نام پژوهشگر: عظیم حمزئیان
زهرا کریمی قدرت الله خیاطیان
تَصَوُّف،مکتب و آئینی است که بر اساس توجه به ساحت معنوی و درونیِ اسلام،نخست در قالب زهد وپرهیز، سپس در چهارچوب طریقه های صوفیهبا آداب و رسومی خاص در سرزمینهای مختلف جهان اسلام جلوه گرشده است.پس از گسترش اسلام در ایران،این سرزمین نیز شاهد رشدو نمو طریقت های تصوف بوده است. یکی از فرق تصوف در این سرزمین فرقه نعمت اللهیه می باشدکه توسط شاه نعمت الله ولی در قرن نهم بنیان نهاده و توسط جانشینانش در هند و ایران ترویج شد.و در طول زمان دچار تحولات و انشعاباتی گشته است. در قرن سیزدهم سلطان علیشاه گنابادی یکی از مشایخ این فرقه با قدرت و نفوذی که در این سلسله به دست آورد،توانست بر مدعیان جانشینی غلبه و شاخه ای از طریقت نعمت اللهی را رهبری کند. هدف از این تحقیق، بررسی پیدایش و تحولات تاریخی- عقیدتی فرقه گنابادی از آغاز تا زمان حاضر است که از روش توصیفی - تاریخی و از تحقیقات میدانی استفاده شده است.
الهام ابراهیمیان عظیم حمزئیان
در مسیر سلوک عرفانی ضرورت دارد که سالک از خود خالی و فانی شود، از جهت اینکه تمام حرکات و تلاش های عارفان برای رها شدن از خویش است؛ لذا برخی از امور، از جمله ریاضت بر ایشان فرض راه است این عمل به گونه های متفاوت در طی قرون مختلف انجام گرفته است و به سالکان طریق به فراخور حال و استعدادشان تعلیمات متفاوتی توسط آشنایان طریق و پیران راه ارائه شده است. این اعمال که به نحوی با ریاضت های جسمانی صورت می گرفت، با هدف تعدیل نفس اماره که جز خواهش ها و تمنیّات نابجا چیزی را طلب نمی کند، انجام می شد که از سرکشی خود بکاهد و در حد کمال به تسلیم سالک در آید. بدین خاطر، ریاضت جزو اصول اساسی و بنیادین طریقت شمرده می شود و از لحاظ تاریخی، به لحاظ کمیت و کیفیت، تطوراتی داشته است. هدف از پژوهش حاضر، تطور مفهوم ریاضت در طی شش قرن اولیه هجری قمری است. سوالات پژوهش عبارتند از: در این محدوده تاریخی حد و حدود ریاضت، نحوه انجام ریاضت، جایگاه و نقش ریاضت، غرض و هدف از ریاضت چه بوده است؟ نتایج بدست آمده: ریاضت در طی شش قرن اول هجری تطوراتی داشته است. روش پژوهش حاظر به شیوه تحلیلی-تاریخی بوده که سیر تاریخی مفهوم زهد و ریاضت و تغییر و تحوالات ایجاد شده در آن مورد بررسی قرار می گیرد.
فاطمه داغستانی عظیم حمزئیان
عرفان عبارت است از علم به خداوند از حیث اسماء و صفات و افعال و مظاهرش و علم به احوال مبدأ و معاد و به حقایق عالم و چگونگی بازگشت آن حقایق به حقیقت واحدی که همانا ذات احدی حق تعالی است و تلاش برای رها ساختن نفس از تنگناهای قید و بند جزئیت و پیوستن به مبدأ خویش و... . پژوهش حاضر با هدف شناسایی آراء و عقاید دو عارف شیعی بزرگ جهان اسلام، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (در اسرار الصلاه) و محمد علی شاه آبادی (در رشحات البحار)، صورت گرفته است. کتاب اسرار الصلاه که یکی از متون مهم نوشته شده در عرصه اخلاقی و عرفانی و آکنده از گوهرهای حکمت و ادب و عرفان است؛ توسط میرزا جواد آقا ملکی تبریزی تألیف شده است؛ و کتاب رشحات البحار نیز توسط محمد علی شاه آبادی تالیف شده که متن آن به همراه شرح فرزندش نور الله شاه آبادی در سال 1360 به چاپ رسیده است. سوالات مهمی که در این تحقیق مطرح بوده است؛ عبارتند از:1- این دو عارف در باب عرفان عملی چه مباحثی را در کتاب خود مطرح کرده اند؟ 2- این دو عارف در باب عرفان نظری چه مباحثی را در کتاب خود مطرح کرده اند؟ 3- اشتراکات و تفاوت هایی که این دو عارف در باب عرفان عملی و نظری دارند، چیست؟ با توجه به اینکه این پژوهش از نوع کتابخانه ای و به شیوه مقایسه ای صوت گرفته و برای انجام آن از کتاب ها و مقالات استفاده شده است؛ و در آن مباحث مهمی از قبیل توحید( ذاتی، صفاتی، افعالی) حق تعالی، معرفت، سیر و سلوک، انسان، قرآن، قطرت، ولایت، قیامت، ریاضت و... مطرح شده است.
