نام پژوهشگر: عباس عباس زاده
مجید حسن پور محمد علی حسینی
چکیده مقدمه: یکی از مسائلی که پرستاران در هنگام انجام وظایف خود با آن روبرو می شوند تصمیم گیری برای مددجویان است شناخت موارد اخلاقی هنگام تصمیم گیری به پرستاران کمک می کند تا موازین اخلاقی را در تصمیم گیریها اعمال نمایند. لذا محقق با طراحی تحقیقی در پی شناخت تأثیر آموزش اصول اخلاق پرستاری بر حساسیت اخلاقی در تصمیم گیری پرستاران می باشد. مواد و روشها: در این مطالعه مداخله ای نیمه تجربی 79 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستانهای تامین اجتماعی استان کرمان با استفاده از روش مبتنی بر هدف انتخاب و سپس به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد (39 نفر در گروه مداخله و 40 نفر در گروه شاهد) تقسیم شدند. جهت جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه حساسیت اخلاقی در تصمیم گیری استفاده شد. داده ها در مرحله قبل و دو ماه بعد از مداخله جمع آوری گردید. بعد از مرحله اول، کارگاه آموزشی اخلاق پرستاری برای گروه مداخله در سه جلسه چهار ساعتی برگزار و پیگیری یادآور طی دو ماه انجام و مجددا پرسشنامه ها در هر دو گروه تکمیل گردید. اطلاعات با استفاده از نرم افزار spss و آزمونهای تی مستقل، تی زوجی و مربع کای تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد بین حساسیت اخلاقی در تصمیم گیری پرستاران قبل و بعد از مداخله در گروه مداخله اختلاف معنی دار وجود دارد. p = 0.001)) همچنین بعد از اجرای برنامه آموزشی بین حساسیت اخلاقی در تصمیم گیری پرستاران بین گروه مداخله و شاهد اختلاف معنی دار بود. p= 0.001) بحث و نتیجه گیری: نتایج این بررسی نشان می دهد که آموزش اصول اخلاق پرستاری بر حساسیت اخلاقی در تصمیم گیری پرستاران تاثیر مثبت دارد و باعث افزایش کیفیت خدمات مراقبتی پرستاری می شود. بنابراین پیشنهاد می شود برنامه های آموزشی اصول اخلاق پرستاری جهت پرستاران به صورت مدون به اجرا درآید.
فریبا برهانی فاطمه الحانی
مقدمه: عموماً از پرستاران انتظار می رود که مراقبت اخلاقی انجام دهند. اما هنوز در خصوص مراقبت اخلاقی سوالات مهمی بدون پاسخ مانده است. به نظر می رسد دانش اخلاقی پرستاران نتوانسته است نیاز آنها را در پاسخ به این سوالات برطرف کند. با اینکه اخیراً به موضوع اخلاق در مراقبت های پرستاری توجه زیادی شده، اما هنوز در زمینه آموزش اخلاق که موجب تقویت صلاحیت پرستاران بشود، اطلاعات زیادی در دسترس نبوده و مدل آموزش بومی در این زمینه تدوین نشده است لذا این مطالعه با هدف طراحی مدل ارتقاء صلاحیت اخلاق حرفه ای دانشجویان پرستاری در مراقبت انجام شده است. روش : این مطالعه به روش کیفی از نوع گراندد تئوری( گلیزر) انجام، بخش اول منجر به ارائه نظریه حفظ و ارتقاء حساسیت اخلاقی و بخش دوم با استفاده از روش سه مرحله ای واکر و اوانت مدل ارتقاء صلاحیت اخلاق حرفه ای دانشجوِیان پرستاری در مراقبت طراحی گردید.مشارکت کنندگان شامل 25 دانشجوی پرستاری و 15 مدرس پرستاری از دانشکده های پرستاری وابسته به دانشگاههای علوم پزشکی شهر تهران بودند . اطلاعات از طریق مصاحبه عمیق، مشاهده و یادداشت در عرصه جمع آوری گردید. یافته ها: یافته های این مطالعه در سه بخش ارائه گردید. در بخش اول پنج مفهوم 1) توانایی توسعه ویژگیهای فردی و اعتقادی2) توانایی برقراری ارتباط مناسب انسانی 3) توانایی استفاده از دانش نظری و مهارت فنی 4) قدرت استدلال و تصمیم گیری 5) خلاقیت به عنوان معنی صلاحیت اخلاق حرفه ای معرفی شدند که خلاقیت نقش محوری و اصلی را در تبیین معنی داشت. در بخش دوم، تئوری شامل سه مرحله 1) احساس اخلاقی بودن 2) کسب تجربه اخلاقی و 3) احساس خوشایند اخلاقی بودن و بالندگی درکسب صلاحیت اخلاق حرفه ای دانشجویان پرستاری بود وحفظ و ارتقاء حساسیت اخلاقی به عنوان مفهوم مرکزی مشخص گردید. در بخش سوم بر اساس مفاهیم به دست آمده از نظریه تحقیق،مدل ارتقاء صلاحیت اخلاق حرفه ای دانشجویان پرستاری در مراقبت طراحی گردید. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که عوامل زمینه ای و محیطی هر دو در فرآیند کسب صلاحیت اخلاق حرفه ای دانشجویان پرستاری موثرند. همچنین به دلیل برآمدن تئوری از زمینه مورد مطالعه ، مدل کاربردی حاصله می تواند در برنامه ریزی برای توسعه اخلاق حرفه ای دانشجویان در آموزش نظری و بالینی مفید بوده و به کار گرفته شود و زمینه ای را برای مطالعات بیشتر در این زمینه فراهم کند.
