نام پژوهشگر: فاطمه مصطفایی کرملکی
فاطمه مصطفایی کرملکی منوچهر جوکار
تلخ اندیشی از جمله ترکیبات جدیدی است که در فرهنگ های لغت موجود، هنوز مدخلی برای آن در نظر گرفته نشده است. تلخ اندیشی هم به معنای توجه ویژه و نگاه یک سویه به تلخی ها، زشتی ها، تباهی ها، رنج ها و مسائل غم انگیز و دردآور و هم به معنای زشت و تلخ و ناگوار و غم بار دیدن مسائل و نگاه منفی به موضوعات گوناگون است. در بررسی داستان های کوتاه معاصر به نگرشی ثابت، ادامه دار و در برخی دوره های تاریخ معاصر ایران، فراگیر برمی خوردیم که با تعریف تلخ اندیشی مطابقت دارد. نمود این نگرش، آثاری است که از یک سو مضامین، درون مایه ها و تصاویر آن ها به شکلی فراگیر متمرکز بر مرگ، خیانت و روابط عاطفی بدفرجام یا بی-فرجام و سرشار از تباهی، حسادت، تنفر، تلاش شکست خورده، یاس و سرخوردگی، تحقیر، پوچی و تصویر کاملاً فاسد و بی رحم از اجتماع و عناصر آن است، و از دیگر سو القا کننده ی نگاه منفی به زندگی، روابط عاطفی، مردم، کارکرد عناصر فرهنگ بومی و سنتی است. در پژوهش پیش رو علاوه بر تعریف تلخ اندیشی و شناسایی زوایای مختلف آن و بررسی و موشکافی مصادیق تلخ اندیشی در داستان کوتاه معاصر فارسی، به زمینه-های بروز و ظهور این نگرش نیز پرداختیم، که عبارتند از 1.زمینه های فکری، که رد و نشان آن ها را در ادبیات تلخ اندیش مغرب زمین و اندیشه های جریان روشنفکری و شبه مدرنیته ی ایران یافتیم؛ 2. زمینه های تاریخی و اجتماعی ایران معاصر. گاهی نیز به برخی زمینه های دیگر مانند ویژگی ها و مسائل فردی و شخصیتی نویسندگان در لابه لای مطالب اشاره ای گذرا کرده ایم. بررسی های ما در این پژوهش از سال 1300 تا 1380 و در سه دوره-ی زمانی صورت گرفت؛ دوره ی نخست مربوط است به انتشار اولین مجموعه داستان صادق هدایت تا اواخر دهه ی سیِ شمسی که داستان های کوتاه تلخ اندیشانه عموماً متأثر از نوشته های او بوده اند. دوره ی دوم از اواخر دهه ی سی شمسی تا 1357 که موج دوم تلخ اندیشی در داستان کوتاه آغاز شد و دوره ی سوم، از 1357 تا سال 1380.