نام پژوهشگر: محمدرضا کریمی والا
رجبعلی ایرجی محمدعلی اخویان
در این تحقیق ابتدا به تعریف فرهنگ و فرهنگ مهدوی پرداخته شده و در ادامه اوضاع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی عصر امام باقر(ع) و صادق (ع)مورد بررسی قرار گرفته و در فصول بعدی به نقش این دو امام بزرگوار در دو بخش فعالیت های عام و خاص ایشان در جهت گسترش فرهنگ مهدوی بررسی شده است
قاسم برازنده محمدرضا کریمی والا
اهمیت مسأله «مشروعیت» از آن روست که ثبات و بقای نظام سیاسی، به تحقق مشروعیتِ آن وابسته است و لذا هر حکومتی می کوشد پایه¬های «مشروعیت» خویش را مستحکم کند و حتی حکومت¬های جائر و غاصب نیز تلاش می¬کنند تا به شکلی، حاکمیت خود را با نوعی از «مشروعیت» و لو کاذب بیآرایند. بدین¬رو، مبنای «مشروعیت» حکومت دینی، همواره از مباحث محوری و پر چالش میان متفکران دینی و سیاسی بوده است. نوشتار حاضر، با استفاده از بنیادی¬ترین مباحث جهان¬ بینی و کلامی اسلام، یعنی: «نظریه توحید»، «نظریه امامت» و «نظریه معاد»؛ مبانی کلامی مشروعیت حکومت دینی را به بحث نشانده است. بدون شک «نظریه توحید»، آموزه ای صرفا اندیشه ای و نظری نیست؛ بلکه تأثیر آن در مسائل اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی، اقتصادی و سیاسی، انکار ناپذیر و تأمین¬گر یکی از متقن¬ترین پشتوانه¬های مشروعیت حکومت دینی، از طریق انحصار ولایت و حاکمیت در ذات احدیت است. نظریه امامت در تفکر شیعی نیز از محورهای مهم در تبیین مبنای مشروعیت حکومت دینی است؛ چه اینکه در این نظام فکری، سکان جامعه اسلامی تنها در اختیار مأذونان الهی است، که مصداق بارز آنها انبیاء و ائمه هدی با ویژگی عصمت و علم لدنی هستند. سخن دیگر اینکه بر اساس جهان بینی اسلامی، سعادت و شقاوت حیات ابدی، از رهگذر اعمال این دنیایی است و از آنجا که کوچکترین اعمال انسان¬ها در وادی ابدیت نقش آفرین است؛ لازم و ضروری است که هدایت جامعه توسط نظامی سامان یابد که اوّلا، جامعه را از آلودگی ها و پلیدی ها دور نگه دارد و ثانیاً، بستر بالندگی آحاد را در ورود سعادتمندانه به حیات ابدی فراهم سازد، لذا به حکم عقل، ضروری است سازمان اجتماعی بشر از هر جهت مطابق اراده الهی بوده و ناحیه قدس الهی تأمین¬گر درستی، حقانیت و مشروعیت آن باشد. بدین ترتیب با الهام از اصول سه گانه «توحید»، «امامت» و «معاد»؛ احراز می¬شود که مبنای فرید مشروعیت حکومت دینی، جز إذن الهی نیست.
