نام پژوهشگر: هوشنگ قایمی
اشکان فرخ نیا سعید مرید
خشکسالی از وقایع مخرب طبیعی است که بیشترین صدمات را به منابع آبی وارد می نماید. پیش بینی خشکسالی می تواند نقش مهمی در مدیریت این منابع و بهره برداری بهینه از آن ها در چنین شرایطی ایفا کند. در این تحقیق استفاده از 2 مدل هوشمند شبکه عصبی و نروفازی و مدل آماری k نزدیکترین همسایگی برای پیش بینی خشکسالی در استان تهران مورد بررسی قرار گرفت و در این رابطه آمار و اطلاعات بارندگی شش ایستگاه منتخب شامل فیروزکوه، آبعلی، امامه، تهران، سیرا و ده صومعه کردان بکار رفته است. با توجه به اهداف این تحقیق، که خشکسالی کشاورزی را مدنظر قرار داده بود، با بررسی منابع، شاخص spi در مقیاس زمانی 3 ماهه مورد استفاده قرار گرفت. به منظور ارتقاء نتایج پیش بینی، پیش پردازش داده ها با تبدیل موجک نیز مورد توجه قرار گرفت. همچنین سعی بر این بود که تاثیر استفاده از داده های بزرگ مقیاس slp و sst سطح منطقه بر پیش بینی خشکسالی در ایستگاه ها مورد تحقیق قرار گیرد. تعیین مقدار عدم قطعیت مقادیر پیش بینی شده نیز یکی از اهداف مهم این تحقیق می باشد. در قسمت اول این تحقیق، ساخت مدل های پیش بینی با استفاده از مقادیر قبلی شاخص مورد توجه قرار گرفت که تنها نتایج مناسبی برای یک ماه بعد به همراه داشت و برای افق های زمانی 3 و 6 ماه آینده به کلی فاقد اعتبار بود. برای ارتقائ نتایج در این حالت، از پیش پردازش موجک استفاده شد که باعث افزایش چشمگیر عملکرد ظاهری مدل های پیش بینی 1 و 3 ماه آینده گردید اما به طور کلی، به دلیل الگوریتم این تبدیل نشان داده شد که استفاده از آن در پیش بینی های کاربردی (زمان واقعی) با مشکلات جدی همراه خواهد بود. در بخش بعدی تلاش شد مدل هایی برای پیش بینی spi3 در ایستگاه های مطالعاتی با استفاده از داده های slp و sst محدوده 10 تا 70 درجه شرقی و 5 تا 60 درجه شمالی تهیه گردد. با توجه به عدم ارتباط سری زمانی کلی این متغیرها با spi3 در آینده، ساخت مدل به تفکیک ماه انجام شد. بدین منظور، با داده کاوی گسترده ای که انجام شد، برای هر افق پیش بینی و در هر ایستگاه مشخصات داده های مناسب به عنوان ورودی مدل ها تعیین گردید. به علت ارتباط مناسب slp و sst تابستان (خصوصا شهریور) در نقاطی از منطقه با spi3 ایستگاه ها و همچنین اهمیت تخمین وضعیت سال آبی پیش رو از نظر خشکسالی قبل از شروع آن، مدل سازی برای پیش بینی spi3 مهر، آذر و اسفند (1، 3 و 6 ماه بعد) با استفاده از داده های slp و sst در فصل تابستان انجام شد. نتایج این مرحله نشان داد که knn نسبت به ann و anfis عملکرد ضعیف تری دارد، به نحوی که در هیچ کدام از مراحل بهترین عملکرد را نداشته است. اما نتایج ann و anfis نزدیک به هم بوده و هر یک در تعدادی از پیش بینی ها بهترین عملکرد را دارا بوده اند و تمامی پیش بینی های انجام شده توسط این دو در سطح 1% معنی دار بوده است. در این بین anfis به دلیل حساسیت کمتر به تعداد الگوهای آموزشی و همچنین عدم قطعیت کمتر به عنوان مدل برتر معرفی گردید. در پایان، به منظور آگاهی از وضعیت بلندمدت تر خشکسالی، پیش بینی شاخص های spi6 اسفند و spi12 شهریور سال بعد که نشان دهنده وضعیت خشکسالی به ترتیب در نصف و کل سال آبی آینده می باشند، با استفاده از slp و sst در ماه های فصل تابستان انجام شد. در این مرحله نیز عملکرد مدل ها مانند حالت قبل بود، با این تفاوت که anfis در تعداد بیشتری از موارد بهترین عملکرد را داشت.
