نام پژوهشگر: راضیه ابوالحسنی هستیانی

تحلیلِ نشانه -معناشناختیِ فرایند مرگ در دو اثر فال ِخون و هفت روز آخر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده ادبیات، زبانهای خارجی و تاریخ 1392
  راضیه ابوالحسنی هستیانی   نسرین فقیه ملک مرزبان

مسئله مرگ، عنصری فرهنگی است که معنایِ خود را از تجربیات تاریخی و اجتماعی یک جامعه، از جمله، جنگ کسب می کند. این پژوهش، برایِ بررسیِ معنایِ مرگ در فرهنگ ایران، به آثار ادبیات جنگ ایران و عراق محدود شده است و برای این منظور، نظریات نشانه شناسی را برگزیده است؛ علمی که به دنبالِ یافتنِ فرایند تولید و دریافتِ معنا، در تحلیل متون است. این رساله، بر مبنایِ نظریات مکتب نشانه شناسیِ پاریس –به ویژه نظریات آلژیرداس ژولین گرمس- بنا نهاده شده است و سعی شده تا فرایند معناسازیِ مرگ در دو اثر «فال خون» و «هفت روز آخر» بررسی شده و نقش سوژه هایِ متقابل (سوژه هایی از دو جبهه متفاوت یعنی ایران و عراق) و تفاوت نگاه و ایدئولوژی آنان در فرایند معناسازی مرگ تبیین شود. پس از بررسی نظام های گفتمانی حاکم بر دو اثر و ترسیم مربع معنایی و حرکت سوژه در میان مقوله ها و در پایان، بررسی مقایسه ای دو اثر براساس شیوه سیر زایشی معنا، نتیجه شد که در این دو اثر، مقوله «مرگ و زندگی» در پیوندی ناگسستنی با مقوله «طبیعت و فرهنگ» قرار دارد و علی رغم حرکت معکوس سوژه ها در میان مقوله ها، به خاطرِ تفاوت ملیّتی دو سوژ؛ از آنجا که ملیّت گفته پردازان یکسان است، می توان قائل به همگنی معنایی دو اثر در معنایِ صریح شان از مرگ بود. اما معنایِ ضمنی هر دو اثر، مرگ را در پیوند با عناصر و باورهایِ مذهبی قرار می دهد. در «فال خون» پیوند معنای مرگ با بنیان های شیعی و واقعه عاشورا، در تأیید جنگ ایران و عراق گام برمی دارد، اما در «هفت روز آخر»، با وجود اشاره به بنیان های شیعی جنگ ایران و عراق، گفته پرداز معنای مرگ را در راستایِ انتقاد به نحوه پایان یافتنِ جنگ به خدمت درمی آورد.