نام پژوهشگر: الهام نصر آزادانی
الهام نصر آزادانی علی اکبر کریمیان
تهدید های بسیار زیادی از جمله گرمایش جهانی، تغییرات اقلیمی، از دست رفتن تنوع زیستی، تخریب زیستگاه ها و غیره دامن گیر محیط زیست ما چه در سطح ملی و چه در سطح جهانی است. اگر چه انسان امروز هرچند با تاخیر اقدام به جبران این خسارت ها کرده اما تا رفع کامل این معضلات راهی بس طولانی در پیش است. پس این وظیفه همگی ماست که با این تهدیدات آشنا شویم و گامی موثر در جهت کاهش یا محو کامل این تهدید ها برداریم. از مقدمات رفع این مشکلات به طور قطع افزایش آگاهی های عمومی و ایجاد حساسیت ها در میان کلیه اقشار جامعه است، که در گام اول نیازمند آموزش محیط زیست در تمام سطوح اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی میباشد. در این میان باید توجه داشت که آشنا کردن کودکان با محیط زیست با انگیزه شروع آموزش های زود هنگام به پایه گذاران و تصمیم گیران آتی سیاست های جامعه، از اهمیت ویژه ای برخوردار است و میتواند افقی تازه در ارتقای وضعیت محیط زیست کشور برای ما به ارمغان آورد. لازم به ذکر است که این آموزش ها صرفاً شناساندن مخاطرات زیست محیطی را طلب نمیکند، آنچه لازمه پیشرفت است ایجاد مسئولیت در کودکان به عنوان حامیان آگاه تفکرات زیست محیطی ست. برای رسیدن به این هدف در درجه اول لازم است میزان آگاهی و علاقه کودکان نسبت به محیط زیست و میزان تاثیر عوامل مختلف بر این آگاهی و علاقه ارزیابی شود، و سپس این برآورد به عنوان پایه ای برای برنامه ریزی های آموزشی آینده در سطوح مختلف قرار گیرد. بدیهی است که این امر می تواند ارتقا سطح آگاهی های آینده محیط زیست و منابع طبیعی کشور را تضمین نماید. در واقع ما نیاز داریم به نوعی به سوالات زیر پاسخ دهیم: آموزش ها در چه سطح، به چه میزان و در چه مکان هایی باید انجام بگیرد، آیا کودکان با موضوع محیط زیست آشنا هستند یا خیر؟ آیا اطلاعات پایه در این زمینه به آنها داده شده است ؟ این اطلاعات به چه صورت و از چه منابعی دریافت گردیده؟ برای آموزش از چه مقطعی باید شروع کرد؟ بدین منظور برای برآورد این شناخت لازم بود که در گام اول پرسشنامه ای اصولی و مطابق با معیارهای علمی طراحی شود، در نهایت پرسشنامه ای با سوالات بسته و در قالب طیف لیکرت مشتمل بر 34 گویه در چهار زیر بخش(شناخت اجزا محیط زیست، شناخت آلودگی های محیط زیست، رویکرد نسبت به محیط زیست، نگرش نسبت به محیط زیست) طراحی شد. پرسشنامه شامل دو بخش دیگر نیز بود، یکی از این بخش ها به ما کمک میکرد تا بدانیم کودک، والدین و مربیان آنها اطلاعات خود در زمینه محیط زیست را از چه منبعی کسب کرده اند، و بخش دیگر بخشی بود که ما را در دستیابی به اطلاعات شخصی دانش آموزان یاری میکرد. همچنین آزمون های لازم به منظور بررسی پایایی و روایی بودن پرسشنامه نیز با استفاده از انجام پیش مطالعه بر روی پرسشنامه انجام گرفت و پس از اطمینان از استاندارد بودن آن، برای سنجش میزان شناخت دانش آموزان، والدین و معلمان آنها مورد استفاده واقع شد. جامعه آماری در این مطالعه شامل دانش آموزان مقطع راهنمایی پنج ناحیه آموزشی اصفهان به اضافه معلمان و والدین آنها بود. با بهره گیری از جدول مورگان و با توجه به جامعه آماری، حجم نمونه 381 تخمین زده شد. در این پژوهش در نهایت از 390 دانش آموز به روش طبقه بندی شده با تخصیص نسبتی نمونه گیری انجام گرفت. بعد از جمع آوری پرسشنامه ها و وارد کردن پاسخ افراد به نرم افزار های آماری و انجام تصحیحات مورد نیاز در نهایت آنالیزهای زیر مورد استفاده قرار گرفت: من ویتنی، کروسکال والیس، ویلکاکسون، همبستگی و رگرسیون. به طور کلی نتایج حاکی از آن است که در زمینه شناخت کلی از محیط زیست(میانگین 34 گویه پرسشنامه) نشان میدهد که میزان شناخت دانش آموزان با جنسیت آنها، سن پدران و میزان تحصیلات والدین آنها در ارتباط بوده اما با سن دانش آموز، سن مادر و ناحیه آموزشی در ارتباط نیست. همچنین میزان این شناخت در ارتباط با شناخت والدین و معلمان بوده و با افزایش آگاهی در معلمان و والدین این شناخت در دانش آموزان هم افزایش میابد. همچنین مهمترین منبع آموزشی از نظر کودکان تلوزیون و مدارس بودند.