حمید نوری ابولفضل مسعودیان
موقعیت جغرافیایی و گستردگی ایران زمین در بین برخی از مهم ترین و مشهور ترین پهنه های بزرگ آبی جهان سبب شده است که خصوصیات زمانی و مکانی بارش در این منطقه یکسان نباشد به طوری که شمال ایران، اقلیمی پر بارش و متفاوت از سایر بخش های ایران دارد. در این پژوهش، رویدادهای بارشی فوق سنگین و سنگین سواحل جنوبی خزر با منشا همرفت و غیر همرفت انتخاب و با توجه به موقعیت جغرافیایی آن ها، شرایط همدید موثر در رخداد آنها و نیز علل ترمودینامیک و دینامیک آن ها بررسی و مقایسه شد. به این منظور از داده های بارش روزانه مربوط به 1437 ایستگاه همدید، اقلیمی و باران سنجی کشور، پایگاه داده ای تشکیل شد. ابتدا نقشه ها ی همبارش ایران از روز 1/1/1340 تا 10/11/1383 با استفاده از میانیابی داده ها به روش کریجینگ بر روی یاخته هایی با ابعاد 14*14 کیلومتر و در 8230 یاخته ترسیم شد. از سوی دیگر با تعیین مرز منطقه مورد مطالعه در شمال ایران، برای هر روز بیشینه ی بارش و مختصات یاخته ا ی بیشینه، میانگین بارش و مختصات یاخته ا ی میانگین، مساحت پهنه ی زیر بارش و انحراف بارش از میانگین بلند مدت بارش در سواحل جنوبی خزر محاسبه شد. از سوی دیگر، با انتخاب 46 ایستگاه همدید، اقلیمی و باران سنجی که دارای آمار دراز مدت بودند، رویداد های بارشی ایستگاه ها ( یک روزه ، دو روزه و...) تفکیک شد. سپس با استفاده از تحلیل مولفه مبنا و تحلیل خوشه ای، چهار گروه بارشی فوق سنگین، سنگین، متوسط و سبک انتخاب و در این بین گروه های بارشی سنگین تر( فوق سنگین و سنگین) برای مطالعه و بررسی، برگزیده شدند. نظر به اهمیت شناخت علل همرفت یا غیر همرفت بارش های سنگین تر منطقه، در اولین تحلیل با شناسایی شناسه های همدید ابرها در ایستگاه های همدید منطقه و با کمک تصاویر ماهواره ای، پایگاه داده های سنگین و فوق سنگین با منشا همرفت و غیر همرفت تشکیل شد. به این ترتیب با توجه به نگاه منطقه ای به رویداهای بارشی سنگین تر، مبنای مطالعات شامل 2 گروه بارشی سنگین و فوق سنگین یک روزه و 4 گروه بارشی سنگین و فوق سنگین همرفت و غیر همرفت می باشد. برای شناخت مناسب بارشی از سواحل جنوبی خزر، ابتدا تحلیل زمانی مکانی بارش های منطقه و بارش های سنگین تر منطقه انجام شد. سپس برای همه گروه های بارشی، ابرها، نقشه های مربوط به فشار تراز دریا، ارتفاع ژئوپتانسیل، ضخامت لایه ی 500-1000 هکتوپاسکال، دمای سطح دریا و اختلاف آن با هوای 2 متری، فراوانی و مقایر رودبادها، فراوانی تابع جبهه زایی و فراوانی تابع همگرایی شار رطوبت، شاخص وضعیت دینامیکی و مدل های پیش بینی عددی تحلیل و مقایسه شد. نتایج نشان داد که رژیم فراوانی گروه های مختلف بارشی یکسان نیست و در سه گروه بارشی سبک، متوسط و سنگین، ماه اسفند و فصل زمستان و درگروه بارشی فوق سنگین ماه مهر و فصل پاییز، دارای بیش ترین فراوانی رویدادها هستند. نتایج تحلیل ابرها در منطقه نشان می دهد که درزمان رخداد بارش های سنگین و فوق سنگین، ابرهای کومولونیمبوس نوع 3 و 9 فراوانی بیش تری نسبت به بقیه دارند. سهم ابرهای جوششی به ابرهای پوششی در رویدادهای بارشی فوق سنگین بیش از رویدادهای بارشی سنگین است. نتیجه ی حاصل از تحلیل فشار تراز دریا نشان می دهد که 16 الگوی اصلی در گروه های بارشی سنگین تر منطقه وجود دارد. به طور کلی پرفشار اروپایی سنگین ترین و فراگیر ترین بارش های همرفت و پرفشار آسیایی یا سیبری سنگین ترین و فراگیر ترین بارش های غیرهمرفت را به وجود می آورند. نتایج تحلیل ارتفاع ژئوپتانسیل ترازهای مختلف نشان می دهد که بین گروه های مختلف بارشی، تفاوت هایی در مقدار ارتفاع، شکل و موقعیت هسته و زبانه سامانه ها وجود دارد. همچنین فرود ی عمیق در تراز های 700 تا 500 هکتوپاسکال مشاهده می شود. نتایج بررسی نقشه های ضخامت هوا نشان می دهد که در همه ی الگوهای مربوط به بارش های سنگین و فوق سنگین منطقه، فرود شرق مدیترانه