سمیرا رومنجانی عظیم حمزئیان
پیام تازه ی بودا چه بوده است که بعداز گذر از قرن ها مورد توجه فیلسوفانی ازجمله یاسپرس ،کیوکاوی و سوزوکی قرار گرفته است ؟ آیا میان این سه تن اشتراک و افتراقی در رویکردشان به بودا وجود دارد ؟ تحقیق حاضر با هدف تحلیل دیدگاه های یاسپرس، سوزوکی و کیوکاوی درباره ی بودا انجام شده است. بیشترین تاکید بودا و اصل و محور پیامش ، حول موضوع انسان می گردد . در پیام بودا، انسان از ارزش و اعتبار بسیاری برخوردار است ، چنانکه او ، نسبت به تمامی شعائر و مراسم موجود در جامعه ی خود بی توجه بوده است و انسان را تنها طراح سرنوشت خویش می داند که می تواند با اراده و انتخاب خود سرنوشتش را تغییر دهد . لازم به ذکر است در میان فیلسوفان اگزیستانسیالیست (اصالت وجود)، یاسپرس تنها فیلسوفی است که به سوی شرق و هند گرایش داشت و به بررسی و تحلیل آراء این حکیم فرزانه پرداخته است ، او به نکات و آموزه های بسیاری در بودا توجه دارد ، از جمله توجه به امر مراقبه ، شهود در آیین بودا ، جایگاه ویژه ی اخلاق در نزد بودا ، همچنین دستیابی انسان به وجود اصیل ، که فقط با تعالی او ممکن می شد و موارد دیگری که در طول تحقیق حاضر بدان پرداخت شده است . کیوکاوی (یا همان کوبودایشی بنیان گذار فرقه ی شینگون) به عنوان فیلسوفی ژاپنی که از میان جامعه ی دینی بودایی برخاسته ، توجه بسیاری به ارزش انسان و اهمیت ایمان و پاکی و بی آلایشی در زندگی و .... در دین بودا داشته است، سوزوکی نیز به عنوان حکیمی الهی که در میان جوامع بودایی ژاپنی(مهایانه) می زیسته است، توجه بسیاری به شهود و بحث اخلاقی در مهایانه دارد که تاکید بسیاری بر مهر و کمک به دیگران می ورزد .آنچه در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته، افکار و اندیشه های سه فیلسوف نام برده است که به روش تحلیل محتوا انجام شده است.
رودابه خاکپور قشلاق عظیم حمزئیان
چکیده عرفان به معنای شناخت، شناسایی و در اصطلاح، طریقه و روش خاصی برای دستیابی به حقیقت است که به شهود، اشراق، جذبه سلوک، وصول و اتحاد با حقیقت، تکیه دارد. عرفان دونوع است. عرفان نظری و عرفان عملی. عرفان عملی، سیر و سلوک نامیده می شود. عرفا، سیر و سلوک را به سفر تشبیه کرده اند، عارفی که در جستجوی حق، پا به جاده ی بی افق می نهد، سالک نامیده می شود . همه ی کسانی که فرآیند سیر و سلوک را تجربه می کنند، به یک طریق سیر و سلوک نمی کنند. گروهی از سالکان در ابتدا، در اثر معرفت، مجاهدت و کوشش به سیر سلوک می پردازند، بعد جذبه ی الهی شامل حالشان می شود، به این گروه سالک مجذوب گفته می شود. مجذوب سالک نیز به کسانی گفته می شود که در ابتدا، جذبه و عنایت الهی شامل حالشان شده، از خود فانی می شوند، بعد برای دستگیری مریدان برمی گردند و منازل، مراحل و مقاماتی را که یک مرتبه از آنها گذشته اند، دوباره این مراحل و مقامات را طی می کنند. بنابراین؛ نهایت راه سالک مجذوب، ابتدای راه مجذوب سالک است. پژوهش حاضر، با هدف معرفی سالک مجذوب و مجذوب سالک از دیدگاه عرفان اسلامی و تفاوت های این دو، صورت گرفته است. سوالات پژوهش عبارتند از: معنا و مفهوم سالک مجذوب و مجذوب سالک چیست؟ سالکان مجذوب و مجذوبان سالک از نظر مقامات، مراتب عرفانی و مراحل چه تفاوتی با هم دارند؟ جایگاه جذبه و مشاهدات در مجذوب سالک و جایگاه معرفت، هوشیاری و یقظه در سالک مجذوب چیست؟ نتایج به دست آمده، گویای آن است که نحوه ی سیر و سلوک سالک مجذوب و مجذوب سالک و جایگاه هر کدام و مقامات کسب شده در سلوک متفاوت است. روش پژوهش حاضر، به شیوه ی توصیفی ـ تحلیلی بوده است. کلید واژه ها: تدلّی و ترقّی، سالک مجذوب، مجذوب سالک، جذبه و معرفت
زینب عرب عظیم حمزئیان
هر یک از ادیان آسمانی که خود را یکتاپرست می دانند ، برای شخص خدای متعال اسماء و صفات، ویژگی ها و مشخصه هایی را لحاظ می کنند و چون خدای خود را خدای عالمیان می دانند برای معرفی و شناساندن او به دیگران تلاش های بی وقفه ای می نمایند به استثناء یهودیان که خدای خود را خدای قومی و نژادی دانسته و خود را نیز قوم برگزیده خدا معرفی می کنند. خدا در هر سه دین دارای اسماء و صفاتی است اما در هر یک از این سه دین محوریت بر روی یک یا چند صفت مشخص است هر چند این مطلب درباره خدا در اسلام دیده نمی شود مثلا در یهودیت بیشتر بر قهر و قدرت و جلال و شکوه و سلطنت الهی تاکید می شود، در حالی که در مسیحیت محور اصلی همه اسماء و صفات خدا، پدر و عشق است. در هر حال، همه اسماء و صفات الهی اعم از صفات جمال و جلال و.... در هر یک از این ادیان وحیانی ابزار مناسبی برای شناخت خداوند در آن دین محسوب می شود. ذات باری تعالی در قرآن خود را معرفی کرده است و صفاتی را نیز به خود نسبت داده و چگونگی ارتباط با خویش را بیان داشته است. اکثر مواردی که خداوند درباره خود سخن گفته دال بر تشخص خداوند است. همان طور که در یهودیت نیز شاهد چنین مطلبی هستیم، مثل آنجایی که خداوند هنگام معرفی خود به موسی (ع) خود را خدای پدران قوم اسرائیل معرفی کرد. تشخص الهی در اسلام، با یهویت و مسیحیت اندک تفاوت هایی دارد چرا که در یهودیت به عبارتی با انسانی خدایی روبه رو هستیم خداوندی که افعال و رفتار او همگی حاکی از تشخص او و شباهت بسیار نزدیکش به انسانها می باشد. در مسیحیت نیز باهمین خدا روبه رو هستیم ولی خدایی که یک درجه انسانی تر و زمینی تر شده خدایی که دیگر در طبقات بالای آسمان کاخ ندارد، بلکه بر روی زمین و در کنار بندگانش زندگی می کند ، پدری مهربان و فداکار که خود را فدای بندگانش می سازد، اما در اسلام تشخص خدا تا به این حد نیست و تشخص خداوند بیشتر در مواردی دیده می شود که خداوند از خودش سخن گفته و درباره خودش توصیفاتی را بیان کرده است. هر چند بر طبق مطالب موجود در قرآن و سایر منابع دینی اسلامی و آموزه های دینی موجود، می توان از میزان توجه و علاقه خدا به مخلوقاتش تشخص خداوند را نتیجه گرفت.
