نام پژوهشگر: محمد اکبریان
دیبا غنچه پور حنانه محمدی کنگرانی
بروز نقصان و کاهش در منابع طبیعی موجود در حوزه های آبخیز و توزیع غیریکنواخت آنها، می تواند بر روابط اجتماعی میان ساکنان حوزه های آبخیز تاثیرگذار بوده و منجر به بروز تعارضات و تغییر الگوهای ارتباطی پیشین از جمله روابط خویشاوندی در بین افراد و شکل گیری گروه بندی های جدید در بین آنها گردد. با توجه به کمبود آب در حوزه آبخیز هماگ، به نظر می رسد که از بین عوامل طبیعی موجود در این حوزه آبخیز، پارامترهای هیدرولوژیک بیش از سایرین بر روابط اجتماعی و الگوهای ارتباطی میان ساکنان این حوزه آبخیز تاثیر گذاشته باشد؛ لذا مطالعه حاضر با هدف مدیریت حوزه آبخیز هماگ در قالب یک سامان با محوریت روابط اجتماعی انجام شده و به تعیین نقاط قوت و ضعف موجود در شبکه روابط اجتماعی در حوزه آبخیز هماگ ، بررسی ارتباط میان روابط اجتماعی و پارامترهای هیدرولوژیک و مقایسه روابط اجتماعی ساکنان این حوزه آبخیز در بالادست و پایین دست رودخانه پرداخته است. همچنین برای آزمون این فرضیات که "میان شبکه روابط اجتماعی موجود بین ساکنان حوزه آبخیز هماگ و پارامترهای هیدرولوژیک، ارتباط وجود دارد." و "شبکه روابط اجتماعی میان ساکنان بالادست و پایین دست رودخانه با یکدیگر متفاوت است"، از روش تحلیل شبکه ای استفاده شد. براین اساس، داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه جمع آوری شد و شبکه همکاری میان افراد در راستای حل مشکل کم آبی در دو روستای هماگ پایین و توتنگ ترسیم گردید. برای تحلیل شبکه ها نیز از دو مفهوم گروه بندی و مرکزیت و نیز نرم افزارهای visone و ucinet استفاده شد. نتایج نشان دادند که در دو روستای هماگ پایین و توتنگ، الگوهای ارتباطی پیشین که تحت تاثیر روابط خویشاوندی بودند، در پی بروز مشکل کم آبی در این دو روستا تغییر یافته و منجر به شکل گیری گروه بندی های جدید میان ساکنان این دو روستا شده است. همچنین در این دو روستا، افراد همکاری کننده در رفع مشکل کم آبی از قدرت، اعتبار و جایگاه اجتماعی بالاتری برخوردارند. در نهایت پیشنهاد شد که به منظور مدیریت پایدار حوزه-های آبخیز لازم است که حوزه های آبخیز به صورت یک سامان با دو زیرسامان طبیعی و اجتماعی نگریسته شود و همچنین بر لزوم توجه به تعاملات بین زیرسامان ها تاکید شد. پیشنهاد دیگر اینکه از نتایج حاصل از روش تحلیل شبکه ای که افراد دارای نفوذ و اعتبار اجتماعی را مشخص می نماید، در مدیریت مشارکتی حوزه های آبخیز استفاده شود.
