نام پژوهشگر: قربانعلی سبکتکین
ایوب حمزه ای قربانعلی سبکتکین
این پژوهش به بررسی رابطه میان سرمایه اجتماعی موجود در خانواده های دانش آموزان و میزان از خود بیگانگی آنان با استفاده از روش پیمایشی(پرسشنامه) می پردازد.
زهرا کاوسی قربانعلی سبکتکین
هدف این پژوهش بررسی ساختار قدرت در خانواده و رابطه آن با خشونت با تاکید بر موقعیت زنان می باشد. این تحقیق به شیوه پیمایش صورت گرفته است. حجم نمونه 380 نفر از زنان متاهل ساکن شمال غرب تهران تعیین شد که جهت اطمینان بیشتر 400 نفر در نظر گرفته شد که 383 پرسشنامه بازگشت داده شد.داده ها به وسیله پرسشنامه گردآوری شده اند.در این تحقیق متغیر وابسته میزان خشونت در خانواده و متغیرهای مستقل 1)دسترسی به منابع ارزشمند،2)تقسیم کار(تفکیک نقش)،3)ایدئولوژی جنس گرایانه می باشد. تئوری های اصلی که در تبیین قدرت در خانواده در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است شامل موارد زیر است: نظریه ی منابع،نظریه ی تفکیک نقش، نظریه ی جامعه پذیری جنسیت. روش نمونه گیری در این تحقیق شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای می باشد. در این پژوهش به کمک نرم افزارspss 21 داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.برای تجزیه و تحلیل داده ها از آماره های توصیفی و استنباطی استفاده شده است. در بخش آماره های توصیفی از فراوانی و درصد فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد استفاده شده است. در بخش آماره های استنباطی و آزمون فرضیه ها، از آزمون همبستگی اسپیرمن و تکنیک تحلیل مسیر بهره گرفته شده است. نتایج فرضیات تحقیق نشان داد :1) هرچه ساختار قدرت در خانواده مردسالارانه تر باشد، میزان خشونت علیه زن نیز بیشتر است. 2) هرچقدرمیزان دسترسی زن به منابع بیشترباشد، میزان خشونت علیه زن کمتر است. 3) هرچقدرمیزان تقسیم کار یا تفکیک نقش در خانه بیشترباشد، میزان خشونت علیه زن نیز بیشتر است. 4) هرچه میزان ایدئولوژی جنس گرایانه بیشتر باشد میزان خشونت علیه زن بیشتر است. با مرور نتایج به دست آمده می توان دریافت که هر قدر دسترسی زنان به منابعی همچون تحصیلات و درآمد در خانواده بیشتر باشد، ساختار قدرت مبتنی بر اقتدار به نفع زن در خانواده حاکم می گردد. همچنین هر قدر ایدئولوژی جنس گرایانه (باور به برتری مردان و باور به تفاوت های طبیعی بین زن و مرد) در زن ضعیف تر باشد، اقتدار به نفع وی در خانواده افزایش می یابد، به عبارت بهتر نقش زن در تصمیم گیری افزایش یافته و از میزان مسئولیت وی در انجام کارهای خانه داری کاسته می شود.