و دریای خزر مشاهده می شود. بررسی نقشه های دمای 2متری هوا و دمای سطح دریا نشان می دهد که در تقابل جو و دریا، وجود سه شرط اصلی برای ایجاد بارش های سنگین و فوق سنگین منطقه الزامی است. افزایش تدریجی دمای سطح دریا همراه با آرایش مناسب از شمال تا جنوب، افزایش میانگین دمای سطح دریا و افزایش اختلاف میانگین دمای هوای 2متری و دمای سطح دریای خزر(شاخص دریافت رطوبت). این شاخص در گروه بارشی فوق سنگین کم تر از سنگین و در بارش های غیر همرفت کم تر از هم رفت است. نتایج بررسی رودبادها نشان می دهد که فراوانی رودبادها در گروه بارشی فوق سنگین حدود 10 درصد بیش تر از سنگین است. همچنین موقعیت هسته رودباد در بارش های فوق سنگین به سواحل جنوبی خزر نزدیک تر است. بررسی نقشه های تابع جبهه زایی نشان می دهد که مراکز اصلی جبهه ها که باعث ایجاد ناپایداری هوا در ترازهای مختلف جوی و ایجاد بارش های سنگین تر سواحل جنوبی خزر می شود، از شرق خزر تا نیمه شمالی کشور تشکیل می گردد. فراوانی و مقادیر هسته بیشینه تابع جبهه زایی در بارش های فوق سنگین بیش از سنگین است. بررسی نقشه های تابع شار رطوبت نشان می دهد که یک دو قطبی رطوبتی بین دریای خزر و سواحل جنوبی آن وجود دارد. این دو قطبی نقش مهم دریای خزر را در تامین رطوبت مورد نیاز بارش های سنگین و فوق سنگین سواحل جنوبی آن نشان می دهد. مقادیر این تابع در گروه بارشی فوق سنگین با منشا همرفت بیش تر از سایر گروه های بارشی است. بررسی نقشه های شاخص وضعیت دینامیکی هوا (dsi) نشان می دهد که برای همه گروه های بارشی سنگین تر منطقه در تراز های زیرین جو، شمال دریاچه خزر دارای مقادیر مثبت(فرونشینی هوا) و جنوب دریاچه خزر دارای مقادیر منفی(صعود هوا) است به طوریکه مقادیر و وسعت تحت پوشش آن در گروه های بارشی مختلف، یکسان نیست. نتایج تحلیل مدل های پیش بینی عددیwrf نشان می دهد که وضعیت متوسط سرعت باد(به طور معمول بین 6 تا 25 متر بر ثانیه)، افزایش اختلاف دمای هوای 2 متری و دمای سطح دریا، افزایش گرمای محسوس و به ویژه نامحسوس دریا تا نزدیک به 1000 وات بر متر مربع و کاهش ارتفاع ابر، از جمله مهم ترین علل موثر بر رخداد رویدادهای بارشی سنگین و فوق سنگین منطقه است. تغییر الگوی مکانی و مقدار بارش منطقه پس از حذف دریای خزر در مدل های پیش بینی عددی، اهمیت زیاد آن را در تامین گرما، رطوبت و ایجاد ناپایداری در سواحل جنوبی خزر نشان می دهد.
فرناز پوراصغر تلمبه چی بهروز ساری صراف
در این پژوهش، تأثیر دمای سطح آب اقیانوس هند بر تغییرات بارش نیمه جنوبی کشور با استفاده از داده های ماهانه بارش 183 ایستگاه سینوپتیک ، اقلیمی و باران سنجی سازمان هواشناسی کشور و سازمان آب برای دوره 2005-1974 مورد بررسی قرار گرفت. بررسی رژیم بارش نیمه جنوبی کشور نشان می دهد که حداکثر بارش در این ناحیه در ماههای اکتبر تا مه رخ می دهد. توزیع مکانی نابهنجاری بارش برای هر ماه با استفاده از روش تابع متعامد تجربیeof شناسایی شده و مولفه های اول تا سوم که بیش از 60 درصد واریانس کل بارش را تعیین می کنند برای مطالعه انتخاب گریدند. به منظور شناسایی الگوهای همدیدی و دینامیکی برای رژیم بارش هر منطقه نقشه های ترکیبی نابهنجاری دمای سطح آب، شار رطوبت، ارتفاع ژئو پتانسیل و فشار سطح دریا برای دوره های خشک و تر محاسبه و ترسیم شد. نتایج نابهنجاری دمای سطح آب اقیانوس هند نشان داد که در ماههای اکتبر و نوامبر مولفه اول eof همبستگی مثبت معنی دار با دو قطبی اقیانوس هند (iod) و انسو (enso) دارد. گرچه همبستگی جزئی بارش با شاخص دو قطبی اقیانوس هند و انسو نشان داد که همبستگی مثبت فقط با دو قطبی اقیانوس هند می باشد نه با انسو(enso) و تغییرات بارش بین سالی فصل پائیز متأثر از پدیده دو قطبی اقیانوس هند می باشد. نابهنجاری جنوبی شار رطوبت در فاز مثبت دو قطبی اقیانوس هند روی دریای عرب با چرخشی واچرخند رطوبت را از دریای عرب، دریای سرخ و