پژوهش حاضربه منظور بررسی اتفاق درآثار اکسپرسیونیسم انتزاعی به خصوص آثار جکسون پولاک انجام گردید. بدین منظوراز روش کیفی(توصیفی-تحلیلی)استفاده شد. اطلاعات ضروری تحقیق بااستفاده از روشهای کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شد.هدف اصلی پژوهش تبین اتفاق درآثار اکسپرسیونیسم انتزاعی به ویژه آثارجکسون پولاک است. مهم ترین یافته ها و نتایجی که حاصل شد عبارتند از اینکه آثار پولاک هرگز اتفاقی نیست و حاصل سالها تلاش اوست. نقاش از سالها پیش تمرین می کرده موضوع را از آثارش حذف کند و از آن دوره به دوره نقاشی های کنشی رسیده است.استفاده از ضمیرناخودآگاه در آثار او کاملاً مشهود است و هرگاه این ارتباط با ضمیرناخودآگاه را ازدست دهد به گفته خودش نتیجه کارش خراب می شود، اودرابتدا خود را رها می کند، می ریزد، می پاشد و از ضمیر ناخودآگاهش به ناب ترین شکلش استفاده می کند، ولی در آخربا عقل و منطق آنرا کنترل می کند که این نیاز به علم بصری دارد.درآثار اکسپرسیونیسم انتزاعی حرکت ناخودآگاه دست وانتقال غیرارادی وکنترل نشده رنگ روی بوم دیده می شود.همچنین حالت گرایی غریزی و رفتار هیجانی درآثارشان موج می زند.در واقع دراکسپرسیونیسم انتزاعی عمل نقاشی کردن برموضوع ومحتوا تقدم می یابد.در واقع سبکی است از تجربه های شخصی هنرمندانش.