نام پژوهشگر: علی رضا مهدویان
الناز حسینی کامکار علی اکبر سلیمانی
پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش تغییر سبک زندگی در ارتقای سلامت عمومی و رضایت زوجین 25 تا35 سال دارای ناسازگاری زناشویی بود. طرح پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی، با پیش آزمون و پس آزمون بود.به این منظور کلیه زوجین 25 تا35 ساله شهر تهران که جهت مشاوره ناسازگاری زناشویی در سال1391-1392 به مراکز مشاوره غرب تهران مراجعه کرده بودند با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف به طور تصادفی 36زوج(72 نفر) در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند.ازپرسش نامه های رضایت زناشویی انریچ فرم کوتاه(1993)، پرسشنامه سبک زندگی اسلامی فرم کوتاه کاویانی(1390) و پرسشنامه سلامت عمومی به منظور جمع آوری داده ها استفاده گردید. سپس افراد گروه آزمایش طی6 جلسه گروهی به همراه 3جلسه فردی تحت آموزش تغییر سبک زندگی قرار گرفتند.از تحلیل کوواریانس به منظور تحلیل داده ها استفاده گردید. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که مداخله تغییر سبک زندگی در افزایش سلامت عمومی و کارکرد اجتماعی زوجین ناسازگار تاثیر معناداری دارد. همچنین این رویکرد درمانی در زمینه بهبود رضایت زناشویی، ارتباطات زوجین، حل تعارض زوجین، مدیریت مالی زوجین، اوقات فراغت، رابطه جنسی زوجین و بهبود روابط خانواده و دوستان ناسازگار هم موثر بود و به کارگیری آن باعث کاهش اضطراب، افسردگی در زوجین ناسازگار گردید. اما تاثیر معناداری بر بهبود مسائل شخصیتی، بهبود روابط فرزندان زوجین، بهبود جهت گیری مذهبی و بهبود سبک زندگی اسلامی زوجین مشاهده نگردید. توصیه می شود که مشاوران و روان درمانگران با استفاده از مداخله تغییر سبک زندگی برای ایجاد عزت نفس، اصلاح الگوهای ارتباطی زوجین و در کل رشد انسانی و متعاقب این کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سازگاری را در زوجین فراهم آورند.
فاطمه ولی پور فاطمه زندیان
موضوع سلامت یکی از موضوعات مهم از بدو پیدایش بشر تا کنون بوده است و اندیشمندان، پزشکان و روان شناسان بسیاری در این راه قدم گذاشته اند تا با ارائه راهکارهای خود، سلامت آدمی را حفظ و بهبود بخشند. سلامت، حالت کامل خوب بودن از نظر جسمی، روانی و اجتماعی است. . اما هرگاه از سلامت بحث می شود بیشتر بعد جسمانی آن مد نظر قرار می گیرد و کمتر به سایر ابعاد آن توجه می شود در حالی که سلامت روانی نیز بخشی از سلامت است که در جامعه کنونی اهمیت بسیاری دارد. مفهوم سلامت روان یا بهداشت روان، شامل آسایش ذهنی، احساس خودتوانمندی، خودمختاری، کفایت، درک همبستگی بین نسلی و شناخت توانایی خود در محقق ساختن ظرفیت های عقلی و هیجانی خویش است. بهداشت روانی حالتی از رفاه است که در آن فرد توانایی هایش را باز می شناسد و قادر است با تنش ها یا استرس های معمولی زندگی مدارا کند، از نظر شغلی مفید و سازنده باشد، برای اجتماع خود نقش ایفا کند و با دیگران مشارکت و همکاری داشته باشد. سلامت روان شامل توانایی های افراد و جامعه و قادرسازی آنها در دستیابی به اهداف مورد نظر است. در بعضی از تعریف های سلامت روانی، سازگاری با محیط اهمیت زیادی دارد. طبق این تعاریف شخصی که بتواند با محیط خود، خوب سازگار شود از نظر بهداشت روانی بهنجار خواهد بود، تعارض های خود را با بیرون و درون حل خواهد کرد و در مقابل ناکامی های اجتناب ناپذیر زندگی ، مقاومت خواهد داشت. بنابراین لازمه برخورداری از سلامت روانی در سطح عالی این است که شخص بتواند در موقعیت های دشوار، انعطاف پذیر بوده و توانایی این را داشته باشد که در هر موقعیتی تعادل روانی خود را بازیابی کند. اما برخی از محیط ها هستند که سازگاری داشتن و وفق دادن با آن محیط، برای هر فردی دشوار است و افراد ناخودآگاه با قرار گرفتن در چنین محیطی، سلامتشان در معرض خطر قرار می گیرد. یکی از این محیط ها، زندان می باشد. افراد به دلیل شرایط خاص فکری، روانی، فرهنگی و گاه شرایط اجتماعی و فشارهای زندگی، خواسته یا ناخواسته مرتکب جرم می شوند و روانه محیطی چون زندان می شوند. شرایط خاص زندگی در محیط زندان، در بروز بسیاری از ناهنجاری های فکری، روانی و رفتاری موثر است. و امکان دارد که این ناهنجار ی ها در درون فرد زندانی شکل گیرد و به اختلالات روانی دچار شود که اگر به فرد زندانی که دچار این اختلالات شده، توجه نشود ممکن است پس از رهایی از زندان و بازگشت به زندگی عادی خود ، در زندگی شخصی و اجتماعی دچار مشکل شود و نتواند فردی سالم و مفید برای خانواده و جامعه خود باشد. بنابراین باید به سلامت روانی زندانیان توجه و جهت بهبود آن، از روشهای درمانی مناسب استفاده شود. یکی از عوامل موثر بر سلامت روان، پرکردن اوقات فراغت و یکی از روشهای اوقات فراغت، مطالعه می باشد. مطالعه علاوه بر اینکه یک سرگرمی ارزان است باعث رشد فکری می شود. اما برخی از منابع مطالعاتی جنبه درمانی دارند و با مطالعه آنها می توان سلامت روانی را بهبود بخشید. که به این نوع درمان، "کتاب درمانی" گفته می شود. کتاب درمانی یعنی، روان درمانی با بهره گیری از خواندن کتاب های خودآموز و مراد از آن، راهنمایی و مشاوره با استفاده از کتاب است. به ویژه وقتی راهنمایی را جریان یاری دهنده ای بدانیم که فرد را در شناخت خود و محیط خود یاری کند. کتابدار این توان را دارد که کتابها و منابعی که جنبه درمانی دارند را شناسایی، و بنا به نوع تأثیری که هر کتاب می تواند داشته باشد، برای افرادی که در زندگی دچار تنش ها، مشکلات و رفتارهای نامتعادل شده اند به کار بَرَد. بنابراین کتابدار می تواند برای افزایش سلامت روانی زندانیان در محیط زندان از کتاب درمانی استفاده کند.