خلیج فارس به جنوب ایران وارد می کند و در فاز منفی، نابهنجاری شمالی شار رطوبت از جنوب ایران خارج می گردد. همچنین الگوی نابهنجاری دمای سطح آب اقیانوس هند در دوره تر سالی و خشکسالی نشان داد که تغییرات دمای اقیانوس هند نقش مهمی در نوسانات بارش دارد به طوری که مولفه اول eof که بیش از 50 درصد بارش را در نیمه جنوبی کشور تبیین می کند. در دوره ترسالی، شرق اقیانوس هند نابهنجاری منفی و غرب اقیانوس هند نابهنجاری مثبت دمایی و در دوره خشکسالی نابهنجاری مثبت در شرق و نابهنجاری منفی دمایی در غرب وجود دارد. این شیو دمایی بین شرق و غرب اقیانوس هند سبب تغییر سرعت و جهت جریان شار رطوبتی از شرق به غرب (از غرب به شرق) در دوره ترسالی (خشکسالی) می گردد. بررسی نقشه های اختلاف دمای هوا ی 2 متری و دمای سطح آب اقیانوس هند نشان داد که با وجود شرایط مناسب رطوبت، گردش جو حاکم در منطقه نقش مهمی در انتقال رطوبت به جنوب ایران دارد به طوری که در دوره ترسالی رطوبت از اقیانوس هند، خلیج عدن، دریای سرخ و دریای مدیترانه به جنوب ایران منتقل می شود و در دوره خشکسالی از جنوب ایران خارج می گردد و یا به مناطق دیگر منتقل می شود. نقشه نابهنجاری شار رطوبتی نیز نشان می دهد که در اکثر بارشهای نیمه جنوب ایران ناوه، یک عامل اولیه برای حرکت صعودی در مقیاس منطقه ای می باشد. در حالی که پر فشار عربستان نقش مهمی در انتقال رطوبت در تراز پایین جو از پهنه های آبی جنوبی (دریای عمان، دریای عرب، خلیج عدن، دریای سرخ و خلیج فارس) به سیستم کم فشار نزدیک ایران دارد و جا به جایی آن به سوی چپ (راست) سبب انتقال شار رطوبتی از پهنه های آبی جنوبی به نواحی غربی، جنوب غربی (جنوبی و جنوب شرقی) کشور می شود.
سیده مهین سجادی حسین عساکره
چکیده از جمله تحقیقاتی که در قلمرو اقلیم شناسی همدید قرار می گیرند شناسایی تیپ های هوای موثر بر یک محل است. تیپ بندی هوا یکی از ابزارهای مفیدی است که به کمک آن می توان از معضلات و بلایایی که ناشی از گردش های جوی است آگاهی پیدا کرد. در تحقیق حاضر به منظور دست یابی به اهدف از دو پایگاه داده استفاده شده است: 1- داده های محیطی که شامل 14 پارامتر هواشناسی ایستگاه سینوپتیک شهر سقز در طول دوره آماری (1387-1343) می باشد.2- داده های جوی که شامل متغیرهای فشار تراز دریا (هکتوپاسکال) و ارتفاع ژئوپتانسیل (متر) برای محدوده 10 درجه طول غربی تا 120 درجه طول غربی و از استوا تا 80 درجه عرض شمالی است. در مرحله بعد ویژگی های عمومی داده های محیطی 14 پارامتر مورد استفاده بررسی گردید. در گام بعدی به شناسایی تیپ های هوای شهر سقز پرداخته شد که در این مرحله یک تحلیل خوشه ای با روش ادغام وارد بر روی ماتریسی با آرایه 14 × 13316 با آرایشp بعد از استاندارد سازی داده ها انجام گرفت و 8 تیپ هوای متمایز برای شهر سقز بدست آمد:1- تیپ مرطوب، پر بارش و معتدل 2- تیپ مرطوب، کم بارش و سرد 3- تیپ مرطوب، کم بارش و خنک 4- تیپ مرطوب، یخبندان و کم بارش 5- تیپ بسیار گرم ،خشک و بدون بارش 6- تیپ گرم، بسیار خشک و بدون بارش7- تیپ نیمه خشک، معتدل و بدون بارش 8- تیپ خشک، معتدل و بدون بارش شناسایی شد. برای هر کدام از آن ها یک روز نماینده تعیین شد. این روز با بقیه روزهای گروه بیش ترین همبستگی را نشان می دهد. در مرحله بعد به تحلیل همدید تیپ های هوا پرداخته شد. در این راستا توزیع مکانی ارتفاع تراز 500 هکتو پاسکال و فشار تراز دریا در روز نماینده آن بررسی گردید و نشان داد که هر کدام از این تیپ ها متأثر از آرایش تراز 500 هکتو پاسکال می باشند. در نهایت نوسان این تیپ ها مورد بررسی قرار گرفته و مشخص شد که همه تیپ های شناسایی شده غیر از تیپ مرطوب، کم بارش و خنک در طول دوره آماری مورد بررسی دارای نوسان بوده اند. کلید واژه: اقلیم شناسی همدید، تیپ های هوا، تحلیل خوشه ای، نوسان، سقز
شیما رضایی حسین عساکره
