نام پژوهشگر: محدثه اشعری
محدثه اشعری حجت اله جوانی
بی تردید، ظهور انبیاء الهی و احکامی که آنان برای هدایت مردم از جانب پروردگار آورده اند یکی از دل مشغولی های اصلی اندیشمندان علوم انسانی از گذشته تاکنون بوده است. علما و متفکران در هر عصری همواره کوشیده اند تا چهارچوب نظری برای ارسال انبیا بیابند و فلسفه ی احکام را تبیین نمایند. این پژوهش درصدد است تا نشان دهد مولوی هم مانند تمام متفکران و عرفای بزرگ دیگر، انبیا را هادیان و مرشدان جوامع بشری می داند که بشریت در صورت نبود آنان در تاریکی های جهالت و گمراهی فرو می رفت و محکوم به نابودی بود. اما مولوی برای انبیا ویژگی های منحصر به فردی را نیز ذکر می کند که با مشرب عارفانه -ی وی سازگاری و هماهنگی دارد، او انبیا را صرفاً راهنمایان بشر نمی داند بلکه آن ها را انواری متصاعد شده از نور خداوندی می داند که بشریت را به سوی نور واحدی هدایت می کنند و وجود آن ها را سنگ محکی می داند برای آزمایش و تشخیص خالصان و پاکان از ناپاکان و مدعیان. همچنین مولوی در مورد عمل به احکام، فلسفه ی خاص خود را دارد که مطابق با دیدگاه و مشرب عارفانه ی اوست. او احکام را تنها عمل کردن به صورت و ظاهر نمی داند و معتقد است بدون آگاهی از فلسفه ی احکام، عمل کردن به آن ها سودی ندارد. در این پژوهش، ابتدا به ارائه ی تعریفی کلی از مفهوم نبوت، انبیا و فلسفه ی احکام می پردازیم و سپس برداشتی را که مولوی از این مفاهیم دارد بررسی می شود و در آخر به نگرش، نگاه خاص و تعاریف متفاوتی که مولوی نسبت به انبیای عظام و فلسفه ی احکام دارد پرداخته می شود.