امین صبوری قربانعلی سبکتکین
موضوع پژوهش حاضر، «فرایند جامعه¬پذیری حرفه¬ای در بین بازیگران تئاتر در شهر تهران» است. جامعه¬پذیری در گروه¬های حرفه¬ای یکی از شقوق جامعه¬پذیری است که به فرایند یادگیری نقش¬ها، ارزش¬ها، هنجارها و مهارت¬های مربوط به حرفه یا گروه اجتماعی اشاره دارد. به طور کلی، هدف این مطالعه، کشف "فرایند" جامعه¬پذیری حرفه¬ای در میان بازیگران تئاتر در شهر تهران، به مثابه یک گروه حرفه¬ای است؛ کشف و شناسایی فرایندهایی که طی آن، اعضای جدید، هنجارها، ارزش¬ها و به¬خصوص مهارت¬های مربوط به بازیگری تئاتر را فرا می¬گیرند. روش¬شناسی مطالعه¬ی حاضر، کیفی است و از روش رویش نظریه برای انجام عملیات تحقیق از جمله تجزیه، تحلیل و تفسیر اطلاعات استفاده شده است. این اطلاعات تحت هدایت روش رویش نظریه، با تکنیک مصاحبه¬ی روایی جمع¬آوری شده است. این پژوهش در جریان مصاحبه¬های خود، به دنبال یافتن مسیری بود که هر یک از بازیگران تئاتر تا حرفه¬ای شدن پیموده¬اند. یعنی "چگونگی مسیرِ طی شده از وضعیت مبتدی به حرفه¬ای". به عبارت دیگر، در پیِ فهم و شناسایی "داستان بازیگر شدن" مصاحبه¬شوندگان بوده است. پس از انجام فرایند گردآوری اطلاعات و حصول اطمینان از رسیدن به حد اشباع، مرحله¬ی تحلیل نهایی و نگارش، با تفکیک و شناسایی دو گروه از مصاحبه¬شوندگان از یکدیگر، آغاز شد. گروهی که دارای تحصیلات آکادمیک در زمینه بازیگری هستند و گروهی که صرفا به صورت تجربی به کسب دانش و مهارت¬های بازیگری پرداخته¬اند. برای هر گروه، عملیات کدگذاری باز، محوری و گزینشی، تا رسیدن به مقوله¬ی مرکزی انجام شد و سپس از ترکیب آنان، مقوله¬ی مرکزیِ نهایی استخراج گردید: «پیگیری گرایش به بازیگری در جامعه¬پذیری اولیه با ورود به فضای تخصصیِ تئاتر، طی فرایند تمرین، تجربه¬اندوزی و یادگیری مستمر از طریق منابع گوناگون آموزشی و کارکردن با گروه¬های مختلف، تا رسیدن به چرخه¬ی مداوم تمرین و اجرا در محیط حرفه¬ای». کلمات کلیدی: جامعه¬پذیری، جامعه¬پذیری حرفه¬ای، بازیگران تئاتر، فرایند بازیگر شدن
مهدی نوری زاده شهلا باقری
هدف پژوهش ،بررسی میزان برخورداری شهروندان تهرانی از آگاهی نسبت به حقوق شهروندی و عوامل مرتبط با ان در منطقه 19 تهران می باشد،که در دو سطح توصیفی و تبیینی مورد سنجش قرار گرفته است.در این پژوهش به بررسی رابطه بین حقوق شهروندی با پایگاه اقتصادی و اجتماعی، میزان مشارکت ، میزان حضور افراد درعرصه عمومی، و جنسیت پرداخته شده است .برای بررسی این موضوع از روش پیمایشی و تکنیک پرسشنامه برای گردآوری داده ها و برای ازمون فرضیه ها ، از ازمون ار پیرسون، اسپیرمن، تا بی کندال و همچنین تحلیل رگرسیونی استفاده شده است. یافته های پژوهش بیانگر ان است که میزان آگاهی شهروندان از حقوق شهروندی در ابعاد مدنی وسیاسی و اجتماعی در سطح یکسانی نبوده است و همچنین طبق یافته های پژوهش ، میزان مشارکت اجتماعی و میزان حضور افراد در عرصه عمومی در سطح پایینی قرار دارد. درتحلیل رگرسیونی ،پایگاه اقتصادی و اجتماعی با بتای 36 دصد بیشترین تاثیر را بر متغییر وابسته را داشته است. کلید واژه ها: حقوق شهر وندی، عرصه عمومی، پایگاه اقتصادی و اجتماعی و مشارکت اجتماعی.