کم فشارجنوب غربی دریای سرخ از جمله پدیده هایی محسوب می شود، که با فراهم شدن برخی شرایط همدیدی به یک سامانه فعال باران زا تبدیل شده، که مناطق اطراف خود را تحت تأثیر قرار می دهد. بنابراین شناسایی شدت و گسترش این کم فشار نقش موثری در شناخت آن دارد. در تحقیق حاضر از دادهای بازکاوی شده ncep/ncarبا قدرت تفکیک مکانی5/2 در 5/2 درجه در تراز1000هکتوپاسکال استفاده شده است. در بررسی واکاوی زمانی- مکانی کم فشار جنوب غربی دربای سرخ از روش های سینوپتیکی استفاده شده، درنتیجه برای بررسی کم فشار مذبور نقشه های میانگین و ضریب تغییرات ارتفاع تراز1000هکتوپاسکال ترسیم شد، همچنین مراکز ارتفاعی و منحنی خارجی هر ماه شناسایی و تغییرات آن ها مورد بررسی قرار گرفت، تا شدت و گسترش کم فشار در هرماه مورد بررسی قرار گیرد. پس از بررسی زمان های فعالیت این سامانه نتایج نشان داد که فعالیت کم فشار دریای سرخ طی این 60 سال درحال کاهش می باشد، هچنین بیشترین ماه های فعالیت آن مربوط به ماه آبان و آذر است. بنابراین شناسایی یک ناوه در عرض های میانی و امتداد آن به جنوب شرق دریای مدیترانه و شمال دریای سرخ، هوای گرم روی منطقه سودان و رطوبت از روی دریای عرب ، پرفشاری سیبری وپرفشار عربستان، شرایط مناسبی را برای ایجاد ناپایداری در منطقه به وجود آورده است. همچنین روند و سطح معناداری ارتفاع تراز1000 هکتوپاسکال استخراج شد، یکی از یافته های این پژوهش که برای اولین بار در ایران مطرح می شود، تحلیل طیفی ارتفاع تراز1000هکتوپاسکال است. برای تحلیل طیفی از روش تحلیل همسازها استفاده شد، بر پایه یافته های حاصل ازاین روش، احتمال چرخه های ماهانه و سالانه و دوره بازگشت آن استخراج شد ه است. همچنین ناهنجاری میانگین 60 ساله هر ماه به صورت(روز اول، روز15 و میانگین هرماه) استخراج و نقشه های آن ترسیم شده است.
هاجر نیکبخت مجید میرلطیفی
چکیده ندارد.
عاطفه ابراهیمی هوشنگ قایمی
چکیده ندارد.
مریم صبویی حسن لشکری
چکیده ندارد.
ویدا خلیلیان حسن لشکری
چکیده ندارد.
زهرا حجتی نجف آبادی حسن لشکری
چکیده ندارد.
میترا امینی حسن لشکری
چکیده ندارد.
طیبه نامداریان هوشنگ قایمی
چکیده ندارد.
رسول محمدی هوشنگ قایمی
شناخت نظام تغییرات زمانی بارش ، برنامه ریزی و به تبع آن چیرگی بر محدودیت منابع آب را افزایش داده، خسارت های حاصل از سیلاب و خشکسالی را کاهش می دهد. با استفاده از روش های مانند شبکه های عصبی مصنوعی می توان الگوریتم مناسبی جهت محاسبه و یا تخمین بارندگی در سال های آتی، بصورت کل بارندگی ماهانه و سالانه را بدست آورد. به همین دلیل آمار بارندگی هشت ایستگاه استان زنجان برای این منظور مورد ارزیابی قرار گرفت و سعی شد تا با استفاده از شاخص بارش استاندارد شده و بارش های ماهانه سال های قبل به این مهم دست بیابیم. بخاطر اینکه سیگنال های بزرگ مقیاس اقلیمی soi و nao یکی از عناصر بکار برده در این تحقیق بود به بررسی همبستگی آن ها در مقیاس های مختلف زمانی و با روش همبستگی متوالی و ساده پرداخته شد. نتایج حاکی از ارتباط معنی دار بین ضرایب همبستگی حاصل از رگرسیون soi و بارش پاییزه و زمستانه در اکثر ایستگاه ها بوده است و همین طور ارتباط معنی دار بین nao و بارش ایستگاهها وجود داشت. در ادامه کار با استفاده از شبکه های عصبی به آزمون ورودی های مختلف برای پیش بینی شاخص spi پرداخته شد بدین منظور شاخص spi به عنوان خروجی و بارش ماهانه و سیگنال های بزرگ مقیاس اقلیمی بعنوان ورودی های شبکه عصبی معرفی شد و برای تاخیرهای زمانی سه و شش و نه و دوازده ماهه پیش بینی ها صورت گرفت. نتایج بدست آمده حاکی از عملکرد مطلوب شبکه های عصبی در پیش بینی شاخص spi بود اما بکارگیری ورودی های شاخص های soi و nao در پیش بینی ها نه تنها موجب بهبود پیش بینی ها نشد بلکه عملکرد پیش بینی به میزان قابل توجهی افت پیدا کرد و از سوی دیگر تاخیرهای زمانی سه ماهه نسبت به تاخیرهای زمانی شش، نه و دوازده ماهه نتایج مطلوبتری ارائه کردند.