افسانه ایمانی عظیم حمزئیان
پژوهش حاضر با هدف مقایسه آموزه «تجسد» در مسیحیت کاتولیک با «تمثل» در اسلام انجام گرفته است. تجسد، از مهم¬ترین آموزه¬های کلیساست که به معنی انسان¬شدن خداست. این آموزه، ارتباط فراوانی با مسئله وحی، گناه ازلی، نجات، تثلیث، تولد از باکره و تصلیب دارد. تجسد مسیح، تحقق کامل وحی است. خداوند، به منظور مکشوف ساختن خود و شناخته شدن از سوی بشر و نیز به منظور نجات بشر از گناه ازلی و به دلایلی دیگر، در مقطعی از تاریخ، در هیأت عیسای ناصری، انسان شد. بر این اساس، در عیسی دو طبیعت الوهی و انسانی متحد شده¬اند. «تمثل» به معنای به صورت دیگری ظاهرشدن، دو نوع است: تمثل مُلکی (ناسوتی) که در عالم ماده، و تمثل مثالی (ملکوتی) در عالم مثال اتفاق می¬افتد. واژه تمثل کاربردهای متعددی دارد: تمثل قرآن، تمثل اجنه، شیطان و فرشتگان، تمثل روح انسان در عالم برزخ و قیامت، تمثل اعمال، اولاد و اموال انسان در هنگام مرگ، تمثل اعمال انسان در جهان پس از مرگ، تمثل پیامبر و ائمه برای محتضر، تمثل برخی حقایق در معراج برای پیامبر و تمثل ائمه و پیامبران در رجعت. بحث تمثل، ارتباط تنگاتنگی با مسئله وحی، ثواب و عقاب اعمال، معاد جسمانی و همچنین تعالی الهی دارد. روش این پژوهش، از نوع مقایسه¬ای- تحلیلی است. سوالات مورد نظر در این پژوهش، عبارتند از: 1- حدود و ماهیت تجسد در مسیحیت کاتولیک چیست؟ 2- حدود و ماهیت تمثل در اسلام چیست؟ 3- چه وجوه اشتراک و افتراقی بین تجسد و تمثل وجود دارد؟ این پژوهش، در بررسی موضوع مورد نظر، به نتایجی در راستای سوالات مطرح شده، دست یافته است. از جمله این که: در تجسد، عیسی، واجد دو طبیعت الهی و بشری است که این دو طبیعت، در عین حال که از هم متمایزند، در شخص مسیح، با هم وحدت می-یابند. خداوند، بدون از دست دادن طبیعت الهی، طبیعت بشری می-پذیرد. ذات خداوند در فرآیند تجسد، تغییر نمی¬یابد. خدا، بدون از دست دادن صفات الهی؛ و تنها با پنهان کردن آن صفات، انسان شد و صفات بشری پذیرفت. درباره تمثل نیز می¬توان گفت: تمثل، در حیطه ادراکی مشاهده¬گر اتفاق می¬افتد؛ از این رو، شیء یا شخص ممثل، جایگاه پیشین خود را از دست نمی¬دهد و بدون تبدل ماهیتی، به صورت دیگر ظاهر می¬شود. بنابراین، هم در تجسد و هم در تمثل، شیء یا شخص، بدون از دست¬ دادن طبیعت پیشین، به صورت دیگری درمی¬آید؛ تجسد و تمثل، موجب شکل¬گرفتن دو شخص مجزا نمی¬گردد. در فرآیند تجسد و تمثل، شیء یا شخص نادیدنی قابل رویت می¬گردد. همچنین، تجسد و تمثل با حلول و تناسخ متفاوت¬اند؛ زیرا مستلزم قرارگرفتن در جسم مستقل نیستند.
فاطمه ابویی عظیم حمزئیان
ذکرازموضوعات اصلی درعرفان عملی است ودرسلوک عرفانی اهمیت بسیاردارد.اخلاقیون نجف،که گروهی از سالکان وعارفان شیعهمعاصربوده اند، به مبحث ذکر توجه بسیارداشته اند وآن رادرنوشته های خود منعکس کرده اند. پژوهش حاضر،باهدف شناسایی ذکر،درنظام سلوکی اخلاقیون نجف ،صورت گرفته است. نقطهآغازاین طریقه، سیدعلی شوشتری وپس از اوملا حسینقلی همدانی است که از شاگردان برجسته شوشتری بوده راه ایشان را ادامه داده است.این مکتب توسط برخی ازشاگردان مرحوم ملاحسینقلی همدانی،مانند محمد بهاری همدانی،سیداحمدکربلایی،میرزاجوادملکی تبریزی...وشاگردان افراد نامبرده که ازآن میان به سیدعلی قاضی وشاگردانش می توان اشاره کرد ادامه یافته است. از شاخصه های سلوکی بزرگان این مکتب ،جمی توان به اهتمام ایشان به امرمعرفت نفس از طریق نفی خواطربرای حصول توحید یا فنا،که غایت سلوکی ایشان می باشداشاره کرد. جایگاه رفیع ذکر درعرفان اسلامی،تاحدّبسیاری تحت تأثیر آیات واحادیثی است که،عظمت وارزش این عمل عبادی رابیان می کند.عرفاوبزرگان طریقهاخلاقیون نجف با درک عظمت واهمیت ذکردرسلوک إلی الله،همواره درسخنان یادرآثارخویش،سالکان طریق حق رابه مداومت برذکرو یادحق فرامی خواندند.با توجه به دستورالعملهای سلوکی ایشان ،معلوم می شود که درطریقهمرحوم ملا حسینقلی همدانی وشاگردانش نفی خواطرکه ازراه مداومت برذکرحاصل می شود،فراوان توصیه شده است. پشتوانهتمامی اذکارایشان آیات و روایات ائمه بوده است.ذکر،مراحل مختلفی داردکه از ذکرخیالی قالبی شروع ودرمراحل عالی به ذکر سرّی می رسد این پژوهش از نوع کتابخانه ای به شیوهتطبیقی انجام شده است.دراجرای آن از کتاب هاومقالات وسایرمتون چاپی والکترونیکی استفاده شده است؛درآن مباحثی ازقبیل توحیدوفنا،معرفت نفس ،اسماءحق تعالی،سیروسلوک وجزآن مطرح شده است.