فریبا کرمی قربانعلی سبکتکین
ایران، در چند دهه اخیر، افت شدیدی را در میزان باروری کل داشته است. نتایج مطالعات نشان می دهد نقش زنان در اجتماع و توانایی تصمیم گیری در امور خانواده از عوامل موثر بر رفتار باروری زنان است و قدرت زنان در خانواده عامل مهمی جهت کنترل رفتار باروری زنان محسوب می شود. پژوهش حاضر، با استفاده از روش پیمایش، به بررسی رابطه برخی ابعاد ساختار قدرت زنان در خانواده با میزان فرزندآوری زنان در شهر تهران، می پردازد . داده ها از طریق پرسشنامه از 400 زن همسردار دارای حداقل یک فرزند جمع آوری شده است . نتایج تحلیل دو متغیره نشان می دهد که رابطه بین متغیرهای دسترسی به منابع ارزشمند (تحصیلات، اشتغال، سرمایه اقتصادی)، استقلال زنان، تقسیم کار خانگی، نگرش به نابرابری های جنسیتی و ساخنار قدرت در خانواده با میزان فرزندآوری معنادار است. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون بیانگر این است که از میان متغیرهای مختلف، متغیر دسترسی زنان به منابع ارزشمند و تقسیم کار خانگی نقش تعیین کننده ای در تبیین تغییرات متغیر وابسته دارد؛ به گونه ای که با افزایش دسترسی زنان به منابع ارزشمند و کاهش مشارکت آنان در تقسیم کار خانگی فرزندآوری کاهش می یابد. علاوه بر این، متغیر استقلال زنان نیز در رابطه با متغیر فرزندآوری از قدرت تبیین بالایی برخوردار است. به گونه ای که وقتی استقلال زنان افزایش می یابد، فرزندآوری شان کاهش پیدا می کند. بدین لحاظ سیاست های جمعیتی به منظور دستیابی به باروری بالاتر باید به برنامه هایی معطوف گردد که زمینه هایی را جهت هماهنگی بین فرزندآوری و ادامه فعالیت شان در امور اقتصادی، مشارکت در امور اجتماعی و حفظ و تقویت قدرت شان در خانواده به وجود آورد.
حسین نورپور آناقیزی قربانعلی سبکتکین
امروزه در محافل دانشگاهی و در حوزه های علوم انسانی، بحث در مورد علوم انسانی اسلامی و بومی بصورت جدی مطرح و پیگیری می شود. از اهداف این جریان می توان در مورد امکان و یا عدم امکان تاسیس علوم انسانی بومی مبتنی بر مولفه های تاریخی و فرهنگی این کشور نام برد. در ذیل این مجموعه می توان از امکان ایجاد و تاسیس جامعه شناسی اسلامی با توجه به تعدد دانشمندان اجتماعی مسلمان در ادوار گذشته کشورمان نام برد. در این بین می توان از فارابی به عنوان موسسس فلسفه اسلامی و کسی که در زمینه اجتماعی دارای کتب متعددی مانند « آراء اهل مدینه فاضله » و « سیاست المدینه » است، نام برد. در زبان و گفتمان فارابی ما با واژه گان اجتماع و انسان روبرو می شویم. در اندیشه فارابی مفهوم اجتماع، پیوند نزدیکی با معرفت شناسی و هستی شناسی زمانه خود که مبتنی بر طبیعیات ارسطو است، دارد، در حالی که جامعه شناسی مدرن مبتنی بر دستگاه مفهوم پردازی است که مختص دوران حاضر می باشد. ادعای این موضوع که فارابی نیز مانند دیگر موسسان جامعه شناسی غرب، جامعه شناس است کاری ایده ئولوژیک است. امکان تشکیل جامعه شناسی بومی، بر مبنای اندیشه اندیشمندان مسلمان در صورتی امکان پذیر است که این تاسیس مبتنی بر تذکر و اصطکاک با بدنه اصلی و مولفه های اساسی تجدد و مدرنیته صورت پذیرد.