فرزانه عباس زاده
فرسایش بادی در بسیاری از نقاط جهان از جمله در عرض های کم باران یکی از شاخص ترین فرایندهای بیابان زایی است و کشور ایران به لحاظ موقعیت جغرافیایی به صورت جدی با این معضل روبرو است. خشکسالی های چند سال اخیر استان هرمزگان پوشش گیاهی فقیر موجود در بیابان را از بین برده و روند بیابان زائی را افزایش داده است. این عامل شدت فرسایش بادی در کانون های بحرانی را در پی داشته است به طوری که در حوزه شرق جاسک نابودی درختچه ها و درخت زارهای موجود در منطقه را به دنبال داشته است. روند رو به رشد تپه های ماسه ای روستا های منطقه را تهدید و باعث مهاجرت روستائیان شده است. اقدامات صورت گرفته تا کنون در ایران جهت تثبیت ماسه روان استفاده از مالچ نفتی می باشد. استفاده از پلیمر پلی لاتیس به جای مالچ نفتی که گران تز از پلیمر پلی لاتیس می باشد در تثبیت ماسه های بادی با توجه به شرایط استان هرمزگان (شرجی بودن منطقه) مورد بررسی قرار گرفت تا در صورت حصول نتیجه بتواند جایگزین مالچ نفتی گردد. به این منظور سه قطعه زمین هر کدام به وسعت هزار متر مربع در بخشی از دشت گهردو از توابع شهرستان سیریک در استان هرمزگان انتخاب شد که دو قطعه تیمارها و قطعه دیگر شاهد را تشکیل داد. که در تیمار اول و دوم بعد از جایگذاری شاخص های مدرج (جهت تعیین میزان باد بردگی عرصه ) و کشت نهال و آبیاری نهال ها، پاشش پلی لاتیس به عنوان مالچ صورت پذیرفت. تفاوت تیمار اول و دوم در آبیاری تکمیلی است. آبیاری تکمیلی نهال ها در پایان دوره آزمون اقدام شد. تا بتوان اثر تردد کارگر آبیار بر میزان حفاظت پلی لاتیس در برابر بادبردگی خاک تعیین کرد. قطعه سوم بدون عملیات مالچ پاشی و با نصب شاخص های مدرج به عنوان شاهد انتخاب گردید.در طول مدت پنج ماهه دوره آزمون در 10 بازه زمانی متفاوت شاخص های موجود اندازه گیری و پس از جمع آوری مشاهدات ،توزیع متناسب با این داده ها انتخاب شد. سپس تجزیه و تحلیل پارامترهای مختلف با استفاده از نرم افزار های اکسل و مینی تب 15 اقدام و میزان معنی داری یا عدم معنی داری داده های برداشت شده تعیین شد. نتایج نشان داد که نسبت تغییر شاخص ها از ابتدای دوره مطالعاتی تا پایان دوره در قسمت مالچ پاشی نشده به طور دائم در حال نوسان است، ولی در طول این دوره در منطقه مالچ پاشی شده عدد شاخص ها بر روی صفر (عدد مبنا) باقی ماند و تغییری در عدد شاخص ها مشاهده نگردید.
مهتاب زمانی راد پیمان رضایی
وضعیت اکولوژیکی و اقلیمی کشورمان ایران به گونه ای رقم خورده است که فرسایش های آبی و بادی کشور شدید است. علاوه بر این دو، بهره برداری بی رویه و بیش از استعداد اراضی و سایر عوامل تشدید کننده فرسایش که از آنها تحت عنوان عوامل انسانی یاد می شود، باعث تشدید بیش از پیش فرسایش خاک در کشور می شود. فرسایش خاک عمدتاً در کشور به دو صورت یا توسط دو عامل آب و باد ایجاد می شود. فرسایش آبی بیش تر در اراضی بالادست و فرسایش بادی در بیشتر اراضی دشتی پایین دست رخ می دهد. برای برآورد کمی و کیفی فرسایش های آبی و بادی در دنیا از روش های مختلفی استفاده می شود که در این میان مدل های تجربی از اهمیت و کارایی فراوانی برخوردار هستند. دشت گچین در غرب شهرستان بندرعباس و در فاصله 55 کیلومتری از مرکز این شهر واقع شده و بخشی از زاگرس چین خورده می باشد که سراسر آن بوسیله رسوب های کواترنری شامل رسوبات رودخانه ای، بادی و دریایی احاطه شده است. در این تحقیق، میزان فرسایش آبی و بادی توسط دو مدل mpsiac و irifir برآورد و کارایی آنها در برآورد فرسایش بررسی شده است. در دشت گچین، میزان فرسایش بادی با استفاده از مدل irifir 76/12 تن در هکتار در سال بوده و سه کلاس فرسایشی کم، متوسط و زیاد شناسایی شد. میزان فرسایش آبی نیز در این گستره بر مبنای مدل mpsiac35/3 تن در هکتار در سال برآورد شد و سه کلاس فرسایشی، کم، متوسط، زیاد تفکیک گردید. این تحقیق نشان می دهد که در دشت گچین در باختر بندرعباس فرسایش بادی در مقایسه با فرسایش آبی بیشتر است و رابطه میان این دو متاثر از بافت ودانه بندی خاک سطحی است، به نحوی که در خاک های با بافت سنگین، هر دو نوع فرسایش کم، در بافت متوسط، شدت هر دو نوع فرسایش در حد متوسط و در بافت سبک ماسه ای، فرسایش آبی کم و فرسایش بادی زیاد می باشد.
