نام پژوهشگر: حکمت اله میرزایی

بوطیقای روایت در شعر اقبال لاهوری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ایلام - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  حکمت اله میرزایی   علی گراوند

علامه محمد اقبال لاهوری از چهر ه های برجسته ی سیاسی- اجتماعی شبه قاره ی هند است. او آخرین شاعر پارسی گوی شبه قاره و علاقه مند به ایران و زبان فارسی است. در کنار چهره ای سیاسی-اجتماعی و فلسفی شاعری توانا است که بعضی اندیشه های خود را در قالب شعر به زبان فارسی سروده است. شهرت او به عنوان یک فیلسوف و فعال سیاسی- اجتماعی باعث شده است که اگر پژوهشی در اشعارش قرار گیرد، از جنبه ی محتوایی باشد؛ بنابراین راجع به جنبه های هنری و ادبی شعر اقبال پژوهش کمتری انجام گرفته است. از آنجا که با بررسی شکل و ساختار اشعار روایی شاعران می توان به هنر شاعری و قدرت آنها در ایجاد هماهنگی بین عناصر ساختار روایت برای بیان مقصود، به خوبی پی برد، تحقیق در ساختار روایت در شعر اقبال نیز مانند پژوهش های محتوایی شعر او ضروری به نظر می رسد. برای تحقق این هدف ابتدا مبانی نظری بوطیقای روایت و شیوه ی کار نظریه پردازان معاصر مطالعه گردید. سپس کلیات اشعار اقبال مطالعه و حکایت های آنها استخراج شد. در مرحله ای دیگر مطابق نظریات ساختارشناسی معاصر، با زیر بنای شیوه ی «تزوتان تودوروف» الگوی ساختاری و نظام پی رفتی هر حکایت مشخص گردید. نحوه و میزان استفاده از هر کدام از عناصر ساختاری مانند طرح و پی رنگ، شخصیت، گفتگو،صحنه، زاویه ی دید و...، روابط حاکم بر آنها و ارتباط آنها با متن مورد بررسی قرار گرفت. در ضمن این کار نقاط قوت و ضعف آنها نیز به دست داده شده است. این پایان نامه در سه فصل تدوین گردیده است . فصل اول مقدمه و کلیات که شامل مبانی نظری، تاریخچه ی بوطیقا و ساختار شناسی عریف و تاریخچه ی روایت و عناصر داستانی است. فصل دوم مربوط به بررسی ساختار روایت های شعر اقبال و فصل سوم تجزیه و تحلیل عناصر داستانی و نظام حاکم بر ساخت حکایت ها است. در پایان مشخص گردید به پیروی از سرایندگان بزرگ ایران برای بیان اندیشه ها از حکایت استفاده کرده است. در شعر اقبال تعداد 25 حکایت موجود است که فقط در مثنوی ها و دوبیتی ها ذکر شده اند .همه ی آنها الگوی ساختاری واحد و ساده ای دارند. بطور کلی می توان گفت که بر اساس الگوی (شخصیت+ گفتگو) شکل گرفته اند و از نظام پی رفتی یکسانی برخوردارند. شخصیت ها در آنها جز در نه درصد از سه شخصیت تجاوز نمی کند. پرداخت شخصیت ها به سه شیوه ی معمول مستقیم، غیر مستقیم یا تلفیقی است. کنش های حکایتها اغلب گفتاری و گفتگوها به صورت پرسش و پاسخ هستند.بدین صورت که پرسشی از جانب یکی از شخصیت ها مطرح ومکث روایت روی پاسخ شخصیت دیگر است. بسامد درون مایه ها به ترتیب سیاسی - اجتماعی، عرفانی و اخلاقی است. زمان و مکان صحنه ها تحت تأثیر درون مایه است.بعنوان مثال در حکایت هایی که درون مایه عرفانی دارند، زمان سحرگاه و مکان جایی متناسب با آن است. زاویه ی دید حکایت ها بیرونی و راوی دانای کل است که انتخاب آن به دلیل اشراف بر فضای حکایت برای پرداخت شخصیت ودرون مایه بسیار مناسب است. کوتاهی حکایت ها تقلیدی از حکایت پردازی سنتی زبان فارسی است و ضرورت بعضی از عناصر مانند شخصیت،گفتگو،زاویه ی دید، و درون مایه را به خوبی تشخیص داده و از آنها بهره گرفته است.