نام پژوهشگر: علیمحمد پشتدار
پروین کاکایی احمد پارسا
سبک شناسی یکی از دانش های نوپا و جدید است که عمر آن از صد سال تجاوز نمی کند. علی رغم وسعت دامنه ی این علم آثار بسیار انگشت شمار و محدود در این زمینه نگارش یافته است. بنابراین بررسی سبکی اشعار گامی در شناخت بیشتر و دقیق تر آن ها محسوب می شود و ارزش ادبی آن اثر را روشن تر می سازد و به فهم ساختار آن کمک می کند در این راستا پژوهش حاضر به بررسی سبک شناسی اشعار فارسی مولانا خالد پرداخته است و انتظار می رود نتیجه ی آن بتواند در فهم بهتر این اشعار موثر واقع شود، درک بهتر توانمندی های ادبی یکی از عارفان پارسی گوی کرد انتظار دیگری است که از نتیجه ی این پژوهش متصوّر است. جامعه ی آماری پژوهش اشعار فارسی مولانا خالد است، روش تحقیق توصیفی است. نتایج با استفاده از تکنیک محتوی و با استفاده از روش کتابخانه ای تجزیه و تحلیل شده است. نتیجه ی پژوهش نشان می دهد از نظر وزنی بحر رمل مثمن محذوف بیشتر استفاده کرده است 62/5 درصد اشعار او ردیف دارند ازتکرار بیشتر استفاده کرده است بسامد اعضای بدن بیشتر از واژه های دیگر است منطق نثری در حدود نصف اشعار او حاکم است و در واقع همان شیوه ی سهل ممتنع سعدی را دارد از نظر ادبی به بیان خصوصاً استعاره و تشبیه توجه بیشتری دارد از نظر فکری افکار و اندیشه های طریقه ی نقشبندیه در اشعار او بازتاب یافته است، اشعارش به شیوه ی مکتب بازگشت ادبی است.
حمید حسنی سید مهدی سمائی
در پایان نام? حاضر، دانشجو به مقول? حذفِ مصوِّتِ کوتاه، یعنی ــَـ ، ــِـ ، ــُـ (a, e, o) ، در زبان فارسی، و به ویژه در شعر سنّتیِ فارسی، پرداختهاست. از دیدگاهِ دانش آواشناسی، حذف مصوِّت جزوِ مقول? «حذفِ واجی» و/ یا «کاهش واجی» (phonological elision/ emission/ deletion) به شمار میرود. حذفِ واجی و کاهش واجی از فرایندهای واجی در زبانند. حذفِ واجی عبارت است از حذفِ واج، اعمّ از صامت یا مصوِّت، برمبنایِ شرایطِ زبانیِ خاص، که این شرایطِ زبانیِ خاص، به ویژه در زبانِ انگلیسی، پیشتر به دقّت توصیف شدهاست. در این پایاننامه، دانشجو تلاش کردهاست فرایند یادشده را، به دقّت و با نگاهی کاملاً توصیف گرایانه، بررسی کند و انواعِ آن را، ازلحاظِ وزنی، یعنی ازنظرِ آرایش هجایی، دستهبندی کند. اسکان، و اصولاً حذفِ مصوِّت (چه بلند و چه کوتاه) در هر زبانی، غالباً براساس اصل کمکوشی یا زحمت کمتر (least effort) اتّفاق میافتد؛ یعنی، مثلاً بهجای «بنِشست»، «نَستانم»، و «مَشکن»، به ترتیب، میتوان گفت: «بنْشست»، «نَسْتانم»، و «مَشْکن». در زبانِ گفتار، گوینده مجاز است مصوِّتِ کوتاه را حذف کند، و، به تَبَعِ آن، یک هجا از کلامِ خود بکاهد. امّا، در شعرِ سنّتیِ فارسی، که کاملاً مبنایِ کمّی (quantitative) دارد، یعنی هجاها دارایِ دو نوعِ اصلیِ کوتاه و بلندند، تنها ضرورتِ وزن باعثِ اجرا یا عدمِ اجرایِ اسکان است. در این پایان نامه، براساس تحقیق دانشجو، اسکان را به شش نوعِ اصلی و دوازده نوعِ فرعی (یا دوازده قِسم) می توان تقسیم کرد.
اسداله معظمی گودرزی مصطفی گرجی
یکی از دغدغه های اساسی انسان در طول تاریخ و نیز در گستره جغرافیای فرهنگی و تمدن، توجه به مسئله درد بودن، درد عشق، درد تنهایی، درد گناه و درد مرگ است که از این پنج مقوله به وجوه تراژیک زندگی در حوزه فردی تعبیر می شود. این پژوهش به بررسی، تحلیل و گاه نقد تطبیقی عناصر مذکور با محوریت غزل سعدی و حافظ پرداخته است؛ و از آنجا که در میان مجموعه شاعران ادب فارسی، سعدی و حافظ به عنوان دو شاهکارپرداز، بیشترین توجه را به مجموعه مسائلِ مُبتلی به انسان بدون توجه به زمان و مکان خاص داشته اند. پنج مولفه یادشده از پر بسامدترین مفاهیم خطوط ذهنی و فکری این دو شاعر بزرگ است. پژوهش مذکور تأکیدی بر این نکته است که سعدی و حافظ دو پدیدارشناس و هستی شناس ایرانی هستند که اگر عناصر تراژیک زندگی از نگاه آنها در حال و هوایی غیر از شعر ارائه می شد یقیناً هستی شناسانی در قدوقامت نیچه، ژان وال، هایدیگر، هگل، سُورن کِه گور و... بودند. پژوهش مذکور بررسی، تحلیل، تطبیق و نقدگونه وجوه تراژیک زندگی در رسیدن به هستی شناسی و پدیدارشناسی در شعر سعدی و حافظ است.
رحیم کرمی وحید مبارک
این پایان نامه شامل دو بخش است بخش اول عنصری بلخی بخش دوم منوچهری دامغانی در هر بخش تاریخ ادبیات ها ، نسخه های خطی، سبک شناسی ها ، نقدهای ادبی و عنصری و منوچهری از دیدگاه بزرگان آورده شدهاست در پایان از سایتها مقالات و همچنین نظر نگارنده نیز آمده است. در مجموع منبع خوبی برای دوستداران ادب فارسی است.