این پژوهش به بررسی آسیب شناسی خانواده های زندانی و خانواده های بدسرپرست می پردازد و شاخص به کار رفته در این تحقیق اعتیاد است و آن را از لحاظ زمان و مکان و مدت مصرف بررسی می کند و چهارچوب نظری آن را نظریه های: نظریه وجدان جمعی دورکیم و نظریه پیوند افتراقی ساترلند و نظریه بی هنجاری دورکیم و نظریه انحرافات مرتون که همگی به نوعی به مسأله آسیب های اجتماعی این گونه خانواده ها اشاره می کنند. در جوامعی مانند جامعه ایران، معمولاً مردان نان آور خانواده بود و زنان به کارخانه داری مشغول هستند اما عرف جامعه ایرانی و سنت دینی ما با اشتغال زنان در بیرون از خانه مخالفت چندانی ندارد و لذا زنان می توانند خارج از منزل نیز به کار پرداخته و مسئولیت نان آوری خانواده را برعهده گیرند آنچه موجب می شود سرپرستی زنان خانوار به عنوان یک مسأله اجتماعی شناخته شود مشکلات و موانعی است که در دنیای بیرون بر سر راه سرپرستی زنان بوجود آمده و باعث می شود تا زنان سرپرست خانوار به عنوان قشر آسیب پذیر شناخته شود و پرداختن به شرایط و مشکلات این زنان و نیز تحلیل شرایط آنان و نشان دادن تصویر واقعی زندگی و مشکلاتی که با آن روبرو هستند بیان همه مطالب امکان پذیر نمی باشد (توسلی، 1375). روش تحقیق کیفی و جهت کاربردش بنیادی است و جامعه آماری آن شامل خانواده های بدسرپرست و خانواده های زندانی شهرستان کوثر که تحت پوشش اداره بهزیستی می باشند و از ابراز مصاحبه عمیق استفاده شده است. ابزار مصاحبه عمیق است که از طریق مصاحبه با این چنین خانواده هایی توانسته ایم به نتایج مشابهی در بین این خانواده ها برسیم و یافته های عمیق نشان می دهد که بین خانواده های بدسرپرست و خانواده های زندانی از نبود سرپرست در خانواده مشکلاتی از جمله (مشکلات اقتصادی، پایین بودن وضعیت تحصیلی فرزندان و برخی مواقع باعث ترک تحصیل آن ها می شود، نبود مسکن، احساس حقارت و خود کم بینی و . . .) وجود دارد.