بهروز نصیری هوشنگ قایمی
در طول بررسی 15 ساله آماری میزان سیلابها و همچنین شدت بارندگی، تداوم و توزیع آن در حوضه کرخه و دز متفاوت بوده بطوریکه حوضه دز از میزان بارندگی و سیلاب بیشتری برخوردار است . بعلاوه زمان وقوع سیلابها علی رغم مجاورت این دو حوضه در یک زمان معین یا با اختلاف یک یا دو روز انجام نمی پذیرد. بررسی فرایابی سینوپتیکی این اختلاف را ناشی از وضعیت خاص عملکرد دینامیک و ترمودینامیک سامانه های ورود به حوضه مزبور مشخص می کند زیرا این دو حوضه تحت تاثیر دو سامانه چرخندی با ساختارهای دینامیکی و ترمودینامیکی، مسیر و منشامتفاوت قرار می گیرند. بررسی ها نشان می دهد که حوضه دز از سامانه چرخندی باران زای سودانی برخوردار بوده، در صورتیکه حوضه کرخه اکثرا"تحت تهاجم سامانه های چرخندی مدیترانه ای و یا ادغام هوای گرم حاره ای به درون سیستم مزبور قرار می گیرد.
کمال امیدوار هوشنگ قایمی
پژوهش حاضر با استفاده از داده های هواشناسی، نقشه های سینوپتیکی، داده های جو بالا و شناسایی موقعیت جغرافیائی و اقلیمی در ارتفاعات جنوبی کرمان انجام شده است . نتایج تحقیق نشان می دهد که سه نوع سیستم سینوپتیکی منطقه را تحت تاثیر قرار می دهد. الگوی اول همراه با استقرار کم فشار سودانی بر روی شبه جزیره عربستان می باشد. الگوی نوع دوم سیستم های ترکیبی سودانی - مدیترانه ای هستند. این دو الگو به سبب تغذیه خوب رطوبت و دما از پهنه های آبی جنوب کشور، شرایط سینوپتیکی و ترمودینامیکی جوی مناسب تری را برای اجرای باروری ابرها در منطقه فراهم می کنند. الگوی نوع سوم سیستم های مدیترانه ای می باشند و چون از رطوبت و ناپایداری و بارش کمتری برخوردارند نقش عمده ای در پروژه های باروری ابرها نمی توانند داشته باشند. نتیجه اینکه منطقه مورد مطالعه پتانسیل مناسبی جهت اجرای عملیات باروری ابرها برای افزایش بارش دارد.
زهرا حجازی زاده هوشنگ قایمی
موضوع رساله، مطالعه نوسانات فشار زیاد جنب حاره در تغییر فصل ایران به طریقه سینوپتیکی از 20-80 درجه طول شرقی و 10 تا 50 درجه عرض شمالی مورد بررسی قرار گرفته مشتمل بر 5 بخش که در بخش نخست خصوصیات کمی و کیفی دو مولفه فشار زیاد جنب حاره و ورتکس قطبی ارائه و در بخش دوم بررسیها به صورت نرمال در سه تراز 100 و 500 و 1000 تجزیه و تحلیل و سپس با بارندگی های 41 ایستگاه غرب و شمال غرب و مرکز و شرق مطابقت داده شده که با استناد به عکسهای ماهواره ای و نقشه های موردی وضعیت فشار زیاد جنب حاره و ارتباط آن با سیستمهای عرضهای میانی و جریانات مانسون هند و تجزیه و تحلیل گردید. قسمت سوم بررسیهای 15 ساله 2 ماه سپتامبر و اکتبر از سالهای 1971-1985 مورد مطالعه واقع و با بارندگی های ایستگاههای فوق انطباق داده شده است که در مورد بارندگی ها از ماه نوامبر جهت همبستگی ها استفاده گردیده . منابع مورد استفاده در این بخش نقشه های روزانه و ماهانه و ده روزه شوروی و آمارهای بارندگی سازمان هواشناسی کشور و عکسهای ماهواره ای موردی بوده و در نهایت با استناد به نوسانات دو مولفه مهم گردش عمومی جو از روش همبستگی و میانگین های روان سه ساله و 5 ساله استفاده نموده پس از محاسبه شدت و گسترش مولفه های فوق به نتایج مشروحه ذیل و تهیه الگو مبادرت گردیده است . ایران در اطراف مناطق جنب حاره قرار دارد بنابراین تحت تاثیر فشار زیاد جنب حاره یا sthp واقع بجز باریکه ای از شمال آن بقیه جزو مناطق خشک دنیا محسوب می شود. نوسانات فشار فوق تابعی از تغییرات زاویه خورشید و در نهایت بیلان انرژی است . اقلیم منطقه جنب حاره به سه قسمت تقسیم می شود. الف - نواحی شمالی آن بارندگی زمستانه و ب - نواحی جنوبی آن دارای بارندگی تابستانه و ج - نواحی مرکزی عملا" دارای بارندگی ناچیز است . هر چه از حاشیه های شمالی این سیستم به عرضهای بالاتر برویم تحت تاثیر جریانات عرضهای میانی و کمتر تحت تاثیر نوسانات فشار فوق قرار گرفته و هر قدر از حاشیه های جنوبی به سوی استوا نزدیک شویم تحت تاثیر itcz بوده و کمتر در معرض نوسانات sthp خواهیم بود. ایران در محدوده ضلع شمالی فشار زیاد فوق است لذا دارای بارندگی زمستانه می باشد. نوسانات sthp با حرکات ورتکس قطبی همراه است . حرکت ورتکس قطبی که تابعی از حرکت