نام پژوهشگر: محمد زمانی راد
محمد زمانی راد مهدی مرادی
اهمیتی که سود حسابداری برای استفاده کنندگان از اطلاعات مالی دارد، باعث شده است که مدیریت واحد تجاری توجه خاصی به مبلغ، نحوه تهیه و ارائه آن نماید و گاه سبب شود به منظور افزایش منافع خویش اقدام به دستکاری سود کند. تحقیقات گذشته حسابداری، دو روش اصلی مدیریت سود تعهدی و مدیریت واقعی سود را به عنوان دو روش در دستکاری سود معرفی نموده اند. مدیران در مدیریت سود تعهدی از طریق دستکاری اقلام تعهدی و در روش مدیریت واقعی سود با دستکاری فعالیت های واقعی به سود مورد نظر خود دست می یابند.در مطالعه حاضر، سعی بر آن است که به بررسی عوامل موثر بر افزایش مدیریت واقعی سود پرداخته شود. به همین منظور مهم ترین عوامل شناخته شده در تحقیقات پیشین که رابطه آن ها با مدیریت سود به اثبات رسیده است، انتخاب شدند و طی 11 فرضیه جداگانه مورد بررسی قرار گرفتند. برای آزمون فرضیه ها تعداد 672 سال ـ شرکت طی بازه زمانی 1384 تا 1390 از بین شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. در این پژوهش از مدل رگرسیونی چند متغیره و داده های ترکیبی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد عواملی از جمله؛ اندازه حسابرس، دوره تصدی حسابرس، اندازه هیئت مدیره و اندازه شرکت با میزان مدیریت واقعی سود رابطه مثبت و معناداری دارند. به عبارت دیگر این عوامل دستکاری سود تعهدی توسط مدیران را محدود می کنند و یا انگیزه بیشتری برای مدیران در دستکاری سود فراهم می آورند و باعث می شوند آن ها به دستکاری فعالیت های واقعی گرایش یابند. همچنین یافته ها گویای رابطه معکوس میان تخصص صنعت حسابرس، سهامداران نهادی، نسبت مدیران غیر موظف، میزان پاداش مدیران، تأمین مالی سال آتی و نرخ رشد شرکت با میزان دستکاری فعالیت های واقعی می باشند. هر چند انتظار بر آن بود که این عوامل سبب محدودیت در دستکاری سود تعهدی و یا ایجاد انگیزه بیشتر نسبت به آن شوند و مدیران را متمایل به دستکاری فعالیت های واقعی کنند، ولیکن نتایج نشان دهنده تأثیر این عوامل به صورت کاهش در مدیریت واقعی سود می باشد. شاید بتوان آثار زیان بار مدیریت واقعی سود بر عملکرد آتی شرکت و کمتر بودن منافع حاصل از آن نسبت به این زیان ها را توجیهی بر رابطه های منفی کشف شده دانست.