نام پژوهشگر: طاهره خمری

اندیشه های خیّامی در دیوان خاقانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  طاهره خمری   محمد امیر مشهدی

برترین و نخستین ویژگی که در رباعیّات خیّام نیشابوری از نظر صورت و معنا جلب نظر می¬کند، ژرفای اندیشه¬ی اوست. اندیشه¬ای که پایه¬ی اصلی آن تفکّر درباره¬ی مرگ و زندگی و سرنوشت انسان است. موضوعاتی هم¬چون مسئله¬ی مرگ، عشرت¬طلبی و می¬گساری، بدبینی درباره¬ی خلقت، فرصت¬طلبی و اغتنام وقت، حیرت، شک و تردید، قضا و قدر، نگرانی از گذشت عمر، ستمگری فلک، شکایت از روزگار و ... که در رباعیّات خیّام جای گرفته و از دیرباز به¬عنوان اندیشه¬ی خیّامی مشهور شده است، خاصّ او نیست و از زمان-های گذشته دل¬مشغولی بشر بوده است. در ایران برای نخستین بار، چنین تفکّراتی را در آیین ایرانیان کهن، به¬ویژه زروانیسم می¬توان یافت؛ در اندیشه¬ی یونان باستان هم¬چون ذیمقراطیس و اپیکور نیز مشابه این عقاید وجود داشته است، امّا هرچه هست، این اندیشه در رباعیّات خیّام درخشش خاصّی یافته است و کسانی که از او پیروی کرده¬اند، بسیارند. به سخن دیگر تأثیر خیّام بر شعرای پس از او شگفت است. درجای جای دیوان خاقانی که ولادتش هم زمان با وفات خیّام بوده است، انعکاس اندیشه¬های خیّامی را می¬توان دید، دردنیای اندیشه¬ی او نیز ناله و شکایت از بی-وفایی مردم، ظلم و ستم روزگار، اعتقاد به جبر، ناپایداری جهان و نکوهش آن و به تبع آن دم غنیمت شمردن و دعوت به خوشباشی یافت می¬شود.