محمد صادق عسکری عظیم حمزئیان
سنت گرایی یکی از جریان های فکری جهان معاصر است که در قرن بیستم میلادی در اروپا شکل گرفته است. سنت گرایان آن چنان که گنون معرفی می کند، پیروان سنت جاویدان (حکمت جاویدان) هستند. سنت یا حکمتی ازلی و جاودانه، که در عقل الهی ثابت است. سنت-های اصیل و ادیان الهی، همگی ظهوری از این حکمت الهی هستند، و از طریق آن ها حکمت جاویدان در تمامی وجود، ساری و جاری است. البته هر سنت خود به طور مستقل از منشأ الهی صادر می شود. دین در نظریه «وحدت متعالی ادیان» حقیقتی ثابت نزد خداوند دارد. خدا به این حقیقت شئون و تجلیات مختلفی داده است. در حالی که حقیقت ورای صور جای دارد، ادیان مختلف در مرتبه ظاهر این حقیقت را به زبان های مختلف نشان می دهند. سنت گرایان معتقدند در عصر حاضر مردم از سنت های اصیل و ادیان الهی فاصله گرفته اند، از این رو تلاش می کنند تا مردم، بار دیگر به حقایق جاویدان رجوع کنند. علت آن را نیز دوری بشر از عقل کلی یا شهودی می دانند. نزد سنت گرایان عقل دو صورت دارد. عقل کلی که شهودی نیز می گویند و عقل جزیی یا استدلال گر. شناخت حقیقت مطلق و به تبع آن وحی و نیز، «وحدت متعالی ادیان» تنها با عقل شهودی میسر است. زیرا باید از ظاهر عبور، و به باطن امور توجه داشت، تا حقیقت مشترکی را که ورای ادیان است شناخت. این تحقیق در پی، تبیین وحدت متعالی ادیان از منظر سنت گرایان معاصر با تأکید بر آراء رنه گنون و دکتر سید حسین نصر است. روش این تحقیق توصیفی مبتنی بر تحلیل محتوا است. این تحقیق اصول مشترک سنت گرایان، پیرامون وحدت متعالی ادیان را بیان می کند. و به این نتیجه می رسد که این نظریه اصل مشترک، میان سنت-گرایان است. در خصوص آراء گنون و نصر نیز به این نتیجه می رسد که با وجود خاستگاه مشترک و شباهت در نظرات، در توجه به ادیان مختلف و نوع نگاه، تفاوت هایی نیز با هم دارند، که دیدگاه آن ها را متمایز می کند.
سمیه اسدی عظیم حمزئیان
کتاب «المواقف و المخاطبات» مهم ترین و ارزشمندترین اثر محمدبن عبدالله نفّری، عارف قرن چهارم هجری است. از آنجا که این کتاب ارزشمند به دلیل دشواری و پیچیدگی متن آن به ندرت مورد توجه و بررسی محققان قرار گرفته است؛ و مطالب بیان شده در این کتاب، حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و بیانگر مراتب والای معنوی مولف این اثر است؛ لذا برای ایجاد روشنگری و بصیرت در مورد آراء و اندیشه های عرفانی وی و همچنین شناخت عرفان ناب اسلامی، به دور از سلسله ها و تصوف خانقاهی، بررسی اثر مذکور ضروری می نماید. این تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی و با هدف تحلیل آراء عرفانی نفّری، صورت گرفته است. آنچه در این رساله بیان شده، تحلیل محتوایی کتاب «المواقف و المخاطبات»، با دقت در شرحی که توسط عفیف الدین تلمسانی بر «مواقف»، داشته است. بنابراین این رساله، شامل بررسی دیدگاههای عرفانی ابو عبدالله نفّری در بخش عرفان نظری و عملی است؛ لذا مطالب موجود در مواقف و مخاطبات با قالب های رایج در عرفان نظری و عملی موجود در متون عرفانی، مطابقت داده شده است و این نتیجه حاصل شد که، بیشترین مفاهیم عرفانی در این کتاب مربوط به مباحث نظری عرفان اسلامی است، که، شامل مطالبی درباره ی، جهان، خدا و انسان می شود، که این مطالب دربرگیرنده ی مضامینی در مورد علم و معرفت، حجاب های عرفانی، ولایت و رویت و شهود می شود. و همچنین اجمالاً، مفاهیمی را در حوزه ی عرفان عملی مطرح کرده است که مورد مداقّه قرار گرفته است.
