نام پژوهشگر: کاملیا طالعی بافقی
کاملیا طالعی بافقی آناهیتا مقبلی
با اختراعِ دوربینِ عکاسی در قرن نوزدهم و تمایلات رو به رشد به واقع گرایی و همچنین بروز تحولات علمی و اجتماعی، عکاسی به ابزاری کارآمد تبدیل شد و با ارائه و خلق تصاویر بازنمودی و بی طرفانه، ویژگی های انقلاب صنعتیِ نوظهور را هویدا ساخت. دو رویکرد جدید باعث تحولی شگرفت در روند به کارگیری عکس شد؛ یکی شیوه ی جدید استفاده از عکس در آثار دادائیست ها بود و دیگری پیدایش عکاسی مدرن در اوایل قرن بیستم. از اینرو دستکاری در عکس کلاسیک به منظور خلق تصاویر بدیع تر موجب پیدایش شاخه ی جدیدی در عکاسی به نام فتومونتاژ گردید. اما گذرِ عکاسی از عینی گرایی و حصارِ تنگِ وفاداری به واقعیت به سوی روش های ترکیبی فارغ از واقع گرایی همچون فتومونتاژ، منجر به برانگیخته شدن مجادلات زیادی در عکاسی شده است. بسیاری عقیده دارند فتومونتاژ و دستکاری در عکس، موجب پایان یافتن بازنماییِ واقعیت در عکاسی شده است. این پژوهش ضمن تبیین و بررسی نظرات متفاوتِ هنرمندان و فلاسفه در خصوص عکاسی و بازنمایی و وانموده و فتومونتاژ، در یک جمع بندی کلی، به این نتایج رسید که؛ عکاسی هنری بازنماست ولی صرفاً واقع نما نیست. و فتومونتاژ، موجب از بین رفتن واقعیت در عکاسی نشده است بلکه خود واقعیت در جریان بازنمایی عکاسی از کف می رود. فتومونتاژ با وجود این که شاخه ای از عکاسی است ولی از ماهیت متفاوت و مستقلی نسبت به عکاسی برخوردار است. تصویر فتومونتاژ به دلیل دستکاری ها و طی پروسه ی وانموده شدن، تغییر ماهیت داده، و با ارائه فراواقعیتی جدیدی از خود از طریق تخیل خود را به عنوان یک تصویر وانموده بر ما آشکار می سازد.