نام پژوهشگر: شیدا نایب محسنی
شیدا نایب محسنی احمد خلیفه سلطانی
تقلب گزارشگری مالی عبارت است از تحریف عمدی در نتایج صورت های مالی برای ارائه تصویر نادرست از شرکت؛ مانند بیش نمایی دارایی ها، کم نمایی هزینه ها، بیش نمایی درآمدها و دارایی ها و کم نمایی دارایی های دزدیده شده. تقلب نه تنها پر هزینه است بلکه می تواند تأثیرات غیرمالی جدی و شدیدی نیز داشته باشد. وضع از این هم بدتر است زیرا تقلب چیزی نیست که خودش از بین برود، یا باید کشف شود و متوقف گردد یا دائماً رشد خواهد کرد. مطالعات روانشناسی و جرم شناسی نشان داده اند که تغییر رفتار درست به نادرست، از تغییرات در مثلث تقلب منتج می شوند. تقلب ممکن است با شناسایی فرصت برای دستیابی به مزیت ناشایسته شروع شود پس از آن با این باور که این رفتار پذیرفتنی یا توجیه پذیر است برای آن منطق تراشی می شود. این باور معمولاً با احساس فشاری که اغلب مالی است حمایت و تقویت می گردد. (کودره، ????) با استناد به ساختار مثلث تقلب متوجه می شویم که مهم ترین و موثرترین روش بازدارنده از بین بردن ضلع فرصت است. به رغم نقش فشار و سختی در ارتکاب تقلب، در صورتی که افراد بدانند تقلب آن ها کشف خواهد شد هیچ گاه دست به ارتکاب تقلب نخواهند زد. از سویی دیگر، در صورتی که افراد بدانند با پنهان کاری می توانند مانع کشف تقلب شوند، حتی بدون شرایط فشار و سختی نیز از فرصت های به دست آمده برای ارتکاب تقلب استفاده خواهند کرد. برای از بین بردن فرصت ارتکاب تقلب و یا کاهش آن راهکارهای زیادی پیشنهاد شده است که پرداخت سود تقسیمی یکی از آن هاست. سیاست گذاران معتقدند که تقسیم سود مانع از تحریف صورت های مالی می شود. علاوه بر این تحقیقات انجام شده قبلی حاکی از آن است که سود تقسیمی سهام اطلاعات زیادی در مورد کیفیت سود شرکت فراهم می آورد و رابطه بین تغییرات سود تقسیمی سهام و بازده سهام همان دوره، بسیار قوی تر از رابطه بین تغییرات سود شرکت و بازده سهام است. (شیواکمار و وایمیر، 1993) بررسی رابطه بین سود تقسیمی سهام و پایداری سود شرکت نشان داده است؛ شرکت هایی که تقسیم سود سهام دارند سودهای گزارش شده پایدارتری نسبت به دیگر شرکت ها ارائه می نمایند. این مسئله که چرا شرکت ها سودشان را توزیع می کنند یا اینکه چرا سرمایه گذاران به سود تقسیمی توجه دارند، به عنوان "معمای تقسیم سود" در امور مالی شناخته شده است. زیربنای اصلی این مسئله عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و ذینفعان و رابطه نمایندگی بین مدیران و سهامداران است. سود تقسیمی هزینه نمایندگی را به وسیله توزیع جریان نقد آزاد که در پروژه های بی ثمر توسط مدیریت سرمایه گذاری می شود، کاهش می دهد. پرداخت سود به سهامداران منابع تحت کنترل مدیران و بالطبع قدرت مدیر را کاهش می دهد؛ همچنین احتمال نظارت بازار سرمایه را بر شرکت افزایش می دهد؛ زیرا با پرداخت سود تقسیمی احتمال انتشار سهام جدید شرکت افزایش می یابد و این مسئله باعث بررسی شرکت توسط بانک های سرمایه گذار، بورس اوراق بهادار و عرضه کنندگان سرمایه می شود. در این پژوهش سعی شده تا سود تقسیمی به عنوان راهکاری برای کاهش فرصت ارتکاب تقلب و سیاست تقسیم سود به عنوان نشانه ای برای وجود تقلب در صورت های مالی معرفی گردد. برای این منظور چهار فرضیه مطرح گردیده و با استفاده از آزمون های آماری لاجیت، والد و تی دونمونه ای مورد آزمون و تحلیل قرار گرفته است. برای تهیه نمونه شرکت های متقلب این پژوهش گزارش حسابرسی شرکت های پذیرفته شده در سازمان بورس و اوراق بهادار و فرابورس بین سال های 1384 تا 1391 مطالعه شده است.