مریم مهدی زاده عظیم حمزئیان
چکیده مسیحیت یکی از ادیان توحیدی است که از زمان آغاز تعامل خود با فلسفه یونانی تحولات بسیاری در این فلسفه ایجاد نموده است. وحی مسیحی منشأ تحول و ابداع در بسیاری از مفاهیم و اصول فلسفی در نزد فلاسفه بوده است . رساله حاضر نیز که در چهار فصل تنظیم شده است ، قصد دارد به بررسی بازتاب این تعالیم دراندیش? فیلسوف تومیستی معاصر، اتین ژیلسون بپردازد. ما در نگارش این پایان نامه ابتدا یازده مورد از تعالیم را که در دین مسیحیت نقش محوری و زیر بنایی دارند، انتخاب و با تکیه بر کتاب مقدس و اعتقادنامه ها و کتب مرجع کلامی مسیحیت شرح اجمالی از آنها ارائه نموده ایم . در گام بعدی به معرفی ژیلسون ، موضع فلسفی و حوزه های کاری او پرداخته ایم. در این قسمت به آراء اصلی ژیلسون از جمله اثبات وجود فلسفه مسیحی و تجلی حقیقی آن در فلسفه توماس آکویناس اشاره شده است . درفصل سوم به موازات عناوین فصل دوم، به تشریح اندیشه های فلسفی و کلامی ژیلسون پرداختیم و در انتها و در فصل چهارم با بررسی بازتاب این تعالیم در اندیشه فلسفی در می یافتیم که ژیلسون در اندیشه فلسفی خود کاملاً از تعالیم مسیحی تأثیر پذیرفته است. ژیلسون به عنوان یک مومن کاتولیک ، ساحت امور ایمانی را محترم و محفوظ شمرده و آنها جوهره مسیحیت می داند که مسیحیت بدون آنها هویت مستقل خود را ازدست خواهد داد. ژیلسون در فلسفه پردازی خود ودر حوزه امور عقلانی نیز همواره به کتاب مقدس و کتب مرجع کلام مسیحیت نظر دارد . کلمات کلیدی: تعالیم مسیحی ، فلسفه قرون وسطی ، اتین ژیلسون، دین و فلسفه ، مسیحیت و فلسفه ، تأثیر دین بر فلسفه
مریم یادآفرین قدرت الله خیاطیان
از دیرباز بخش زیادی از تلاش های فکری اندیشمندان را تحقیق و تفحّص در مقوله ارزش ها به خود معطوف داشته است.در حقیقت،ارزش ها سازمان دهنده اصلی اعمال و رفتارهای افراد به شما می روند. در میان مباحث ارزشی، بحث سعادت از جایگاه ویژه ای برخوردار است، به نحوی که مطلوب و غایت نهایی تمام افعال اخلاقی سعادت دانسته شده است. دراین پژوهش، سعادت از نظر ملاصدرا ، فیلسوف برجسته قرن دهم و یازدهم هجری و ملا مهدی نراقی عالم اخلاق قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم هجری به صورت تطبیقی بررسی شده است.سعادت حقیقی از نظر ملاصدرا در گرو رسیدن به مرتبه عقل بالمستفاد است و راه رسیدن به این هدف، افزون بر تطهیر نفس، کسب معارف عقلی و تأمل در صورت های عقلانی است.انسان با زدودن موانع و کسب معرفت عقلانی و فلسفی کمال می یابد و به قرب الهی میرسد.از نظر ملامهدی نراقی، سعادت درگرو توجه دقیق و عمیق به فضایل و رذایل اخلاقی نهفته است.وی معتقد است انسان، میتواند با معرفت به خود و با شناخت طرق ،شرایط، مراتب و موانع سعادت ، به خیر و کمال حقیقی که فطرت پاک او خواهان آن است، دست یابد.این پایان نامه به روش تحلیل محتوایی به بررسی تطبیقی دیدگاههای این دو متفکر شیعه پرداخته و موارد اشتراک و اختلاف نظر آنان درباره سعادت و شقاوت را بیان کرده است. کلید واژه ها: سعادت،شقاوت ،کمال،لذّت،فضایل ورذایل،ملاصدرا،ملا مهدی نراقی
مرضیه جعفری علی سنایی