عبدالرسول ذاکری پیمان رضایی
یکی از اشکال مهم فرسایش آبی، آبکند است. در شکل گیری و توسعه آبکندها، عوامل مختلف طبیعی و مصنوعی تاثیر گذار هستند. در این میان، می توان به عوامل زمین شناسی ، اقلیمی و آبشناسی، پوشش گیاهی و عملکرد انسان اشاره کرد. در جنوب خاوری میناب در دشت کریان اشکال مهمی از آبکندها دیده می شود. موضوع این تحقیق، بررسی عوامل زمین شناسی موثر بر شکل گیری و توسعه آبکند های این گستره است. با انجام بررسیهای صحرایی(همچون اندازه گیری ابعاد آبکند ها) و مطالعات آزمایشگاهی (مانند تعیین میزان ماده آلی و اندازه ذرات، و شناسایی کانیهای رسی)، مشخص گردید عوامل زمین شناسی زیر از اهمیت بیشتری بر خوردارند: ترکیب سنگ شناسی سازندهای اطراف گستره مورد مطالعه، موقعیت زمین ساختی منطقه در دوره کواترنری، پراکندگی اندازه ذرات ( عمدتاّ سیلت و ماسه ریز دانه)و مقدار کمی مواد آلی. بر این اساس، اقدامات آبخیز داری برای مقابله با توسعه این آبکندها، می بایست در بالا دست دشت کریان انجام پذیرد.
علی معینی حنانه محمدی کنگرانی
چکیده: یکی از عوامل موثر در موفقیت اجرای پروژه های منابع طبیعی و آبخیزداری؛همکاری مردم و نهادهای مردمی در تمامی مراحل اجراء این پروژه هاست به طوری که میتوان گفت ضامن موفقیت آنها می باشد. در این میان به نظر میرسد به علت مسأله کمبود آب و خشکسالی های اخیر همکاری نهادهای مردمی در پروژه های آبخیزداری بیش از منابع طبیعی باشد، لذا مطالعه حاضر با هدف ارتقاء میزان همکاری نهادهای مردمی در مدیریت و اجرای پروژه های منابع طبیعی و آبخیزداری به صورت مطالعه موردی در دو دهستان فاریاب و برنطین شهرستان رودان انجام شده و به تعیین نقاط ضعف و قوت روابط نهادهای مردمی با کارکنان اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان رودان می پردازد. همچنین برای آزمون این فرضیات که "احتمالاً شبکه همکاری نهادهای مردمی و اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان رودان دارای نواقص بسیاری از نظر تراکم و مرکزیت هاست " و "شاید همکاری نهادهای مردمی و این اداره در اجرای پروژه های آبخیزداری بیشتر از منابع طبیعی باشد" ، از رویکرد تحلیل شبکه ای استفاده گردید. بر این اساس داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه جمع آوری گردید و شبکه همکای نهادهای مردمی و اداره مذکور در دو دهستان فاریاب و برنطین ترسیم گردید. برای تحلیل شبکه نیز از مفهوم مرکزیت و نیز نرم افزارهای netdraw,visone,ucinet استفاده گردید. نتایج نشان دادند که شبکه همکاری میان نهادهای مردمی و این اداره از نظر تراکم و مرکزیت ها نواقص زیادی دارد، اما مهمترین فرضیه که مسأله اصلی تحقیق نیز بود و بیان میکرد میزان همکاری نهادهای مردمی