سمانه ارجمند منش عباس عباس زاده
اختیار از جمله مسائلِ پیچیده ای است که خود با مسائلی از قبیلِ اراده، قدرت، علمِ خداوند به افعال انسان ها، خصوصاً خلق افعال و قضا و قدر و نیز عواملِ مادی همچون وراثت، محیط ... و نیز با مسائلِ عقلی و فلسفی از جمله اصلِ علیّت، رابطه ی تنگاتنگی دارد.کسانی که اموری چون علم پیشین، قضا و قدر الهی و یا اموری همچون وراثت و محیط را به عنوان علّت تامّه دخیل در افعال انسان می دانند، ناخواسته به جبر روی آورده و در مقابل، کسانی که اراده و قدرت انسان را مستقل دانسته و اموری چون توحید افعالی، قدرت و قضا و قدر الهی را نادیده گرفتند یا تفسیر دیگری ارائه نمودند، به تفویض روی آوردند، در حالی که خداوند نظامِ تکوین و تشریع را با وجود اختلافِ ماهوی، به گونه ای هماهنگ با اختیار انسان آفریده استو خواسته تا ما آزاد باشیم و در عین حال اختیارمان را در قبضه ی قدرت خود قرار داده است که بااین تفسیر وجود خوب و بد و عقل و نفس امّاره؛ ارسالِ رسل و وجود شیطان؛ بهشت و دوزخ و ... همگی قابل توجیه است. درک صحیح از معنای چنین اختیاری هیچ گونه تزاحمی با جبرِ برآمده از منابعِ عقلی، نقلی و تجربی ندارد و از آن جا که با حفظِ عدل الهی، توحید افعالی الهی را نیز اثبات می کند، از اندیشه ی تفویض فاصله می گیرد. در این تحقیق قصد داریم با مطرح نمودنِ سازگاریِ اختیار با هر یک از موارد فوق به عنوان امورِ موجود در قلمرو تکوین و نیز با طرح سازگاری اختیار با امورِ مطرح در قلمرو تشریع، اوجِ شکوهِ آفرینش خداوند را به سبب این هماهنگی به اندازه ی درک و فهم خود به تصویر بکشیم.
محمد معصومی عباس عباس زاده
چکیده: یکی از مسائلی که در مورد انبیا مطرح می شود، عصمت ایشان است.«عصمت» در لغت، به معانیِ «دفع کردن»، «نگاه داشتن»، و «وسیله نگاهداری» به کار رفته است که می توان آن ها را در واژه «بازداشتن» خلاصه نمود. این لفظ با مشتقاتش، سیزده بار در قرآن کریم به کار رفته است؛ و از نظر ریشه لغوی، در قرآن نیز به همان سه معنای فوق به کار گرفته شده است. در اصطلاح نیز، «عصمت» عبارت است از: «مصونیت گروهی از بندگان صالح خدا از گناه و اشتباه». منشأ این مصونیت، لطف، توفیق، و تفضّلی از سوی خدای متعال نسبت به معصوم (ع) است که موجب می گردد وی از روی اختیار، و در عینِ قدرت داشتن بر انجام گناه، مرتکب معصیت و خطا نگردد. در حقیقت، علّتِ عصمتِ پیامبران، ملکه ای نفسانی از سنخ علم راسخ، در روح و جان ایشان می باشدکه بنابر نظر علامه در المیزان، واقعیت این علم چندان برای ما روشن نیست؛ زیرا از سنخ علم حضوری می باشد. عصمت انبیاء، گر چه با دلایل نقلی مختلف اثبات می شود، اما ظاهر بعضی از آیات قرآن کریم، در تضاد و تناقض با آن می باشد. آیاتی که به نحوی در بر دارنده واژه هایی همچون «غُفران، ضلالت، ذَنب، وِزر، و نِسیان» بوده، و یا به ظاهر، شامل تهدید ها و عتاب های الهی نسبت به پیامبران می باشند. با توجه به دلایل قطعیِ عقلی عصمت، این آیات، نیازمند تفسیر و تأویل هستند.
