نام پژوهشگر: روزیتا کلاهی زنوزی
روزیتا کلاهی زنوزی حسن فروغی
چکیده هرصبح زندگی اثر پاسکال کینیار که در تاربخ 1991 نوشته شده، امروزه به عنوان یکی از مهم ترین آثار ادبیات فرانسه معاصر به شمار می رود. یکی از ویژگی های این رمان حضور شخصیت های حقیقی و استفاده از وقایع تاریخی می باشد. اما، حضور پررنگ مرگ در کل رمان، خصوصیت اصلی این داستانست. این اثر ماجرای زندگی موسیقیدانی را بعد ازمرگ همسرش به تصویر می کشد که چون نمی تواند مرگ وی را بپذیرد، هر روز بیش از روز پیش به خلوت خود پناه می برد و با تنظیم آهنگ هایی با درونمایه مرگ، خاطر? همسر خویش را زنده نگه می-دارد و بدین ترتیب از مرگ وسیله ای می سازد برای ادامه زندگی. بنابراین سعی ما در این کار تحقیقی بر آن بوده تا با توصیف سیمای مرگ از خلال این اثر نشان دهیم که چگونه مرگ وسیله ای برای درک بهتر مفهوم زندگی می شود؛ و چگونه موسیقی به زندگی شکل می بخشد و از آن پلی می سازد که حیات انسانی را به دنیای مردگان پیوند می زند. در بخش اول این تحقیق به چگونگی ساختار اثر، نحوه نگرش نویسنده و به شرح حضور تقریباٌ همه جانبه مرگ در سراسر این داستان پرداخته ایم ، سپس پیوند لاینفک موسیقی و مرگ را در این اثر مورد بررسی قرار داده و در بخش پایانی به تجزیه و تحلیل ابعاد و صورت های زیباشناختی هنر نویسنده در ترسیم مرگ پرداخته ایم.