نام پژوهشگر: آنت آبکه
زهرا شمس نیا مریم صعودی پور
قبل از به دنیاآمدن کوروش کبیر پدر بزرگ او آستیاگ -پادشاه مادها- در عالم خواب می بیند که از دختر او ماندانا آبی روان شد که سراسر آسیا را فراگرفت.او تعبیر خواب خود را از معبران جویا می شوندو آنهابه وی هشدار می دهند که نوه ی او روزی بر سراسر آسیا حکومت خواهد کرد.آستیاگ که سلطنت خود را در خطر می بیند دختر خود ماندانا را به عقد کمبوجیه پارسی در می آورد تا دخترش را به همسری کسی غیر از سران ماد در آورده باشد تا در آینده نوه اش خطری برای سلطنت او نباشد.نوه اش به دنیا می آید ولی خواب آستیاگ تکرار می شود.آستیاگ در صدد کشتن توه بر می آید و این کار را به هارپاک وزیر خود می سپارد و وزیر هم به گله داری به نام میترداس.همسر میترداس که فرزندی مرده به دنیا آورده بود از قتل کوروش جلوگیری می کند و بدین ترتیب کوروش و نوزاد مرده جابه جا می شوندو ده سال سپری می شود اما طی اتفاقی آستیاگ به موضوع پی می برد وهارپاک وزیررا به شدت تنبیه می کند و پسر وی را می کشدو کودک را به سرزمین پارس نزد پدر و مادر واقعی اش می فرستد.کوروش در پارس به حکومت می رسد.هارپاک برای انتقام از آستیاگ به او خیانت می کند وبه کوروش برای خلع سلطنت آستیاگ کمک می کند .کوروش بعدها بر بابل و سراسر آسیا و تمدن های مهم آن زمان غلبه می کند و بزرگترین امپراطوری را ایجاد می کند.