نام پژوهشگر: سیامک قاضی پور
سیامک قاضی پور مرتضی میر غلامی
اواخر دهه 60 با افزایش روز افزون غلبه سواره بر پیاده، ترافیک به عنوان تهدیدی جدی برای ساکنین محلات شهری بدل گشت. در این سالها شیوه ای متفاوت به منظور طراحی خیابان های هلند بکارگرفته شد. این رویکرد در مبانی فکری خویش هم جهت با اندیشه های بوکانان بود و به جای ایزوله کردن وجداسازی سواره از پیاده، اختلاط سواره و پیاده مد نظر قرار گرفت. این رویکرد نام وونرف به معنای حیاط زنده را بخود گرفت و در نوع خود حرکت منحصر بفردی در کاهش غلبه سواره محسوب می شد. امروزه با تلفیق مفهوم فضای اشتراکی و توسعه پایدار، جنبش آرامسازی محلات مسکونی با هدف مناسب سازی، قابل زیست کردن و پایدار سازی محلات مسکونی، بعنوان یک راهبرد موفق در نوسازی و بهسازی بافت های شهری در کشور های توسعه یافته محسوب می شود. در این رساله، فرض بر اینست که بتوان چنین الگویی را در نوسازی و بهسازی محلات مسکونی ایران نیز بکار بست. مسلما اولین هدفی که این رساله در تلاش است بدان دست یازد، نوعی تحول پارادایمیک در دیدگاه های غالب و اکثرا ناکارایست که در ارتباط با نوسازی و بهسازی محلات مسکونی ایران موجود است. این امر مستلزم بازنگری و ایجاد تحول در ساختار قانونی و اجرایی طرح های مصوب شهری است. نتایج این رساله در عالی ترین شکل خویش با تاکید بر محلات مسکونی، می تواند تبدیل به چارچوبی گردد که الگوی کارای وونرف را که در طی بیش از نیم قرن از شکل گیری اولیه تحولات بسیاری به خود دیده و متکامل گشته است، در دستور کار بهسازی و نوسازی بافتهای شهری قرار دهد. نوشته حاضر در پی عملی نمودن شیوه ای ترادیسی دانش است که در فرایند تعمیم این الگو به سایر کشور ها بکار بسته گرفته شده است. رهیافت هایی که یا به اندازه ای دارای جامعیت هستند که قابلیت انتقال را دارا باشند، و یا مغایر با شرایط و موقعیت های موجود در زمینه مطالعاتی هستند که در این صورت با تحلیل و باز چینش اصول، شیوه ها و سیاست های مطلوب طراحی تبیین گشته اند، نظامی از پایین به بالا که در قالب یک کلیت جامع و در یک پروسه بازخوردی مورد باز بینی، اصلاح و تدقیق قرار گرفته و در نهایت با انتخاب منظومه ای از فرایند های پیمایشی به مرحله اجرا راه یافته و تکامل می یابند. به منظور پیاده نمودن چارچوب تدوینی، بلوک شمالی محله سنگلج بر اساس شاخصه های یک وونرف(براساس ظرفیت و حجم ترافیک، روابط اجتماعی درون محله ای و ابعاد عملکردی محله و غیره) انتخاب و طراحی گشته است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که در حوزه طراحی اصول و آیین های وونرف هیچ گونه مغایرتی با ساختار اجتماعی و کالبدی با محدوده مورد مطالعه ندارد و بیشترین چالش هایی که ممکن است این الگو در راستای تعمیم خویش در ایران مواجه شود، چالش های قانونی ،تخصیص بودجه و از همه مهمتر چالش مشارکت عمومی در فرایند طراحی است. بنابراین بایست قبل از هرگونه اقدام طراحانه زیرساخت های قانونی و بودجه ای تامین گشته و به موازات آن به توسعه نظام مشارکت عمومی در طراحی اقدام گردد.