه، در بازه زمانی برابر با 3-10×02/1 تا 3-10 ×01/2 سال و با نرخ هسته بندی از 5-10× 55/0- تا 5-10× 2 میلی متر بر ثانیه در آشیانه ماگمایی رشد کرده اند. بازه ی اندازه بلور برای بلورهای پیروکسن موجود در نمونه سنگ های آندزیتی و بازالتی محدوده مطالعاتی، در حدود (mm 62/5 تا 05/0) و برای بلورهای پلاژیوکلاز در حدود (mm 16/3 تا 03/0) بوده است. همچنین سهم حجمی برآورد شده از هر یک از مقاطع نازک برای نمونه سنگ های آندزیتی و بازالتی متغیر و برای بلورهای پلاژیوکلاز از 37/11 تا 23/2 درصد حجمی و برای بلورهای پیروکسن از 93/22 تا 02/10 درصد حجمی برآورد شده است. نمودارهای csd حاصل از بررسی کمّی بلورهای پلاژیوکلاز و پیروکسن، فرایندهای تفریق و انباشت بلورها، درشت شدگی و اختلاط جمعیت های بلوری را در سنگ های آندزیتی و بازالتی منطقه نشان می دهند. این شواهد به همراه ویژگی های پتروگرافی مانند بافت گلومروپورفیری، میکرولیتی پورفیری، پورفیری و بافت های عدم تعادل همانند منطقه بندی، گردشدگی، خلیج خوردگی و بافت های غربالی در بلورهای پلاژیوکلاز و پیروکسن نشان می دهند که اختلاط ماگمایی و یا اختلاط جمعیت های بلوری به همراه تفریق ماگمایی در تشکیل سنگ های منطقه موثر بوده اند.