نام پژوهشگر: تارا رواسی
تارا رواسی ابوالقاسم دادور
ایران و هند از روزگار کهن با هم ارتباط فرهنگی و هنری داشتهاند و بر فرهنگ و هنر یکدیگر تأثیر متقابل گذاشتهاند، اما به واقع میتوان گفت که تأثیر ایران بر هند افزونتر است. سلسلة موریه (موریا) هنگامی ظهور یافت که هخامنشیان غروب کرده بودند (321-185 ق.م)، یعنی مقارن با حکومت سلوکیه در ایران. در آثاری که از سومین امپراتوری این سلسله (آشوکا) بر جای مانده است میتوان به: سنگ نوشتهها، ستوننگاریها و مغاره نویسیها اشاره کرد. با توجه به همزمان بودن با سلوکیان در ایران میتوان تا حدودی شاهد تأثیر غیر مستقیم هنر یونانیان نیز بود. هدف اصلی در این پژوهش بررسی میزان نفوذ هنر و به خصوص معماری عصر هخامنشیان بر روی هنر سلسلة موریه میباشد. با توجه به اینکه هنر هند در زمان فرمانروایی آشوکا شکوفا شد و همچنین نخستین دوره طلایی پادشاهی هند در زمان حکومت او میباشد، آثار معماری این دوره بیشتر مد نظر قرار گرفته است. بدین منظور سرستونها و ستونهای یادبودی که از پاتالیپوترا (پایتخت موریه) بدست آمده است مورد بررسی قرار گرفت. جمع آوری اطلاعات در زمینۀ موضوع مورد نظر به روش اسنادی (کتابخانهای) انجام گرفته است؛ روش عمومی تحلیل اطلاعات توصیفی- تاریخی است. یافتههای پژوهش مبین این است که هنرمندان دربار هخامنشیان پس از سقوط شاهنشاهی به هند رفتند. آنان در جستجوی محل مناسبی برای عرضه کردن هنر خود بودند و دربار موریائیها را بدین منظور مناسب دیدند. با توجه به این نکتة مهم میتوان شاهد تأثیر و نفوذ مستقیم هخامنشیان بر روی سلسلة موریه بود.