رقیه خسروی عباس عباس زاده
عدل یکی از مهمترین مسائل کلامی است که از صدر اسلام ، همواره موضوع مورد بحث محافل علمی بوده است. علامه طباطبایی ، با تمسک به تفسیر قرآن به قرآن و از طریق مفاهیم و استدلالات فلسفی ، بحث عدل را چنان تفسیر کرده است که نه محذور جبر اشاعره از آن بر می آید ، و نه تفویض معتزله – که توحید افعالی را خدشه دار می سازد - ، از نتایج آن است. همچنین علامه تعریفی غیر از تعریف امامیه ، از عدل ارائه می دهد. علامه معتقد است: فعل خدا بر اساس نظام علی و معلولی است و این چنین فعلی عین عدالت است. لذا عدل الهی آن است که هر چیزی را در مسیر غایی آن – که همان باز گشت به آغاز اوست – قرار دهد ، بدین ترتیب هر چیزی (معلولی) ، با امداد و عطای الهی ، به آغاز (علت) خود ، بازگشت می نماید. لذا هر آنچه از عناوین عدل ، که در دین یا اجتماع مطرح می شود ، از آن جمله: عدل تکوینی ، عدل تشریعی ، عدل جزائی ، عدالت اجتماعی و عدالت اخلاقی ، همه مراتب عدل الهی هستند. بنابر این تعریف امامیه از عدل ، مبنی بر « اعطای وجود و کمالات وجودی ، به هر آنچه که امکان وجود و رسیدن به کمال را دارد» ؛ فرع تعریف علامه است. پایان نامه ی حاضر که پژوهشی است در باره ی مفهوم و مراتب عدل از دیدگاه علامه طباطبایی ، در شش فصل ارائه می شود: عدل تکوینی از منظر علامه طباطبایی ، عدل تشریعی از منظر علامه طباطبایی ، عدل جزائی از منظر علامه طباطبایی ، عدالت اجتماعی از دیدگاه علامه طباطبایی ، عدالت اخلاقی از دیدگاه علامه طباطبایی و در نهایت پاسخهای علامه طباطبایی در مسائل پیرامون عدل. از جمله مسائلی که پیرامون عدل مطرح می شود عبارتند از: مسئله ی توحید افعالی ، مسئله ی قضا و قدر ، مسئله ی نقص ها و ناداریها ، مسئله ی شرور ، و مسئله ی فضل و اضلال الهی ، که علامه از همه ی آنها با تبیینی توحیدی پاسخ می دهد.
عزیزه همتی حمید رضا سروریان
بحث از نفس و روح از دیر باز در آثار فیلسوفان بوده و به کرات در قرآن از نفس و روح سخن به میان آمده فیلسوفان حکمت متعالیه نیز همچون فیلسوفان دیگر از این مباحث بحث کرده در قرآن نفس و روح با دو نوع نگاه مطرح شده است در آیاتی مانند «نفخت فیه من روحی»، «قل الروح من امر ربی»، از روح با عظمت یاد شده است اما نفس با ترکیب¬های همچون «نفس اماره» جنبه منفی و مورد ذم قرار گرفته است و یا اینکه روح همیشه در قرآن به صورت مفرد به کار رفته در حالی که نفس هم به صوررت مفرد و هم جمع به کار رفته است؛ برخی مفسران دوگانگی روح و نفس ناطقه را نوشته و انسان را متشکل از بدن و روح و نفس دانسته¬اند ولی وجود چنین آیاتی دال بر دوگانگی روح و نفس نیست. در حکمت متعالیه روح و نفس ناطقه که حقیقت وجودی انسان را تشکیل می¬دهند واحد هستند و نفس با سیر تکاملی خود و با حرکت جوهری از نفس نباتی به نفس حیوانی و از حیوانی به نفس ناطقه می¬رسد.
مریم نوبخت حمید رضا سروریان
حرکت خروج تدریجی چیزی از قوه به سوی فعلیت است و آن چیزی موضوع حرکت است که مرکب از قوه و فعل باشد و حرکت و تغییر از ویژگی های ماده است چون آن چیزی که حرکت می کند مرکب از قوه و فعل است و ماده هم دارای قوه است، پس ماده حرکت می کند و حرکت از صفات امر مادی است. ولی مجردات با این که قوه ندارند ولی نسبت به کمال مطلق بالقوه اند و هر بالقوه ای در جهت رسیدن به فعلیت حرکت می کند، پس مجرد نیز در جهت کمال مطلق حرکت می کند. و همچنین مجردات از نظر اکثر فلاسفه اسلامی حرکت می کنند. و اکثر فیلسوفان اسلامی حرکت در مصادیق مجردات (نفس، عقل و ملائکه) را پذیرفته اند. و اکثر آنان معتقدند که مجردات حرکت از نوع قوه و فعل ندارند ولی به حرکت خاص مجردات قائل هستند. و قرآن نیز حرکت مجردات را تأیید می نماید و حرکت در مجردات یا مانند حرکت نفس در جهت رسیدن به کمال مطلق (خداوند) است و یا مانند حرکت ملائکه در جهت انجام اوامر الهی است.البته برخی از معاصرین حتی حرکت به معنای مشهور را در مجردات پذیرفته اند.
ناهید جمشیدی عباس عباس زاده
چکیده ندارد.
رقیه مهدی پور رابری عصمت نوحی
چکیده ندارد.
فروغ پور یزدانپناه کرمانی عباس عباس زاده
چکیده ندارد.
رویا غلامرضا بیگی فریبا برهانی
چکیده ندارد.
زهرا شیخ علی پور شهرزاد غیاثوندیان
چکیده ندارد.
عباس عباس زاده سهیلا ابراهیمی
چکیده ندارد.