نام پژوهشگر: امیراشرف اریان پور
حسنا نج امیراشرف اریان پور
هنر در دورۀ ساسانی در بسیاری از موارد از عمق هنر مشرق زمین مشتق می شود که البته در این زمینه ، تأثیرات هنر در دوره های پیشین غیر قابل اغماض می باشد. در امپراتوری ساسانی دین یکی از عناصر اصلی هویت ملی بود. با شکست ساسانیان ، پوستۀ دین زرتشتی از فرهنگ ایرانی رخت بربست ، اما بسیاری از آیین ها ، مفاهیم ، اساطیر و باورهای آن در قالب مذهب شیعه به حیات خود ادامه داد. هدف این تحقیق بررسی عناصر هویت ساز در هنر ساسانی با رویکردی به نقوش موجودات بالدار و اساطیری است. بر اساس یافته ها این نقوش همه جا به کار رفته است ، از جمله منسوجات ، فلزکاری ، نقش برجسته ها و ... که بعدها در آثار دورۀ اسلامی نیز ردپای فراوانی از آن می توان یافت ، متجلی شده است.
تراب ارسلانی محمد سریر
در این پژوهش به این موارد پرداخته شد: نقش ویلا لوبوس در تکامل گیتار کلاسیک , لحن آثارش، تأثیرپذیری او از اقلیم بوم خود، خلاصه ای از زندگی هنری، نعامل او با دیگر اهالی موسیقی، آثارش، بررسی شد. در این بخش ضمن تأکید به تمرین، تمرینات تریل و لگاتو، تقویت انگشت، گام نوازی، تمرینات ترمولو و شرح اتودهای دوازده گانه ویلا لوبوس آمده است. پژوهش با پیشنهادات و معرفی منابع به پایان رسید. - جایگاه تکنیک های بنیادین مانند چگونگی ضربه زدن به سیم، استفاده از ناخن و انگشت، موقعیت بدن در نوازندگی، دست راست و چپ، رعایت این قواعد + ذوق سلیم و جوهر درونی هنرمند، اساس آفرینش هنری ماندگار است. اهمیت آموزش در کسب مهارت نوازندگی، توان نقد، دانستن کلیاتی از تاریخ موسیقی، شجاعت استفاده از مهارت. اهمیت تمرین، چگونه باید تمرین کرد. بودجه بندی اوقات شبانه روز برای تمرین . - چگونگی اجرای تکنیک، معرفی ویلا لوبوس به ویژه اتودهای وی از اهداف این تحقیق می باشد. روش اجرا به صورت جمع آوری اطلاعات، ادبیات موضوع و پیشینه از روش کتابخانه ای در فضای واقعی به صورت متن خوانی ، فضای مجازی، تعامل گروهی، نیازها، ارزش های مورد علاقه را بروز داد .
فاینا یوسفی مقدم امیراشرف اریان پور
همان طور که می دانیم از تاریخ بازگشایی دانشکده های موسیقی در کشورمان مدت زمان طولانی نمی گذرد و شاخه ی نوازندگی ساز جهانی، رشته ای نوپا می باشد که در جهت بسترسازی برای پرورش نوازندگان کلاسیک (به مفهوم عام آن) شکل گرفته است. اما مسیر پیشرفت جهانی در این شاخه از این موسیقی در کشورمان، بسیار طولانی است که وجود هر گونه پژوهش (در مسیر ارائه ی راه کار مناسب به هنرجویان ایرانی )می تواند اثربخش باشد و چنان که آگاهیم آموزش دوره ی باروک از مهمترین دوره ها در سیستم آموزشی در همه جای دنیا است و نام ی.س.باخ در رأس آن قرار دارد زیرا طیف متفاوت قطعات او، امکان قرار گرفتنشان را در رپرتوار نوازندگان مبتدی تا حرفه ای امکان پذیر می نماید و تجزیه و تحلیل آثار وی شناخت ما را از دانش نظری موسیقی افزایش می دهد. امّا متاسفانه تعداد کتاب های اندکی به تفسیر آثار باخ و ارائه راهکارهای اثر بخش( برای دست یابی به نوازندگی صحیح آنها )می پردازد که البته به قلم نوازندگان، موسیقی دانان و تئوریسین ها ی کشورمان باشد. آنچه در بازار ایران موجود است، اکثرا حاصل ترجمه ی علاقه مندان به حوضه موسیقی و نه موسیقی دانان و نوازندگان ایرانی است که پاسخ به چرایی این سوال ،خود می تواند موضوع یک پایان نامه جداگانه قرار بگیرد. همین کمبود منابع، هدف انتخاب این موضوع قرار گرفت، نخست به دلیل اهمیت نواختن آثار باخ ( خصوصاً در امتحانات آکادمیک مراکز موسیقی داخل و خارج از ایران )ودلیل دوم سعی در گردآوری و نگارش مطالب به روش تحلیلی و کتابخانه ای بود که بتواند نگاهی همه جانبه به نوازندگی آثار وی داشته باشد،ضمن آنکه قواعد اجرای صحنه را نیز پوشش دهد. چرا که عقیده دارم اجرای صحیح یک قطعه تنها با کسب تکنیکِ صرف میسر نبوده و نیازمند کسب آگاهی در زمینه های گوناگون مانند تاریخ، سازشناسی، بررسی استیل و پرداخت صحیح به مقوله ی زیبایی شناسی و صد البته آشنایی با قواعد اجرای صحنه است و در کنار نقش موثرِ معلم در پرورش این اصول ،نباید نقش منابع مکتوب را نیز بی اهمیت انگاشت.