نام پژوهشگر: نرجس جعفری لنگرودی
نرجس جعفری لنگرودی علیرضا فرح بخش
چکیده بحران شناخت در در انتظار گودوی ساموئل بکت نرجس جعفری لنگرودی هدف تز حاضر ردیابی بحران شناخت در در انتظار گودوی بکت می باشد که نشان دهنده ی بحران هرگونه دانستن و دریافتی است. اوج این بحران در نمایشنامه، خودش هدف نیست؛ بلکه می تواند مقدمه ی بحث ایده آلی برای پیدا کردن یک استرتژی مناسب در نمایشنامه باشد. از آنجایی که زمینه ی هستی شناختی دنیای گودو در بحران است، شخصیت ها پیوسته با سرگشتگی مواجه می شوند و تنها با شک و ابهام پیش می روند. محقق سعی دارد دریابد چگونه بحران شناخت را در نمایشنامه ردیابی کند و دریابد آیا این بحران معادل ابهام است یا نه. و اگر آنها معادل هستند، سپس آیا نسبت دادن پوچ گرایی مطلق به نمایشنامه منصفانه است یا نه. بعلاوه، آیا زبان وسیله ای برای ایجاد کردن بحران است؟ وچرا شخصیت های نمایشنامه توانایی ایجاد یک ارتباط دقیق با زمان و مکان را ندارند؟ با در نظرگرفتن تمامی این سوالات، محقق بحران زبان، هویت، زمان و مکان را که کاملاً بهم مرتطبتند، بررسی میکند. در واقع، بحران شناخت حکایت از ماهیت ساختار شکن نمایشنامه ی بکت دارد و برای تأکید بر این، محقق سایه ی فلسفه های مختلف و به ویژه، سوالات متافیزیکی مختلف، رگه های ابسردیستی یا غیر ابسردیستی را ارائه می کند که حادتر شدن دیدگاه شک گرایانه ی شخصیت ها نسبت به پیرامونشان را نشان می دهد. علاوه بر این، زبان متشکل از صدا و سکوت است و در این ارتباط، کلمات زبان بدون کمک سکوت به بحران منجر می شوند؛ بنابراین، سکوت دیگر در مقایسه با صدا دیگری نیست. سرانجام، در نمایشنامه تنها چیزی که از پدیدارشناسی شخصیت ها نشأت میگیرد معرفت شناسی شک گرایانه است؛ به طوری که هرگونه جستجوی عمدی برای دانش و کاوش برای بررسی دقیق زمان و مکان، شک زمانی و مکانی رابرجسته و شک گرایی را تشدید میکند. در آخر، با وجود اینکه شخصیت ها دچار روزمرگی و بی اصالتی هستند، آنها آرزوی رهایی ازروزمرگی را دارند که حاکی از این مسئله میباشد که دنیای گودو بین بی اصالتی و اصالت نوسان دارد. کلیدواژه ها: ابسرد، سرگشتگی، شناخت، معرفت شناسی، اگزیستانسیالیزم، متافیزیک، شک اندیشی