خورشید است . نقصان انرژی مواجه و بر خلاف فشار فوق که بعضا" حال صعودی دارد نزولی است . ضلع شرقی فشار زیاد جنب حاره بر خلاف ضلع غربی به لیل دینامیکی نزولی است . معرف فشار زیاد جنب حاره پر بند 584 در تراز 500 بر روی ایران و معرف ورتکس قطبی پربند 564 و 568 برای اکتبر و سپتامبر می باشد. چون هدف ارائه الگویی جهت پیش بینی های طولانی مدت بیش از 15 روز جهت آغاز بارندگی و تغییر فصل در ایران است الگوهایی با شرایط زیر پیشنهاد گردید. سالهای 1974 برای ماه سپتامبر و اکتبر 1982 به عنوان دو مدل پرباران با کمترین گسترش و حداقل سطح و شبکه زیر منحنی و بیشترین حد (ورتکس قطبی) و بارندگی، و نابهنجاری های منفی در دو تراز 500 و 1000 سپتامبر 1979 و اکتبر 1973 (گر چه سالهای مشابه دیگری نیز وجود داشت) با بیشترین گسترش (عرضهای 42) و حداکثر سطح و شبکه زیر منحنی و کمترین گسترش ورتکس قطبی و عقب نشینی آن به عرضهای بالاتر و حداقل بارندگی با توجه به نابهنجاریهای مثبت در دو تراز 500 و 1000 با مشخصات ویژه مدلهای کم باران بوده اند. که با ارائه این مدلها امر پیش بینی برای مدت زمان قابل توجه ممکن و مساعدتهای شایان توجهی در امور مختلف داشته اند.
علیرضا شیرخانی زهرا حجازی زاده
تحقیق حاضر در صدد شناسائی رخداد خشکسالی و دوره های کوتاه مدت وقوع آن در منطقه خراسان می باشد. جهت دستیابی به این منظور از دو روش بهره گرفته شده است . نخست جهت بررسی وضعیت خشکسالی های منطقه از آمار بارش ماهانه 38 ایستگاه طی سالهای تحقیق از 1997 - 1968 و روش گیبس - ماهر که اساس آن بر تقسیم بندی سالهای مورد نظر طبق جدول دهک هاست استفاده شد. جهت پردازش داده ها در این روش از نرم افزار hayfa استفاده شد.گام بعدی تحقیق به شناخت دوره های کوتاه مدت وقوع خشکسالی اختصاص یافت.
علی خلج محمد خیراندیش
در این تحقیق برای بررسی همه جانیه اثر رشته کوههای زاگرس برآب و هوای منطقه مرکزی ایران داده های 35 ایستگاه سینوپتیک ، مجموعه نقشه های هواشناسی تراز میانگین سطح دریا ، تراز 500 هکتوپاسکال و نقشه های آنومالی فشار هوا در یک دوره 20 ساله ( 1990 - 1971 ) مورد مطالعه قرار گرفت. برای شناخت بهتر آثار متفاوت سامانه های موثر در ناحیه براساس مناطق تشکیل ، این سامانه ها به 13 گروه تقسیم ، و نحوه برخورد و اثر زاگرس برآنها مطالعه گردید. این مطالعات نشان داد: شرایط اقلیمی منطقه مرکزی را نوع و مسیر سامانه های جوی که از راستاهای مختلف وارد ناحیه می شوند و اثری که کوههای زاگرس و البرز برآنها به جای می گذارند ، تعیین می نماید. یکی از مهمترین اثرهای زاگرس محصور نمودن هوای سرد پشته پرفشار سیبری در امتداد غرب و جنوب غرب ناحیه مرکزی است که سامانه غالب فصل سرد سال بحساب می آید. استقرار این پشته در شمال کشور، و یا جنوب شرق آن بر روی دریای عرب و اقیانوس هند امکان عبور سامانه های کم فشار موثر برآب و هوای ناحیه مرکزی را فراهم می سازد. پشته های پرفشاری که در ماههای سرد سال از طریق شمال غرب روی زاگرس توسعه می یابند تحت تاثیر پوشش برفی و هوای سرد آن تقویت می شوند. در چنین مواردی یا هنگامی که پشته پرفشار در منطقه مرکزی توسعه دارد سامانه های کم فشار در غرب و جنوب غرب زاگرس کند یا متوقف می گردند . پشته های پرفشار یا پرفشارهای کوتاهی که از غرب به زاگرس نزدیک می شوند نیز کند یا متوقف شده و بتدریج از بین می روند. بطور متوسط فراوانی سامانه های کم فشار در دوره سرد سال به حدود 35 عدد می رسد و مقدار بارش و گستردگی این سامانه ها به عمق و کشیدگی ناوه تراز بالا به سمت جنوب بستگی دارد. سامانه های جبهه ای وارده از شمال غرب کشور بدون آنکه دچار تغییرات ساختاری یا کندی عمده ای شوند از کوهستان می گذرند ولی جبهه هایی که از غرب و جنوب غرب به آن نزدیک می شوند ، بویژه زمانی که منطقه مرکزی زیر نفوذ پشته پرفشار قرار دارد، توسط زاگرس کند و مخلوط می گردند. در فرآیند چرخندزایی زاگرس نیز افزایش تاوایی مثبت و سرعت جریانها بعد از گذر از خط الراس کوهستان از یک طرف ، انتقال هوای گرم و مرطوب پشته پرفشاری که روی دریای عرب وآبهای مجاور آن مستقر می شود یا قرار گرفتن سامانه کم فشاری روی خلیج فارس از طرف دیگر، نقش عمده ای دارند.
