نام پژوهشگر: زهرا پورقربان
زهرا پورقربان محمد دوستار
امروزه، تعداد زیادی از کارکنان در سازمان ها دریافته اند که برای موفقیت فردا نمی توان به دانش، استراتژی ها، رهبری و فناوری دیروز، اتکا نمود. در شرایطی که ادغام شرکت ها به صورت پی در پی اتفاق می افتد، مدیران نیز دریافته اند که باید قابلیت های فردی خود و کارکنان را به منظور یادگیری افزایش دهند تا بتوانند مزیت رقابتی شان را در دنیای جدید حفظ نمایند. سازمان ها برای بهبود جایگاه رقابتی خود، مجبور هستند برای حفظ دانش موجود و همچنین یادگیری دانش های نوین از مدیریت دانش استفاده نمایند. تلاش سازمان در زمینه مدیریت دانش به دو بخش قابل تفکیک است: اول اینکه سازمان باید به آنچنان توانمندی دست پیدا کند که بتواند دانش نوین را بیاموزد که این بخش را یادگیری سازمانی گویند. مفهوم سازمان یادگیرنده از وقتی که سازمان ها بر آن شدند تا با تغییرات خود را وفق دهند، رایج تر شده است. یادگیری مفهومی پویاست و برماهیت تغییر مستمر سازمانی تأکید می نماید که به تدریج از یادگیری فردی به یادگیری سازمانی متمرکز می شود. یادگیری برای رشد افراد ضروریست؛ و به همان اندازه برای سازمان ها نیز مهم است. دوم، سازمان باید بتواند در برخی از موقعیت ها، دانش سازمانی خود را آگاهانه کنار بگذارد و دانش جدیدی را جایگزین نماید که به آن فراموشی سازمانی می گویند. در این پژوهش ضمن بررسی مفهوم فراموشی سازمانی به بررسی رابطه سبک رهبری وتعهد سازمانی بر فراموشی سازمانی با توجه به ویژگیهای شخصی در دانشگاههای دولتی استان گیلان می پردازد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشگاههای دولتی استان گیلان می باشد.تحلیل داده ها بر اساس 245 پرسشنامه جمع آوری شده از نمونه ی آماری صورت گرفته است. به منظور بررسی فرضیات پژوهش از آزمون های همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چند گانه استفاده شد.