علی یوسف زاده آلقو محمدرضا کریمی والا
تعدد ادیان و وقوع نزاع ها و کشمکش ها میان پیروان آنها به ویژه در اعصار متأخر، از یک سو و گسترش مطالعات پیرامون آموزه های ادیان از دیگر سوی، باورمندان به این ادیان را در اتخاذ موضعی موجّه و قابل دفاع در قبال تبیین حقانیت اعتقاد خویش برانگیخته است. اهمیت این موضوع نسبت به دین اسلام با توجه به هجمه های گسترده علیه آن و شکل گیری گروه ها و جریان های منتسب به اسلام که دین اسلام را در قالبی خشن و بی منطق به دنیا معرفی می کنند؛ انجام تحقیقی فراگیر راجع به موضع ادیان ابراهیمی نسبت به مسئله حقانیت و نجات را بیش از پیش ضروری می سازد. در این نوشتار سعی بر آن شده است تا ضمن تبیین مفهوم انحصارگرایی دینی، و با اتکا به مستندات هر یک از ادیان ابراهیمی، نمایی روشن از ادعای آنها ارائه شود، آنگاه با نگرشی تحلیلی ـ تطبیقی، نخست دیدگاه این ادیان نسبت به انحصارگرایی، رابطه میان حقانیت و نجات، عوامل و موانع رستگاری بر بوته نقد و ارزیابی نشانده شود، آنگاه بازتاب های تاریخیِ برانگیخته از این باورها و مواضع به وضوح عیان شود تا در برآیند این مباحث، گزارشی از نگرش بایسته، عقلانی و منطبق با فطرت بشری ارائه و گامی هرچند کوتاه در برملا کردن نیات ناصواب دشمنان حق و حقیقت برداشته شود. از نظر اسلام، در هر دوره از تاریخ بشر، یک دین و شریعتِ حق وجود داشته است و در عصر کنونی یگانه دین و شریعت حق، اسلام است. با این حال از نظر اسلام نجات با شرایطی شامل حال پیروان دیگر ادیان نیز می شود. در این دین، ایمان و عمل صالح، عامل نجات، و عناد، کفر و گناه به عنوان موانع نجات انسان بوده، میان حقانیت و نجات، رابطه عموم و خصوص من وجه بر قرار می باشد. مسیحیت نیز مدعی یگانه بودنش در حقانیت است و نجات را نیز منحصر به مسیحیان می داند و پشتوانه انحصارگرایی در آن معرفت و شناخت محل تجلّی فیض خداوند است. فدا، ایمان و فیض الهی از عوامل مهم نجات و گناه و شریعت دو مانع مهم نجات در این دین است. یهودیت، با عقیده ی قوم برگزیده، داعیه انحصارگرایی در حقانیت و نجات دارد و خود را یگانه دین حق و پیروانش را تنها افراد رستگار و نجات یافته می داند. ایمان، عمل به شریعت موسی(ع) عامل مهم نجات، شیطان و گناه مانع نجات در این است. تحقیق به سامان رسیده در این نوشتار، شایستگی مواضع اسلام بر دیگر ادیان ابراهیمی را در انحصارگرایی اثبات می کند و با نگرشی به دور از تعصب و تنگ نظری طیف گسترده ای از انسان ها را اهل رستگاری معرفی می نماید.
جمال مومنی زاده محمدرضا کریمی والا
به اعتقاد همه دینداران، عالم «مخلوق» و آفریده ی خداوند است، در واقع این اعتقاد معیار دینداری و بی دینی تلقّی می گردد. بسیاری به اعتقادی اجمالی در این زمینه - نیاز عالَم به خالق- اکتفا می نمایند، با این حال در آموزه های قرآنی اهل بیت : توصیفاتی عمیق از حقیقت مخلوق بیان شده است که نوع رابطه و نسبت آن با خداوند متعال را روشن می سازد. در فلسفه اسلامی نیز نگرش خاصّی نسبت به «مخلوق» وجود دارد. عدّه ای معتقدند مکتب اهل بیت : و نظریّات فلسفی موجود، تعالیم متضادّی در این خصوص ارائه می دهند. وجود ابتدائی برای خلقت یا همیشگی بودن فیض الهی و نحوه ی جدایی و بینونت خالق و مخلوق و.. مسائلی جنجالی و بسیار مهمّ در این زمینه اند. از این روی لازم است پژوهشی کلان و گسترده در این موضوع دشوار صورت گرفته و روایات مربوطه از منابع روائی استخراج و با نظامی روشن ارائه گردند تا دیدگاه اهل بیت : نسبت به این موضوع به دست آید و در مرحله بعد نگرش فلسفی در معرض تطبیق و مقارنه با آن قرار گیرد. تحقیق حاضر قدمی کوچک در این مسیر می باشد. به نظر می رسد گرچه در نظریّات مختلف فلسفی، آرائی که با آموزه های اهل بیت : ناسازگارند یافت می شود، ولی «حکمت متعالیه» با مدد گرفتن از تعالیم مترقّی اهل بیت : و براهین قویم عقلی و الهامات صائب معنوی توانسته است مقصود حقیقیِ دیدگاه اهل بیت : را عیان و آن را به شکل فلسفی تثبیت نماید. پذیرش حدوث عالم همراه با تبیین همیشگی بودن فیض الهی، تحلیلی دقیق از «محدودیّت» اشیاء و اثبات «مملوکیّت» به معنای حقیقی برای ذات مخلوقات و تبیین جلوه خدائی بودن اشیاء، از مهمترین آموزه های روائی و فلسفی است که راه برای تبیین نقلی و عقلی آن ها هموار گردیده است.