پرسش از معنای زندگی و چگونگی وصول به آن، یکی از مهمترین موضوعات فلسفی در دوران جدید است، که برای هر کسی که فراتر از روزمرگی¬های زندگی می¬اندیشد، مطرح می¬شود. مسئله¬ی معنای زندگی امری ذو-وجوه است و از چشم¬اندازهای گوناگونی چون فلسفه، روانشناسی، و دین می¬تواند مورد بررسی قرار گیرد، اما بررسی تمام جنبه¬های آن، در حد این نوشتار نیست. دو رویکرد کلی به معنای زندگی می¬توان داشت: طبیعت¬گرایی و فراطبیعت¬گرایی. از آنجا که دین یگانه پناهگاه اصلی در این گونه نگرانی¬های بشر بوده است، ادیان هنوز یکی از مهم¬ترین مراجع پاسخگویی به این پرسش¬ها از منظر فراطبیعت¬گرایی هستند. در رساله¬ی حاضر با تکیه بر دین اسلام و مسیحیت معناداری زندگی از منظر آیات و مفاهیم روح بخش قرآن و همچنین آیات عهد جدید (انجیل) مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش با هدف تبیین معنای زندگی در قرآن و عهدجدید سعی نموده با طرح برخی از مسائل از دیدگاه این کتب مقدس، نگرش آنان درباره¬ی معنای زندگی، و راهکارهای هر یک را برای زندگی بهتر، توصیف و تحلیل نماید. سوالات پژوهش عیارتند از اینکه، از دیدگاه قرآن چه چیزی به زندگی معنا می¬بخشد؟ از دیدگاه عهد جدید چه چیزی به زندگی معنا می¬بخشد؟ آیا معنای زندگی جعل می¬شود یا صرفا کشف می¬شود؟ روش پژوهش در این رساله توصیفی تحلیلی، و براساس مطالعات کتابخانه¬ای انجام گرفته است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که، از نظر قرآن و عهدجدید هدف نهایی زندگی دستیابی به سعادت، می¬باشد و با ایمان و عمل صالح می¬توان به این مقام رسید. لیکن عهدجدید سعادت را، لذت از رویت سعیده خداوند در زندگی پس از مرگ می¬داند، اما قرآن سعادت را رسیدن به قرب الهی می¬داند. و اینکه کشف معنای زندگی و جعل آن مکمل یکدیگرند؛ یعنی ابتدا معنای زندگی کشف، و سپس هدف زندگی جعل می¬شود. با بررسی کتب مقدس فوق نیز به این نتیجه رسیده¬ایم که نمی¬توان مسئله کشف و جعل معنای زندگی را از هم تفکیک کرد.
طوبی رشیدی نسب عظیم حمزئیان
پایان نامه حاضر، با هدف بررسی تعالی و حضور در عرفان مولوی (مثنوی معنوی و دیوان شمس)، انجام شده است. تعالی و حضور به عنوان دو بُعد تشخص خداوند، همواره یکی از مهم ترین مباحث وجودشناسی الهیاتی، محسوب شده اند. در حوزه های مختلف فکری و کلامی در دین اسلام نیز، این مسئله، همواره مورد بحث و اختلاف نظر قرار داشته است. بیشتر این بحثها، از آیات قرآنی نشأت گرفته، چرا که در قرآن از خداوند، با این دو بُعد، یاد شده است. متصوفه نیز در عرفان نظری، دربحث وجودشناسی، به این مسئله پرداخته اند. در این میان، مولوی که از بزرگترین عرفای قرن هفتم محسوب می شود، در دو اثر مهم و گرانقدر خود - مثنوی معنوی و دیوان شمس- که در آنها مبانی فکری خویش را بیان داشته، به این ابعاد وجودی خداوند پرداخته است. سوالاتی که در این پژوهش موردنظر قرارگرفته اند، عبارتند از: 1- تعالی در عرفان مولوی در چه مواردی از توحید مطرح شده است؟ 2- اندیشه تعالی در عرفان مولوی در چه بخش از تعالی( معرفت شناختی و وجودشناختی) جای دارد؟ 3- حضور در عرفان مولوی در چه مواردی از عرفان اسلامی مطرح شده است؟ 4- جمع بین تعالی و حضور در عرفان مولوی چگونه صورت گرفته است؟
نسیم شریفی پور عظیم حمزئیان
چکیده ندارد.