غلامعلی مظفری هوشنگ قایمی
دیم کاری در ایران از سابقه بسیار طولانی برخوردار است و کشاورزی این مملکت نقش مهمی دارا می باشد. به علت کمبود آب و مشکلات تامین آن در بخش کشاورزی همواره بخش عمده ای از اراضی مناطق خشک و نیمه خشک کشور به محصولات دیم به ویژه گندم اختصاص می یابد. میزان تولید و عملکرد گندم در سطح دیم زارها صرف نظر از ساختمان ژنتیکی گیاه به مدیریت صحیح در بهره وری بهینه از عوامل محیطی به خصوص شرایط آب و هوایی دارد. نکته قابل توجه عملکرد بسیار پائین و پرنوسان گندم دیم در طی سال های متمادی است به طوری که در برخی از سال ها به علت مساعد بودن شرایط آب و هوایی عملکرد بسیار مناسب و در برخی از سال ها نیز به علت نا مساعد بودن شرایط آب و هوایی عملکرد بسیار پائین است. در بین عناصر مختلف هواشناسی دو عنصر بارش و دما نقش بسیار موثرتری در عملکرد گندم دیم دارا می باشد. این تحقیق که به تحلیل اثرات شرایط جوی بر روی عملکرد گندم دیم سرداری در منطقه کرمانشاه - صحنه می پردازد در شش فصل تدوین و ارائه گردیده است، فصل اول، دوم و سوم شامل طرح تحقیق، چارچوب مطالعاتی تحقیق و روش تحقیق بوده در فصل چهارم کلیات طبیعی منطقه مورد مطالعه مورد بررسی قرار گرفته و در این فصل نسبت به تحلیل شرایط اقلیم شناسی کشاورزی عمومی (بارش طی یک دوره مشترک 26 ساله برای ده ایستگاه هواشناسی و دما طی دوره مشترک 19 ساله برای چهار ایستگاه) اقدام گردید و فصل پنجم نیز تحلیل شرایط جوی / فتولوژی بر مبنای اطلاعات هشت سال دیده بانی فنولوژی گندم دیم سرداری ایستگاه سرارود کرمانشاه انجام پذیرفت، و در فصل ششم با ترکیب و تلفیق یافته های حاصل از این دو مرحله، نتیجه گیری و آزمون فرضیات به عمل آمد. نتایج حاصل ازاین تحقیق نشان می دهد که علیرغم تامین حداقل بارش سالانه مورد نیاز عملیات دیم کاری یعنی 250 میلی متر در سطح منطقه، میزان توزیع زمانی بارش و تحلیل موزانه آبی (روزانه، هر یک از مراحل رویشی و ینز کل دوره رویشی) نشان می دهد که میزان آب مورد نیاز عملیات دیم کاری در سطح منطقه تامین نگردیده و به جز مرحله جوانه زدن که با آغاز بارش در سطح منطقه مقارن است در سایر مراحل رویشی و کل دوره رویش گیاه با تنش آب و کمبود رطوبت مواجه می باشد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که به علت تاخیر در ریزش های جوی در سطح منطقه آستانه های حرارتی مطلوب گیاه در طی مراحل رویشی جوانه زدن تا پایان خوشه رفتن به میزان 4 تا 5 درجه سانتی گراد پائین تر از حد مطلوب بوده و تنها مراحل گلدهی و رسیدن محصول (شیری شدن، خمیری شدن و رسیدن کامل) از هماهنگی نسبی و خوبی برخوردار می باشند، بررسی واحدهای گرمایی نیز بیانگر این مسئله است که علیرغم تامین شدن نیاز واحدهای گرمائی سالانه یعنی 1600-1400 درجه - روز، نیازهای واحدهای گرمائی گیاه در دوره فصل پائیز تنها در 53 درصد سال ها تامین می گردد. به علت سیر صعودی دما در دوره تجدید رویش در بهار، نیازهای واحدهای گرمائی گیاه با محدودیت مواجه نمی باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد که با توجه به ویژگی های بارش و دما در سطح منطقه می توان به تعیین تاریخ مطلوب برای کاشت گندم دیم دست یافت. از سوی دیگر بارش در طی مراحل رویشی ساقه رفتن، گلدهی و خوشه رفتن بیشترین تاثیر را بر روی عملکرد گندم دیم سرداری داشته است. به علت وسعت محدود، یکنواختی پارامترهای طبیعی در سطح منطقه مورد مطالعه و به طور عمده عدم امکان ترسیم برخی از نقشه های هم ارزش اقلیمی به علت عدم کفایت ایستگاه های هواشناسی در سطح منطقه، بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی ضرورت نیافت.