در اجرای پروژه های آبخیزداری بیش از منابع طبیعی است؛ رد شد. همچنین بر اساس بررسی های بعمل آمده اجرای موفق پروژه های منابع طبیعی و آبخیزداری بدون همکاری مردم و نهادهای مردمی تقریباً غیر ممکن بوده ونهادهای مردمی در این موفقیت نقش بسزایی دارند. نقاط قوت و ضعف روابط مذکور نیزمشخص گردید و در نهایت پیشنهاد گردید اجراء پروژه های منابع طبیعی و آبخیزداری با همکاری نهادهای مردمی صورت گیرد و از نتایج رویکرد تحلیل شبکه ای در مدیریت مشارکتی عرصه های طبیعی و حوزه های آبخیز، استفاده شود. کلمات کلیدی: شبکه همکاری، اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان رودان، نهادهای مردمی، رویکرد تحلیل شبکه ای
آذر جوادی حنانه محمدی کنگرانی
بحران کم آبی در آینده نه چندان دور از مواردی است که ذهن جهانیان را به خود مشغول کرده و این امر در کنار مسئله ی تولید انرژی موجب پیدایش علم مهندسی سد شده است. ولی ارزش های بدست آمده در نتیجه احداث سد، بایستی در برابر اثرات منفی آن بررسی گردند. سدها در مراحل مختلف احداث و بهره برداری تأثیرات عمیقی بر محیط زیست و همچنین وضعیت اقتصادی-اجتماعی پیرامون محل احداث سد بر جای خواهند گذاشت. واقعیت امر این است که بیشتر سدهای احداث شده در کشورمان، از نظر زیست محیطی و اجتماعی به طور کامل مورد بررسی قرار نگرفته اند. در این پژوهش سعی شده است اثرات مثبت و منفی اجتماعی سد خاکی لاور فین بر روستاهای رضوان و لاور فین که به ترتیب در بالادست و پایین دست این سد خاکی قرار گرفته اند، بررسی گردد. از آنجایی که طرح احداث سد خاکی لاور فین با هدف اثرگذاری مثبت اقتصادی و اجتماعی در منطقه به اجرا در آمده است، هدف تحقیق این است که تأثیراتی را که احداث سد بر وضعیت اجتماعی اراضی پایین دست (روستای لاور) و اراضی بالادست آن (روستای رضوان) گذاشته است، مورد بررسی قرار دهد. روش مورد استفاده در این تحقیق، تلفیقی از روش های اسنادی و پیمایشی بوده که در آن از ابزارهای مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه بهره گیری شده است، همچنین برای تحلیل پرسشنامه¬ها از نرم¬افزار spss استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل های آماری نشان می دهد که میزان رضایتمندی اجتماعی ساکنان در اراضی بالادست و پایین دست سد لاور فین متفاوت بوده است و ایجاد این سد، بیشترین تأثیرات مثبت اجتماعی را بر روستای لاور فین که در پایین دست سد قرار دارد، گذاشته است. جهت بررسی و ارزیابی چگونگی این تأثیرگذاری نیاز به مطالعه دقیق و تحقیق در مورد اثرات کمی و کیفی آن بر منابع آب منطقه می باشد.
دنیا حسنی نژاد محمد اکبریان
چکیده ندارد.
مهدی معینی محمود حسینی
چکیده ندارد.
محمد اکبریان امین عمید
چکیده ندارد.