زهرا خالق یار عظیم حمزئیان
واژه ها، مفاهیم معنوی و غایت اصلی عرفان در اثار کوئلیو مورد بررسی قرار گرفته است. دزون مایه های معنوی یا عرفانی مطرح شده در اثار وی، دارای اموزه هلی نظری و عملی و شامل مقدمات اهداف و نتایجی می باشد. روش این پژوهش، روش توصیفی و تحلیل محتوا بوده و به شیوه کتابخانه ای می باشد.
پری ترابی علی سنایی
امروزه شیعه پژوهی، جایگاه ویژه ای در جهان غرب یافته و توجه بسیاری از اندیشمندان را به خود جلب کرده است. مستشرقان، از جمله هانری¬کربن تحقیقیات جامعی درباره تشیع انجام داده¬اند. این پژوهش، با هدف بررسی دیدگاه هانری کربن درباره تشیع با روش توصیفی-تحلیلی با استناد بر مطالعات کتابخانه¬ای انجام شده است. مسأله¬ی پژوهش این است که دیدگاه هانری کربن درباره¬ی شیعه اثنی¬عشری و اسماعیلیه، امامت و ولایت و همچنین تفاوت این دو فرقه چیست؟ نتایج حاصل از پژوهش نشان می¬دهد که کربن با تکیه بر روش پدیدارشناسی، تشیع را مذهبی اصیل و باطن اسلام معرفی می کند. لذا شیعه را مذهبی اصیل و پویا می¬داند، که با حذف امامت و ولایت پایدار نمی¬ماند. وی اعتقاد دارد، ولایت اصل و اساس نبوت است و همه¬ی پایه¬های دین مبتنی بر ولایت امامان است. کربن بالاترین مرتبه درک کتاب آسمانی را طریق تأویل می¬داند، لذا وجود امام و مفسر معصوم ضروری می¬نماید. امام قائم به کتاب است که اسرار باطن وحی را تفسیر و تأویل می¬کند. وی در تفسیر حکمت معنوی، به بنیان¬های فکری و گرایش¬های عرفانی همه¬ی شاخه¬های مرتبط با تشیع بخصوص شیعه اثنی¬عشری و اسماعیلیه توجه نموده است. درباره¬ی تفاوت میان این دو فرقه معتقد است که موضع شیعه¬ی اثنی¬عشری، بر حفظ تعادل میان ظاهر و باطن است، اما در تشیع اسماعیلی تأکید بر باطن با صرف نظر از ظاهر است. تلاش کربن برای تدوین نظریه¬ی شیعه¬شناسی به جهان غرب ستودنی است، اما افراط در تفسیر معنویت باطنی شیعه از جمله نقاط ضعف دیدگاه اوست. بنابراین، وی از منظر حکمت¬مآبانه و عرفانی به اسلام و شیعه نگریسته و نگاهی همه جانبه و بنیادین به تشیع نکرده¬ است.
سارا نوروزی قدرت الله خیاطیان
عرفان، به عنوان راهی که از کشف و شهود به شناخت حق می¬رسد، در همه ادیان، پیروان، رهروان و موافقان خاص خود و نیز مخالفانی داشته است. در میان مسلمانان نیز این مکتب پیروان و موافقانی داشته است. هرچه از زمان طرح مباحث عرفانی در قرون اولیه دورتر می¬شویم، عارفان به ضرورت وضع اصطلاحاتی خاص، که مانع خلط مقصود ایشان با واژگان عرفی مردم و نیز اصطلاحات متکلمان و فلاسفه گردد، اقدام نمودند و به تدریج در عرفان عملی و نظری، اصطلاحاتی پدید آمد و سپس رساله¬هایی در این باب نگاشته شد. عرفای مسلمان در آثار و سخنان خود، ریشه آموزه¬های خود را در تعالیم اسلامی دانسته و برای اثبات سخن خود از آیات و روایات، شواهدی را بیان می¬نمودند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی این ادعای عرفا بود که آیا عناصر عرفانی، ریشه در متن مقدس قرآن دارد یا خیر؟ و نتیجه این تحقیق آن شد که بخش وسیعی از قرآن را حکایات و قصص قرآنی تشکیل می-دهند که برخی از آنها، حکایت¬های عرفانی است؛ از این رو بعضی از عارفان مسلمان به تفسیر و تأویل این حکایت¬ها پرداخته و در آن از عناصر عرفانی برای توضیح منظور خویش، که عمدتاً جنبه تأویلی دارد، بهره جسته¬اند.