نام پژوهشگر: راضیه یغمایی
راضیه یغمایی اسماعیل صادقی
چکیده: «صحنه» و «فضا» ازعناصر تشکیل دهنده ی داستان کوتاه و بلند است. نقد داستان بدون در نظر گرفتن این عناصر اساسی بی ارزش و ناقص خواهد بود.واژه ی صحنه(setting) در تئاتر به معنی مکان و محل نمایش است و در ادبیات داستانی به محلی که وقوع رویدادها وحوادث داستان است اطلاق می گردد. واژه ی فضا(atmosphere) به معنی جو و آب و هوا در علم فیزیک است و در ادبیات داستانی به حال و هوایی که به خواننده هنگام ورود به دنیای مخلوق اثر ادبی دست می دهد، فضا و رنگ گویند. در رساله ی حاضر به بررسی این دو عنصر و ارتباط آن ها با عناصر دیگر داستانی پرداخته شده و هم-چنین این دو عنصر در سه رمان «زمین سوخته» احمد محمود، «پل معلق» محمدرضا بایرامی و «نخل های بی سر» قاسم-علی فراست مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از رساله ی حاضر شناخت عناصر «صحنه» و «فضا» در داستان، تفاوت آن ها با زمان ومکان و چگونگی این دو عنصر در رمان های جنگ است. صحنه و فضا در رمان «پل معلق» بسیارملموس و عینی ترسیم شده وفضا سازی با دقت و به صورت نمادین انجام گرفته است. در رمان «زمین سوخته» به علت انتخاب مکان (شهر اهواز) صحنه های کتاب همه دلهره آور و ترسناک هستند و فضا به علت جنگ، فضایی خشک وبی روح است. صحنه پردازی این کتاب به علت زاویه ی دید درونی، واقعی تر و عینی تر است. رمان «نخل های بی سر» به علت غلبه ی صحنه های جنگی، صحنه ها واضح تر، واقعی تر و فضای کتاب متشنج تر است اما صحنه و فضا در رمان «پل معلق» به علت درون مایه ی داستان که مرگ اندیشی نادر یعنی شخصیت اصلی است از دو رمان دیگر ملموس تر است وفضای داستان بیشتر احساس می شود. صحنه و فضای رمان های جنگ، اکثراً دلهره آور و ترسناک است.